اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

Image result for ‫حضرت محمد‬‎

 

«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در معاشرت با مردم (قسمت اول)»

 

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) لباس خود را خودش وصله مى زد، و کفش خود را خود مى دوخت ، و گوسفند خود را مى دوشید، و با بردگان هم غذا مى شد، و بر زمین مى نشست و بر دراز گوش سوار مى شد و دیگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار مى کرد، و حیا مانعش نمى شد از اینکه مایحتاج خود را خودش از بازار تهیه کرده به سوى اهل خانه اش ببرد، به توانگران و فقرا دست مى داد و دست خود را نمى کشید تا طرف دست خود را بکشد، به هر کس مى رسید چه توانگر و چه درویش و چه کوچک و چه بزرگ سلام می داد، و اگر چیزى تعارفش مى کردند آن را تحقیر نمى کرد اگر چه یک خرماى پوسیده بود، 

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بسیار خفیف المؤنه و کریم الطبع و خوش معاشرت و خوش رو بود، و بدون اینکه، بخندد همیشه تبسمى بر لب داشت، و بدون اینکه چهره اش در هم کشیده باشد همیشه اندوهگین به نظر مى رسید، و بدون اینکه از خود ذلتى نشان دهد همواره متواضع بود، و بدون اینکه اسراف بورزد سخى بود، بسیار دل نازک و مهربان به همه مسلمانان بود، هرگز از روى سیرى آروغ نزد، و هرگز دست طمع به سوى چیزى دراز نکرد. (۱)

رسول الله (صلى الله علیه و آله ) عادتش این بود که خود را در آینه ببیند و سر و روى خود را شانه زند و چه بسا این کار را در برابر آب انجام مى داد و گذشته از اهل خانه خود را براى اصحابش نیز آرایش مى داد و مى فرمود: خداوند دوست دارد که بنده اش وقتى براى دیدن برادران از خانه بیرون مى رود خود را آماده ساخته آرایش دهد. (۲)

رسول الله (صلى الله علیه و آله) فرمود: من از پنج چیز دست برنمى دارم تا بمیرم: ۱. روى زمین و با بردگان غذا خوردن ۲. سوار الاغ برهنه شدن ۳. بز بدست خود دوشیدن ۴. لباس پشمینه پوشیدن ۵. و به کودکان سلام کردن ، براى این دست برنمى دارم که امتم نیز بر آن عادت کنند و این خود سنتى شود براى بعد از خودم. (۳)

على (علیه السلام) فرمود: پس صبح شد و رسول الله (صلى الله علیه و آله) بر ما وارد شد در حالى که من و فاطمه هنوز در بستر خود بودیم، فرمود: سلام علیکم، ما از جهت اینکه در چنین حالى بودیم شرم کرده، جواب سلامش نگفتیم، بار دیگر فرمود: السلام علیکم باز ما جواب ندادیم، بار سوم فرمود: السلام علیکم اینجا بود که ترسیدیم اگر جواب نگوئیم آن جناب مراجعت کنند چه عادت آن حضرت چنین بود که سه نوبت سلام مى کرد اگر جواب مى شنید و اذن مى گرفت داخل مى شد و گرنه برمى گشت، از این جهت ناچار گفتیم: «و علیک السلام یا رسول الله»، درآى، آن حضرت بعد از شنیدن این جواب داخل شد... . (۴) 

امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) به زنان هم سلام مى کرد و آنها سلامش را جواب مى دادند، و هم چنین امیرالمؤ منین (علیه السلام)، الا اینکه آن جناب سلام دادن به زنان جوان را کراهت داشت و مى فرمود: مى ترسم از آهنگ صداى آنها خوشم آید آن وقت ضرر این کار از اجرى که در نظر دارم بیشتر شود. (۵)

آن حضرت سه جور مى نشست: یکى این بود که ساقهاى پا را بلند مى کرد و دو دست خود را از جلو بر آنها حلقه مى زد و با دست راست بازوى چپ و با دست چپ بازوى راست را مى گرفت، دوم اینکه دو زانوى خود و نوک انگشتان پا را به زمین مى گذاشت، سوم اینکه یک پا را زیر ران خود گذاشته و پاى دیگر را روى آن پهن می کرد و هرگز دیده نشد که چهار زانو بنشیند. (۶) 

