اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

چرا یاس از رحمت خدا؟

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۲۰ ق.ظ

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا ...

سلام استاد بزرگوار:
این روزهای خوب ماه رمضان هر جا که می‌نشینی از تلویزیون گرفته تا منبر علما، همه از رحمت واسعه الهی و توبه پذیر بودن پروردگار صحبت می‌کنند و داستان و احادیثی از توبه و تحول های درونی گنهکاران نقل می‌کنند که به حق هم درسته و امیدوار کننده. ولی استاد عزیز تو همه این حکایات و احادیث فردی که بهش رحم شده و توبه کرده با محیط مذهبی و ادعیه و ائمه بیگانه بوده و بنا بر صفای ذاتی و مصلحت الهی متحول شدند و خدا هم برای کسی که برگشته سنگ تمام می‌گذارد.
اما من و امثال من چه کنیم که از بچگی فرائض دینی رو به جا می آوردم و جلسات دینی را شرکت می‌کردم و از بچگی سر سفره اهل بیت (َع) بودیم، نمک خوردیم و نمکدان شکستیم. درست است که ظاهرا آدم خوبی هستم و نماز می خوانم و روزه می گیرم و زیارت می روم و خلاصه عمل کردنم خوب است ولی گناه نکردنم خوب نیست! لغزش زیاد داشته ام. چطور می توانم جبران کنم؟ مردم زشتی و پلیدی ام را نمی‌بینند فکر می‌کنند من آدم حسابی‌ام. می‌ترسم وقتی با باطنم آشنا بشوند آبروی امام حسین (ع) و بچه مذهبی ها را ببرم. من میدانم من تو زرد از آب درآمدم و بقیه بچه مذهبی‌ها اینطوری نیستند و نمی‌خواهم باعث بی آبرویی و بدبینی بقیه بشم. استاد دست و دلم دیگه به توبه، نماز و دعا خوندن و زیارت رفتن نمی‌رود؛ همه اش فکر می‌کنم دارم خدا را مسخره می‌کنم با این کارم. استاد عیب نماز خوندن من چی بوده که «تنهی عن الفحشا و المنکر» نشد؟ چه کنم که خدا رسوام نکنه و باعث بی آبرویی بقیه نشم؟

پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:

سلام علیکم: به آیه‌ی ۵۳ سوره زمر فکر کنید که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید به بنده‌های من یعنی به همان‌هایی که خود را از تعادل و انسجام و یگانگیِ شخصیت محروم کرده‌اند به آن‌ها بگو برای جبران آن کوتاهی‌ها راهشان بسته نیست، «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم‏» ای بنده‌های من که در مورد خود تندروی کرده‌اید و از مرز بندگی خدا خارج شده‌اید! از رحمت خدا مایوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزش‌های ما می‌باشد و در همان راستا تذکر می‌دهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارج‌کردن. یعنی یک بُعدی‌شدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرج‌دادن. گاهی انسان نمی‌فهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره می‌کند تازه می‌فهمیم دردمان و مشکل‌مان جهت و ریشه‌ی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانی‌مان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شده‌ایم، در آن حدّ که نمی‌دانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس می‌کنیم که نمی‌دانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کرده‌ایم. حسرت افرادی را می‌خوریم که در عالم روحانی خود به‌سر می‌برند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی می‌کردند، زندگی کنیم از دست داده‌ایم.

 

خداوند دقیقاً در آیه‌ی فوق به چنین انسانی پیغام می‌فرستد که ای پیامبر به همان‌هایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و می‌توانید به همان نقطه‌ی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دام‌های دنیای مدرن زندگیت را خراب نکرده‌ای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست نداده‌ای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش. باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجات‌های شبانه‌ی دلسوختگان. باز ایثار و محبت همه‌ی آنها در سعه‌ی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟

 

