اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

کجاست تفکّری که سرگرمی نیست؟

يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۳۷ ق.ظ

Image result for ‫قرآن‬‎

 

 

کجاست تفکری که سرگرمی نیست؟!

 

کجاست مأوایی که در این زمانه ی بی پناهی و گریز و ترس، «بتوان» در آن پناه گرفت؟ کجاست تفکّری که سرگرمی نیست؟ کجاست تفکّری که تنها مسکِّنِ وهم، نیست؟ کجاست حقیقت و ذاتش چیست؟ کجاست «آرام - گاهِ» حقیقی؟ غرر آیاتی را که از من روی می گردانند، برایم بفرستید.

 

پاسخ استاد طاهرزاده:

آن‌گاه که انسان خود را در اوجِ معلّق‌بودن هیچ هویتی را نتوانست برای خود بیابد إلاّ تعلقِ محض به بیکرانه‌ای که هم هست و هم نیست، هم همه‌ی تکیه‌گاه انسان است و هم هیچ‌گاه به تملک انسان در نمی‌آید؛ از سرگرمی‌های وَهمی خواهی نخواهی آزاد خواهد بود و با خدایِ پیامبرانِ ابراهیمی آشنا خواهد گشت به همان معنایی که امام الموحدین «علیه‌السلام» در مناجات شعبانیه از حضرت حق می‌خواهد که همه‌چیز را برای او ویران کند تا معلّق به عزّ قدس او باشد. که این معنایِ «فنایِ در فنا» است.

بنگر چگونه با خدای خود این بنیادین‌ترین نحوه‌ی حضور و وجود، رابطه برقرار می‌کند! آن‌گاه که می‌گوید:

«إِلَهِی هَبْ‏ لِی‏ کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ»

خدایا! نهایت بریدن از غیر خودت را به من مرحمت کن، و چشم‏هاى قلب‏هاى ما را به سوى نظر به خودت بگشا، تا آن حدى که چشم‏هاى دل، حجاب‏هاى ظلمانى دل و حجاب‏هاى نورى را نیز پاره کند و هیچ واسطه اى بین ما و تو نماند، پس وصل شود آن قلب به معدن عظمت و شکوه تو، تا انوار الهى بى‏ واسطه بر قلب ما تجلى کند و روح‏هاى ما معلق و متصل به مقام عزّ قدست گردد.

چنانچه ملاحظه مى‏ فرمایید اگر راه عقل براى لقاء او بسته است، راه عشق و قلبِ مطهر جهت آن رویت بسته نیست، مشکل انسان‏ها عدم طهارت و عدم فنا است. به گفته امام خمینى «رحمةالله ‏علیه»:

   

این ما و منی جمله ز عقل است و عقال است

در خلوت مستان نه منی هست و نه مایی

 

توجه قلبى به حق، موجب ظهور نور ذُلّ عبودیت در قلب انسان مى‏ شود و انسان براى پایدارى در این توجه، سعى فراوان در طهارت قلب از تکبّر و حسد و انواع رذایل دارد، و همین امر باعث مى ‏شود که قرآن به عنوان ذکر الهى غذاى جان او گردد، ولى بر عکسِ توجه قلبى، اگر انسان نسبت به حق و حقایقْ در محدوده مفاهیم عقلى متوقف شد، از ظهور ذُلّ عبودیت در قلب خود محروم مى‏ شود و ما و منى او ظاهر مى‏ گردد و لذاست که مى ‏فرماید: «این ما و منى جمله ز عقل است و عقال است» عقل در این مسیر همچون عقال و پایبند است، چون انسان را متوقف مى‏ کند، ولى وقتى قلب به میان آمد و انسان مست جمال جانان شد، نه منى مى‏ ماند و نه مایى و در این حالت انسان قرآن را ذکرٌ للعالمین مى ‏یابد و از ظاهر عبارات متذکر باطن آنها مى‏ گردد.

 

در مورد آیات در ابتدای امر نظر جنابعالی را به این مطلب معطوف می‌دارم که حضرت حق جایگاه تمام عالم را با تمام مراتب‌اش در آینه‌ی این آیه این‌طور توصیف می‌کند:

«وَ إِن مِّنْ شَىْ‏ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ‏ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» [1]

«هیچ‏ چیز نیست مگر آن‏که خزینه‏ هاى آن چیز نزد ماست، و نازل نکردیم مگر به ‏اندازه ‏اى محدود و معلومى از آن را.»

پس خزینه‏ ى همه چیز حتّى خزینه وجود شما پیش خداست چون مى‏ فرماید: «عِنْدَنَا»! یعنى مقام انسان در ابتدا مقام وصل به حق بوده است. بعد به این دنیا آمده است و گم شده است! و حالا راه نجاتش «الَیْهِ رَاجِعُون» است. یعنى انسان باید به خدا برگردد و در غیر این صورت در این دنیا در به‏ در و سردرگم است و احساس پوچى و بیهودگى مى‏ کند، چون اتّصالش را از مقام خزینه ‏اى ‏اش که نزد خدا بوده بریده ‏است.

 

بنگر که چگونه به هرچه بنگری تو را به باطنی که از آن نازل شده است راهنمایی می‌کند و باز آن باطن، باطنی را در مقابل ما می‌گشاید تا آن‌جایی که هرچیز را در نزد خدا و در آینه‌ی وجود خدا بیابیم. حال نمی‌دانم در این حالت، خدا را به مخلوق می‌یابیم، یا مخلوق را به خدا؟! یعنی هر مخلوقی خودش را در حضوری برتر به ما می‌نمایاند، مگر آن‌که ما از حضورِ برتر او غافل باشیم. شگفت‌آیه‌ای است برای تحلیلِ همه‌ی عالم و آدم. این‌جا است که انسان راه خود را در نسبت با هر مخلوقی می‌یابد.


[1] ( 1)- سوره حجر، آیه 21.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">