اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

حکم سنگسار و قصاص در تورات

جمعه, ۲۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۲ ب.ظ

Image result for ‫تورات‬‎

 

«حکم سنگسار و قصاص در تورات»

 

در مجمع البیان در تفسیر آیه: 

«یا ایها الرسول لا یحزنک الذین یسارعون فى الکفر...»، از امام باقر (علیه السلام) روایت آورده که فرمود: 

زنى از اشراف خیبر با مردى از اشراف همان قبیله زنا کرد و هر دو هم محصن بودند، یعنى هم زن شوهر داشت و هم مرد همسر داشت احبار یهودیان از سنگسار کردن آن دو به خاطر اینکه از اشراف بودند کراهت داشتند، نامه اى به یهودیان مدینه نوشتند که از پیامبر اسلام حکم این مساله را بپرسند به این امید که حکم اسلام آسان تر از حکم تورات که سنگسار است باشد، سرانجام عده اى از یهودیان مدینه به سوى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به راه افتادند و چون شرفیاب حضور حضرتش شدند، عرضه داشتند: 

اى محمد خبر بده ما را که حکم مرد زنا کار و زن زنا کارى که هر دو محصن باشند چیست؟ و چه حدى باید بر آن دو جارى شود؟ 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: 

آیا هر حکمى که من بکنم قبول مى کنید و به حکم من راضى مى شوید؟ 

گفتند: بله، در این میان جبرئیل نازل شد و حکم سنگسار را بیاورد و رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) فرمود حد آن دو، سنگسار شدن است ولى یهودیان حاضر نشدند آن حکم را بپذیرند جبرئیل به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) عرضه داشت: مردى به نام ابن صوریا را که به این نام و نشان است بین خود و این یهودیان حکم قرار بده.

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از آن جمع پرسید: 

جوانى امرد را که موى صورتش نروئیده و سفید چهره و لوچ است مى شناسید که در فدک منزل دارد و نامش ابن صوریا است؟ گفتند: بله، مى شناسیم، پرسید، او چگونه شخصى است در بین شما؟ عرضه داشتند: او اعلم علماى یهود است که فعلا در روى زمین باقى مانده، او از هر کس دیگرى به آنچه خداى تعالى بر موسى نازل کرده داناتر است.

حضرت فرمود: پس بفرستید تا بیاید. یهودیان پیکى روانه فدک کردند و عبدالله بن صوریا را آوردند. رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به او فرمود: 

من تو را به آن خدائى سوگند مى دهم که جز او هیچ معبودى نیست ، همان خدائى که تورات را بر موسى نازل کرد و دریا را براى شما بنى اسرائیل شکافت و شما را از غرق نجات داد و فرعون و فرعونیان را غرق کرد، همان خدائى که ابر را بر سر شما سایبان نمود، آن خدائى که بر شما من و سلوى نازل کرد آیا در کتابتان حکم سنگسار را براى مرد و زن زنا کار دیده اى یا نه؟ 

ابن صوریا گفت: 

به همان خدائى که مشخصاتش را برایم شمردى سوگند مى خورم که آرى چنین حکمى در تورات هست و به همان خدا سوگند که اگر ترس آن نبود که خداى تعالى پروردگار تورات مرا به جرم دروغ بستن به تورات و تحریف آن آتش بزند هرگز این اعتراف را نزد تو نمى کردم و لیکن اى محمد تقاضا دارم بگوئى که حکم زناى محصنه در کتاب تو چیست؟ 

حضرت فرمود: حکم زنا در قرآن این است که اگر چهار نفر شاهد شهادت دهند که دیده اند آلت تناسل مرد همچون میل در سرمه دان داخل در فرج زن است، واجب است بر حاکم که آن زن و مرد را رجم کند، ابن صوریا گفت: خداى تعالى در تورات نیز همین حکم را نازل کرده.

