اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

Image result for ‫وصبر نفسک مع الذین‬‎

 

«سخاوت حضرت محمد (ص) و توجه ایشان به امر نیازمندان»

 

غزالى می گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) سخى ترین مردم بود، بطورى که هیچ وقت درهم و دینارى نزدش نمى ماند، حتى اگر وقتى چیزى نزدش زیادى مى ماند و تا شب کسى را نمى یافت که آن را به او بدهد، به خانه نمى رفت تا ذمه خود را از آن برى سازد و آن را به محتاجى برساند، و از آنچه خدا روزیش مى کرد بیش از آذوقه یک سال از خرما و جوى که در دسترس بود براى خود ذخیره نمى کرد و مابقى را در راه خدا صرف مى کرد، کسى از آن جناب چیزى درخواست نمى کرد مگر اینکه آن حضرت حاجتش را هر چه بود برآورده مى نمود، و همچنین مى داد تا آنکه نوبت مى رسید به غذاى ذخیره یکساله اش از آن هم ایثار مى فرمود، و بسیار اتفاق مى افتاد که قبل از گذشتن یک سال قوت خود را انفاق کرده و اگر چیز دیگرى عایدش نمى شد خود محتاج شده بود. 

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) حق را انفاذ مى کرد اگر چه ضررش عاید خودش و یا اصحابش ‍ مى شد.

و نیز مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) دشمنان زیادى داشت و با این حال در بین آنان تنها و بدون نگهبان رفت و آمد مى کرد.

و نیز مى گوید: که هیچ امرى از امور دنیا آن جناب را به هول و هراس در نمى آورد.

و نیز مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) با فقرا مى نشست و با مساکین هم غذا مى شد و کسانى را که داراى فضائل اخلاقى بودند احترام مى کرد، و با اشخاص آبرومند الفت مى گرفت، به این معنى که به آنان احسان مى نمود، و خویشاوندان را در عین اینکه بر افضل از آنان مقدم نمى داشت صله رحم مى کرد، به احدى از مردم جفا نمى نمود، و عذر هر معتذرى را مى پذیرفت.

و نیز مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) داراى غلامان و کنیزانى بود و در خوراک و پوشاک از ایشان برترى نمى جست، و هیچ دقیقه اى از عمر شریفش را بیهوده و بدون عملى در راه خدا و یا کارى از کارهاى لازم خویشتن نمى گذراند، و گاهى براى سرکشى به اصحاب خود به باغات شان تشریف مى برد، و هرگز مسکینى را براى تهى دستى و یا مرضش تحقیر نمى کرد و از هیچ سلطانى به خاطر سلطنتش نمى ترسید، آن فقیر و این سلطان را به یک نحو دعوت به توحید مى نمود.

و نیز در کتاب مزبور مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از همه مردم دیرتر به غضب درمى آمد و از همه زودتر آشتى مى کرد و خشنود مى شد و از همه مردم رؤ وف تر به مردم بود و بهترین مردم و نافع ترین آنان بود براى مردم.

و نیز در آن کتاب مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) چنان بود که اگر مسرور و راضى مى شد مسرت و رضایتش براى مردم بهترین مسرت ها و رضایت ها بود، اگر موعظه مى کرد موعظه اش جدى بود نه به شوخى، و اگر غضب مى کرد - و البته جز براى خدا غضب نمى کرد - هیچ چیزى تاب مقاومت در برابر غضبش را نداشت، و هم چنین در تمامى امورش همینطور بود، وقتى هم که به مصیبتى و یا به ناملایمى برمى خورد امر را به خدا واگذار مى کرد، و از حول و قوه خویش تبرى مى جست و از خدا راه چاره مى خواست.

علامه طاطبایی: معانى توکل بر خدا و تفویض امر به او و تبرى از حول و قوه خویشتن و راه چاره از خدا خواستن همه به هم مربوط و برگشت همه آنها به یک اصل است و آن این است که براى امور استنادى است به اراده الهى اى که غالب بر هر اراده دیگرى است و هرگز مغلوب نمى شود و قدرت الهى اى که مافوق هر قدرت و غیر متناهى است، و این خود معنا و حقیقتى است که کتاب خدا و سنت رسول گرامیش متفقا مردم را به اعتقاد بر آن و عمل بر طبق آن دعوت کرده اند، قرآن کریم مى فرماید: «و على الله فلیتوکل المتوکلون» و نیز مى فرمود: «و افوض امرى الى الله» و نیز مى فرمود: «و من یتوکل على الله فهو حسبه» ونیز مى فرماید: «الا له الخلق و الامر» و نیز مى فرماید: «و ان الى ربک المنتهى» و غیر این از آیات، و روایات در این باره از حد شمارش افزون است.

و متخلق به این خلق ها و متادب به این آداب شدن علاوه بر اینکه آدمى را در مسیر حقایق و واقعیات قرار داده و عملش را منطبق بر وجهى مى سازد که بر حسب واقع باید آن طور واقع شود و علاوه بر اینکه آدمى را مستقر در دین فطرت کرده، و این معنا را ارتکازى آدمى مى کند که حقیقت هر چیزى و نشانه حقیقت بودن آن برگشت حقیقى آن است به خداى سبحان، کما اینکه خود فرمود: «الا الى الله تصیرالامور» علاوه براین، فائده مهم دیگرى دارد، و آن این است که اتکا و اعتماد انسان بر پروردگارش - در حالتى انسان را آشناى به پروردگارى مى کند که داراى قدرت غیر متناهى و اراده اى قاهر غیر مغلوب است - اراده اش را چنان کشش داده و عزمش ‍را چنان راسخ مى کند که موانعى که پیش مى آید، در او رخنه نکرده و رنج و تعبى که در راه رسیدن به هدف مى بیند خللى در او وارد نمى سازد و هیچ تسویلى نفسانى و وسوسه شیطانى که بصورت خطورهاى وهمى در ضمیر انسان خودنمائى مى کند آن را از بین نمى برد.

«تفسیر المیزان علامه طباطبایی / جلد ششم / بحث روایی انتهای سوره مائده»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">