«باسمه تعالی»
۱. حاج قاسم سلیمانی و زندگی در«مِهر» و«امید»
اگر زیباترین زندگی، زندگی در آغوش خداوند است و نیایشی که از عمق جان برآید را با او در میانگذاشتن، باید از خود بپرسیم چگونه خداوند آن نوع زندگی را به ما عطا میکند؟ خداوند در این رابطه به آینههایی اشاره میکند که آنها در دل مجاهدات خاصی که با دشمنان خدا داشتند، افق انس با او را در خود یافتند. این تنها علی «علیهالسلام» نیست که اسدالله است و چون شیر در مقابل دشمن به مبارزه ایستاده و شبانگاه در نخلستانهای مدینه و کوفه آنگونه نیایش میکند، بلکه در این تاریخ، یعنی در تاریخِ حضور اسلام در بستر غدیر، باز مائیم و شهید حاج قاسم سلیمانیها با آن دلاوریهای توحیدی و آن نیایشها. با خدایی که «خدای دیروز» نیست.
رستاخیزی صورت گرفته و خدایی که خدای علی «علیهالسلام» است به میان آمده تا انسانها باز تاریخی را بیافرینند که در آن تاریخ اَبَرانسانها متولد میشوند.
آیا با دیدن شهید حاج قاسم سلیمانی نباید از خود پرسید در این زمانه انسان را چگونه میتوان نگاه کرد؟ انسانی که در طوفانِ فراشدنها و فروشدنها، زندگی را یافت و خود را در «مِهر» و «امید» جستجو میکرد؟ آنهایی که با زیرکیهای خوارمایه و زرنگیهای کوچک و حسابگریهای بردهوار بهسر میبرند، کجا میتوانند زندگی را در «مِهر» و «امید» جستجو کنند؟ آنها گرفتار فضیلتهای کوچک و زیرکیهای مورچهوار، به نیکبختی میاندیشند و سردارِ ما به دلاوری و شهادت، تا همچنان متهم شود که او زندگی را گم کرده است. مگر گوشهنشینی، دلاوری میخواهد؟ آنکس که زندگیِ دنیایی را زیر پا میگذارد تا همچون عقاب، موشهای فراری را که در دینداری متعصبیناند، با چنگالهای خود اسیر کند، دلیر است، زیرا مثل آنهایی که سجدههای طولانی و پیشانیهای پینه بستهشان آنها را مغرور کرده بود و از وجودشان تنفر میبارید، فریب نداد و باز زندگی را در «مِهر» و در «امید» دنبال کرد. مگر هر کسی میتواند در این زندگی حاضر شود؟ نه چنگال گرگها به این زندگی میرسد و نه سُمّ گوسپندان.
مستند ۴ قسمتی «جنگ استقلال»
«با موضوع تلاش ها برای عدم فروپاشی ایران در مقابل تقابل و نفوذ آمریکا»
«کاری از شبکة افق - مدت مجموعة چهار قسمتی: ۷۴:۰۰ دقیقه»
«زینبهای نهفته در راه گشودة شهید حاج قاسم سلیمانی»
«استاد اصغر طاهرزاده - یادداشت ویژه ۱۳ دیماه ۱۳۹۹»
این از عجایب روزگار است
حاج قاسم، نه تنها زینب خود را در جهان حاضر کرد. بلکه دختر خود فاطمه را در شهادتی که آن مرد به دنبال آن بود وارد نمود و این از عجایب روز گار است که مردی قصه شهادت خود را با دخترش در میان بگذارد. مگر آن که بپذیریم تاریخ دیگری با حضرت امام خمینی شروع شده که زنان باید پا به پای مردن در این تاریخ نقش آفرینی کنند. به همان معنایی که ابن عربی میگوید: «المکان الذی لا یُؤَنّث لا یُعَوَّل علیهِ» به آن جایی که زنان نباشند اعتمادی نیست. شاید به این معنا باشد که آن حرکت ادامه نمی یابد.
«پاسخی به آقای رئیس جمهور»
نقد سخنان اخیر رئیس جمهور در تمجید از حجم وسیع خیریه ها و موقوفه ها در غرب