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به وى فرمود: پس اولین بارى که حکم خدا را نادیده گرفتید چه زمانى بود؟ گفت: 

هر وقت زنى از اشراف زنا مى کرد رهایش مى کردیم و چون زنى از طبقه ضعیف جامعه، زنا مى کرد حد سنگسار را بر او جارى مى ساختیم و همین باعث شد که زنا در میان اشراف شایع شد، این وضع به همین صورت بود تا اینکه پسر عموى یکى از پادشاهان ما زنا کرد و ما سنگسارش نکردیم، چیزى نگذشت مردى دیگر از طبقه پایین جامعه، زنا کرد همین که خواستیم سنگسارش کنیم گفت به هیچ وجه نمى گذارم سنگسارم کنید مگر بعد از آنکه پسر عموى شاه را سنگسار کنید (و چون آبروى علماى یهود را در خطر دیدیم) جمع شدیم و از پیش خود حدى براى زناى محصنه معین کردیم که آسانتر از سنگسار باشد و در اشراف و غیر اشراف یکسان اجرا گردد و آن تازیانه و داغ نهادن بود، به این نحو که چهل ضربه شلاق بخورد و سپس صورتش را سیاه کنند و مرد زنا کار را بر الاغى و زن زنا کار را بر الاغى دیگر سوار کنند آن هم به این نحو که روى آن دو به طرف دم الاغ باشد و بعد آن دو را در شهر بگردانند، از آن به بعد حکم زناى محصنه به جاى رجم، چنین شکنجه اى شد.

یهودیان ابن صوریا را به ملامت گرفتند که چه زود اسرار یهودیت را به او گفتى و تو براى حل این مشکلى که براى آن به تو مراجعه کردیم اهلیت نداشتى و لیکن چون غایب بودى نخواستیم در پاسخ محمد که مى پرسید: چنین مردى را در فدک مى شناسید از تو بد گوئى کنیم (و بگوئیم ما حکمیت او را قبول نداریم)، ابن صوریا گفت: 

من براى این اعتراف کردم که او مرا به تورات سوگند داد و اگر این نبود هرگز سر یهودیت را فاش نمى کردم و بالاخره رسول خدا (صلى الله علیه وآله) دستور داد آن زن و مرد یهودى را در جلو در مسجدش سنگسار کردند و ابن صوریا عرضه داشت: من اولین عالم یهودى بودم که امر تو را بعد از آنکه دیگران پنهانش کرده بودند هویدا ساختم، خداى تعالى در این مورد این آیه را نازل کرد: «یا اهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتاب و یعفوا عن کثیر»، ابن صوریا چون این آیه را شنید برخاست و دو دست خود را (به عنوان التماس) بر دو زانوى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) گذاشت و سپس گفت: من در موقعیتى هستم که به خدا و به تو پناه مى برم، آنچه را هم که مامور شده اى چشم پوشى کنى بیان کن رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) اعتنائى به او نکرد.

سپس ابن صوریا از کیفیت خواب آن جناب پرسید، حضرت فرمود: دیدگانم به خواب مى رود ولى دلم بیدار است، ابن صوریا گفت: راست مى گوئى، حال به من خبر بده که چطور مى شود فرزندى شبیه پدر مى گردد و هیچ اثر و نشانه اى از مادرش در سیماى او دیده نمى شود؟ و بر عکس فرزندى شبیه مادرش شده و هیچ اثرى از پدرش در قیافه او نمى توان یافت؟ حضرت فرمود: نطفه هر یک از پدر و مادر بر نطفه دیگرى غالب آید فرزند شبیه به او مى شود. ابن صوریا گفت: این را نیز راست گفتى، حال به من خبر ده از اینکه از بدن فرزند چه چیزهائى مربوط به پدر و چه چیزهائى مربوط به مادر است؟ راوى مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به حال وحى افتاد و مدتى طولانى بیهوش بود، سپس به حال آمد در حالى که صورت مقدسش قرمز شده بود و عرق مى ریخت آنگاه فرمود: گوشت و خون و ناخن و چربى در بدن فرزند از آن مادر و استخوان و رشته اعصاب و رگها از پدر است، ابن صوریا عرضه داشت: این نیز درست است و امر تو امر یک پیامبر است.

سرانجام ابن صوریا مسلمان شد و عرضه داشت: اى محمد بفرمائید تا بدانم که از میان فرشتگان خدا کدامیک نزد تو مى آیند؟ و نیز صفات و خصوصیات آن فرشته را برایم بگو، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) وقتى اوصاف آن فرشته را بیان کرد ابن صوریا گفت: من گواهى مى دهم که همین اوصاف در تورات نیز آمده و شهادت مى دهم که تو رسول به حق خدائى.

