اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

۹۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخن شهید کلام شهدا سخن شهدا وصیتنامه شهدا خاطرات شهدا خاطرات خاکریز» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۷
آرمان بدیعی

 

 

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا 25 تیر ماه سال 1390 حادثه‌ای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.

در این حادثه جوان 19 ساله‌ای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۵
آرمان بدیعی

افسران - مــــردان و زنان دیروز و امروز

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۳۹
آرمان بدیعی

افسران - به احترام "شهـــــــــد ا... "

به احترام ...

صورت متلاشی شده شهدا...

صورت خود را بپوشانید...

با حجاب و حیا !!

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۳۴
آرمان بدیعی

افسران - خاطره یک جانباز غواض

یادش بخیر، شب عملیات کربلای 4 تو آب که افتادیم، متاسفانه عملیات لو رفته بود هواپیماهای عراقی بالای سرمون منور می ریختن و عراقیها توپ فرانسوی (بمب هایی بود که می زدند و بالای سرمون منفجر می شد) از نیزارها که گذشتیم، عراقیها با دیدن ما گفتن ، الایرانیه و با توپ 23 (مخصوص زدن هواپیماها) بصورت ضربدری شروع به تیراندازی کردن و اجازه کاری به ما نمی دادن.

منو سید مرتضی دست گردن هم انداخته بودیم یه لحظه حس شیطنت اومد سراغم ویهو گفتم آخ و رفتم زیر آب بنده خدا سید مرتضی داشت منو هی صدا میزد و گریه می کرد، که یهو سرمو از تو آب در آوردم، بغلم کرد و گفت تو رو خدا دیگه از این شوخیا نکن، گفتم ببخشید.

یه ده دقیقه که گذشت یهو سید مرتضی گفت آخ و رفت زیر آب، با خودم گفتم حقشه اگه بیرون بیاد چنان بترسونمش، اولش نمی خواستم باور کنم و همش می گفتم عجب نفسی داره هر چی منتظر موندم و گفتم سید....سید... تو رو خدا دارم نگران می شم، سید دیگه بالا نیومد راستی راستی شهید شده بود، البته قول شفاعتو قبل از شهادت به همدیگه داده بودیم.

شادی روح شهدای مظلوم غواص صلوات

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۲
آرمان بدیعی

 

گفتم شاید با دیدن این عکس

 

کمی از خودم خجالت بکشم!

 

      افسران - عشق بازی چیست ؟!  سر در پای جانان باختن . . .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۲۳
آرمان بدیعی

افسران - گل خوشبو

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۱۷
آرمان بدیعی

افسران - عجب ماهیه این ماه اسفند!!!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۴۲
آرمان بدیعی

افسران - تفاوت پدر موشکی دنیا ( توسل به جادو) / پدر موشکی ایران (توسل به اهل بیت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۳۳
آرمان بدیعی
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۴۲
آرمان بدیعی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۳۷
آرمان بدیعی

 افسران - کفش های اعیانی یک رهبر

این عکس هم در جواب بعضی که بعد از دیدن تصویر دمپایی های رهبر،

اسم ریا و ... آوردند و گفتند که خمینی (ره) اینطور نبود!

افسران - دمپایی های امام

 

در عجبم از رهبری که می گویند 95 میلیارد دلار دارایی دارد، کلکسیون های رنگ و وارنگ از هر نوع دارد، 170 عصای آنتیک دسته طلا دارد، بجای نان و پنیر در صبحانه اش خاویار رشت دارد، بجای بیت چندین و چند ویلا در شمال دارد، عباهایی به قیمت 400 هزار دلار دارد، هواپیمای 330 برای جابجایی اسب هایش دارد، باغ ملک آباد به مساحت 10 هزار متر در مشهد دارد، کمیسیون 5 سنتی از یک میلیون و نهصد هزار بشکه نفت دارد، پس نمی دانم این چه کفش های پینه بسته ایست که او به پا دارد ؟؟؟؟!!!!!

۱۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۴۷
آرمان بدیعی

افسران - زخم کهنه...

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۹
آرمان بدیعی

افسران - یاران رفتند نوبت به نوبت... آی خدا پس کی نوبت من خواهد آمد...

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۱
آرمان بدیعی

افسران - کلامی زیبا از امام خمینی رحمه الله علیه

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۱۲
آرمان بدیعی

افسران - بابا شهید شد ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۱
آرمان بدیعی

صدای انفجار آمد و سنگر رفت هوا.

هر چه صدایش زدیم جواب نداد.

رفتیم جلو، سرش پر از ترکش شده بود و به زیبایی عروج کرده بود.

جیب هایش را خالی کردیم.

داخل جیبش کاغذ جالبی پیدا کردیم.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۰
آرمان بدیعی

هم قد گلوله توپ بود

گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟

گفت: با التماس!

گفتم: چه جوری گلوله رو بلند می‌کنی میاری؟

گفت: با التماس!

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۶
آرمان بدیعی

افسران - ای سر و پا ..... دست من بی سرو پا را بگیر

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۴۷
آرمان بدیعی

 

عکسی از شهید حاج حسین خرازی

 

 

(که قول میدم تا حالا ندیده اید)

 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۰۸
آرمان بدیعی

 

دست نوشته ای از شهید مصطفی احمدی روشن

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۰۵
آرمان بدیعی

افسران - یک "پلاک "و یک "نوشته"ویک "شهید گمنام"

 

شادی ارواح طیبة همه شهدای گمنام صلوات

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۵۵
آرمان بدیعی

افسران - دلـم برای بابایم تنگ شده....

اجازه خانم معلم؟!

گفتی: بنویسید آب ...

همه نوشتیم...

گفتی: بنویسید بابا آمد...

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۴۸
آرمان بدیعی

سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم،

 

قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۳۱
آرمان بدیعی

افسران - چشه این بچه؟؟؟؟؟

رزمنده ای گفت:

چند روز بعد از عملیات، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش هر جا می رفت همراه خودش می برد..

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۲۲
آرمان بدیعی

افسران - مانند شمر...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۹
آرمان بدیعی

افسران - درود بر مادران سرزمین من

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۰۰
آرمان بدیعی

افسران - فقط همین...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۰۱
آرمان بدیعی

افسران -  دوای دردهای یک رزمنده...

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۹
آرمان بدیعی
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۵۷
آرمان بدیعی