حضرت على (علیه السلام) فرمود: 

هیچ دیده نشد که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) با کسى مصافحه کند و او جلوتر از طرف دست خود را بکشد، بلکه آنقدر دست خود را در دست او نگه می داشت تا او دست آن جناب را رها سازد، و هیچ دیده نشد که کسى با پر حرفى خود مزاحم آن حضرت شود و او از روى انزجار سکوت کند، بلکه آن قدر حوصله به خرج مى داد تا طرف ساکت شود و هیچ دیده نشد که در پیش روى کسى که در خدمتش نشسته پاى خود را دراز کند، و هیچ وقت مخیر بین دو چیز نشد مگر اینکه دشوارتر آن دو را اختیار مى فرمود، و هیچ وقت در ظلمى که به او می شد به مقام انتقام در نیامد، مگر اینکه محارم خدا هتک شود که در این صورت خشم مى کرد و خشمش هم براى خداى تعالى بود، و هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا میل نفرمود تا از دنیا رحلت کرد، و هیچ وقت چیزى از او درخواست نشد که در جواب بگوید: «نه»، و حاجت هیچ حاجتمندى را رد نکرد بلکه عملا یا به زبان به قدرى که برایش میسور بود آن را برآورده می ساخت، نمازش در عین تمامیت از همه نمازها سبک تر و خطبه اش از همه خطبه ها کوتاه تر و از هذیان دور بود، و مردم، آن جناب را به بوى خوشى که از او به مشام مى رسید مى شناختند، و وقتى با دیگران بر سر یک سفره مى نشست اولین کسى بود که شروع به غذا خوردن مى کرد، و آخرین کسى بود که از غذا دست مى کشید، و همیشه از غذاى جلو خود میل مى فرمود، تنها در رطب و خرما بود که آن جناب دست دراز می کرد و بهترش را برمى چید، و وقتى چیزى مى آشامید آشامیدنش با سه نفس بود، و آن را مى مکید و مثل پاره اى از مردم نمى بلعید، و دست راستش اختصاص داشت براى خوردن و آشامیدن، و جز با دست راست چیزى نمى داد و چیزى نمى گرفت، و دست چپش براى کارهاى دیگرش بود، رسول خدا با دست راست کار کردن را در جمیع کارهاى خود دوست مى داشت حتى در لباس پوشیدن و وقتى دعا مى فرمود سه بار تکرار مى کرد، و وقتى تکلم مى فرمود در کلام خود تکرار نداشت و اگر اذن دخول مى گرفت سه بار تکرار مى نمود، کلامش همه روشن بود به طورى که هر شنونده اى آن را مى فهمید، وقتى تکلم مى کرد چیزى شبیه نور از بین ثنایایش بیرون مى جست، و هیچ وقت با کسى مطالبى را که خوش آیند آن کس نبود در میان نمى گذاشت، وقتى راه مى رفت گوئى از کوه سرازیر مى شد و بارها مى فرمود بهترین شما خوش اخلاق ترین شما است، هیچ وقت طعم چیزى را مذمت نمى کرد، و آن را نمى ستود، اهل علم و اصحاب حدیث در حضورش نزاع نمى کردند، و هر دانشمندى که موفق به درک حضورش شد این معنا را گفت که من به چشم خود احدى را نه قبل از او و نه بعد از او نظیر او ندیدم. (۷)

«تفسیر المیزان علامه طباطبایی / جلد ششم / بحث روایی انتهای سوره مائده» 

************************************************************************

۱) کتاب ارشاد دیلمى

۲) کتاب مکارم الاخلاق

۳) کتاب هاى علل و عیون و مجالس

۴) کتاب فقیه

۵) کتاب کافى

۶) در کتاب کافى به نقل از حضرت عبدالعظیم بن عبدالله حسنى

۷) کتاب مکارم الاخلاق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">