بعد از آنکه ابن صوریا مسلمان شد یهودیان شروع به بدگوئى از وى کرده و او را به باد دشنام گرفتند و مى خواستند برخیزند و بروند که یهودیان بنى قریظه دامن یهودیان بنى النضیر را گرفتند که بنشینید، آنگاه گفتند: اى محمد! قبیله بنى النضیر برادران ما هستند، پدر ما قرظیها و نضیریها یکى است ولى در عین حال قرار و مدار نابرابرى در بین ما حاکم است، اگر ما یک نفر از آنان را به قتل برسانیم ، قاتل را که از ما است مى کشند و از ما دو خون بها مى گیرند که عبارت است از صد و چهل وسق خرما (که هر وسق عبارت است از شصت من که به اندازه یک بار شتر است) و اگر کشته آنان زن باشد از ما یک مرد را مى کشند و اگر یک مرد باشد از ما دو مرد را مى کشند و اگر کشته آنان برده اى باشد از ما، یک آزاد مى کشند و اگر جنایت وارده کمتر از قتل باشد بلکه جراحاتى باشد دیه آن جراحات را هم براى خود دو برابر مى گیرند ولى به ما نصف آن را مى دهند، حال که در مساله زناى محصنه بین ما حکم کردى در این مساله نیز حکم کن، اینجا بود که خداى عزوجل حکم رجم و قصاص را نازل کرد.

 

Image result for ‫وكتبنا عليهم فيها أن النفس بالنفس‬‎

 

«وجود حکم سنگسار و قصاص در تورات فعلی»

 

اما آنچه در روایت بالا آمده بود که ابن صوریا وجود حکم رجم در تورات را تصدیق کرد و مراد از جمله : «و کیف یحکمونک و عندهم التورایة فیها حکم الله ...» هم همین است، مطلب درستى است، براى اینکه حکم مذکور در توراتهاى امروز به عبارتى قریب به آنچه در روایت آمده بود موجود است، اینک عبارت تورات:

در اصحاح بیست و دوم از سفر تثنیه از تورات عربى چاپ کمبروج سال 1935 میلادى چنین آمده: (22) اگر مردى دیده شود که با زنى شوهر دار در بسترى جمع شده، باید هر دو کشته شوند، هم آن مرد که با زن جمع شده ، و هم زن تا به این وسیله شر از میان بنى اسرائیل کنده شود (23) اگر دخترى باکره که نامزد مردى شده به مردى برخورد کند و آن مرد در آن شهر با وى جمع شود(24) باید آن دو را به طرف دروازه آن شهر بیرون ببرید و هر دو را سنگ باران کنید تا بمیرند، آن دختر به جرم اینکه در شهر بود و مى توانست فریاد بزند و براى حفظ ناموس خود مردم را به کمک طلب کند و آن مرد را به جرم اینکه زن صاحب شوهرى را ذلیل و بى آبرو کرده، پس به وسیله سنگباران شر را از بین خود بیرون کنید.

و این عبارت بطورى که ملاحظه مى کنید حکم رجم را مخصوص بعضى از صور زناى محصنه کرده، آن صورتى که زنا در شهر واقع شود و زن نامزد داشته باشد.

و اما اینکه در روایت ابن صوریا آمده بود که یهودیان بنى قریظه و بنى النضیر از رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) خواستند تا در مساله دیه و خون بها نیز بین آنان حکم کند، در سابق هم گفتیم که آیات خالى از تایید این فقره حدیث نیست، آنچه در آیه شریفه راجع به حکم قصاص در قتل و جرح آمده ، در تورات فعلى نیز موجود است، در توراتى که قبلا معرفى کردیم در اصحاح بیست و یکم از سفر خروج چنین مى خوانیم: 

(12) اگر کسى انسانى را بزند و در اثر ضربه به او، آن انسان بمیرد، به نحوى کشته مى شود (13) و لیکن اگر او از اول قصد کشتن نداشته باشد بلکه خداى تعالى مردن او را به دست وى واقع سازد، من براى تو مکانى معین مى کنم که قاتل خطائى به آنجا بگریزد... (23) و اگر تنها جراحتى بر دارد و آزارى ببیند، نفس به نفس (24) و چشم به چشم و دندان به دندان و دست به دست و پا به پا (25) و داغ به داغ و زخم به زخم و شکستگى استخوان به شکستن استخوان تلافى مى شود.

«تفسیر المیزان علامه طباطبایی / جلد پنجم / آیات ۴۱ الی ۵۰ سوره مائده»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">