آنچه مانع می‌شود تا به راحتی وارد این نجوا و نیایش با خدا شویم این تصور است که می‌دانیم نسبت به جان و نفس خود اسراف کرده‌ایم و از تعادل لازم خارج شده‌ایم، پس امکان برگشت نیست و خداوند درست بر روی همین نکته دست گذاشته است و می‌فرماید ای پیامبر به بندگان من بگو، ای بنده‌های من، «یا عِبادِی‏». خداوند خطاب به همان گنهکاران می‌فرماید: ای بندگان من. آن وقت من و شما بگوییم چون ما گرفتار انواع افراط و تفریط‌ها شده‌ایم، ما را به بندگی قبول ندارد. می‌فرماید با همان شما هستم که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» با همین خود شما حرف دارم که نتوانستید در مسیر صحیح جلو بروید. ای پیامبر به بنده‌های من که رعایت بندگی را آن‌طور که شایسته است نکردند بگو از رحمت خدا مأیوس نشوید. انسان در تصور اولیه پیش خود می‌گوید مگر می‌شود خداوند متعال منِ گنهکار را جزء بنده‌های خود به حساب آورد؟ ولی خدا درست با قبول این‌که آن افراد در مسیر انحراف قدم گذاشته‌اند به معنای «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، آن‌ها را بنده‌های خود می‌نامد، تا راهی بس گشوده و حیات بخشی را در مقابل آن‌ها بگشاید، تا راه ارتباط با خدا را که دوست‌داشتنی‌ترین دوست‌داشتنی‌هاست، به ما نشان دهد و از روزمرّگی‌ها و یأس‌های بی‌جا رهایمان سازد. ای پیامبر به همین افراد بگو با حضور در رعایت دستورات ساده الهی، حق مأیوس‌شدن ندارید. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نباشید، در حالی‌که راه رجوع به رحمت الهی به‌راحتی در مقابل شما گشوده است.

 

در ادامه نکته‌ای فوق‌العاده امیدبخشی را با ما درمیان می‌گذارد که با نظر به آن می‌توانیم امیدوار راهی باشیم که خداوند آماده است در آن راه، همه‌ی حجاب‌های بین ما و خود را رفع کند. لذا می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً» خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. آری! درست دیدید، همه‌ی گناهان را، همه‌ی آن کوتاهی‌هایی که موجب آشفتگی شخصیت ما گشته و نمی‌توانیم خود را در گستره‌ی ارتباط با خدا بیابیم. این همان برآورده‌شدن آرزوی یگانگی با حضرت حق است تا در افق حضور حق در عالم، در عالم حاضر شویم و احساس ما، احساس حضور حق در عالم باشد و نه احساس حضور در محدوده‌ی تنگ و تاریک خودمان. احساس حضور در بیکرانه‌ی عالم وجود. در این قسمت از آیه‌ی مذکور نه‌تنها جایی برای ناامیدی به جهت افراط و تفریط‌ها نمی‌گذارد، بلکه امیدی بسیار عمیق را در مقابل بنده‌ی گنهکارش می‌گذارد، در مقابل همان بندگانی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، امیدی که همه‌ی بهشت‌ها در مقابل‌ انسان‌ها گشوده می‌شود و می‌توانند بدون هرگونه حجابی با حضرت محبوب مأنوس شوند و شب هجران را به کمک پروانه‌ی امید به صبحگاهان وصل بدل کنند. امیدی که قبل از آن، تصور این را هم نمی‌کرد که بتواند با آن‌همه کوتاهی، در آینده‌ای دیگر خود را درک کند که آینده‌ی رفاه‌زده و اشرافیِ هم‌کلاسی‌های گذشته‌اش نیست که حسرت زندگی آن‌ها را می‌خورد.

 

 با شمایی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» دارد آن موضوع را درمیان می‌گذارد که «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً» پس مواظب باشید به این وعده‌ی الهی جفا نکنید و تصور نمایید برای ورود به عالم عرفا شأنیت دیگری نیاز است. به گفته‌ی جناب جامی:

غرّه مشو، که مرکب مردان مرد را            در تنگنای بادیه، پِی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش، که رندان جرعه نوش        ناگه ز یک ترانه به منزل رسیده‌اند

 آیه‌ی مذکور از همین زاویه با ما سخن می‌گوید. یعنی حال که می‌خواهی از زندگیِ اهل دنیا فاصله بگیری و وارد جهان گسترده‌ی معنویت شوی؛ نگاه نکن به عرفای بزرگ و ریاضت‌های آن‌ها و بگو مرا در آن وادی‌ها راهی نیست، بلکه بدان اگر رند جرعه نوش شدی و با آزادی تمام بنای اُنس با پروردگار خود را از طریق همین مناجات‌ها شروع کردید، با یک کرشمه خود را در منزل انس با پروردگارتان می‌یابید. با دقت در آیه‌ی فوق جای دوست داشتن و عشق ورزیدن به خداوند در میان است و نه جای محاکمه‌کردن خود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">