«مستند جانور گرسنه»
«بزرگترین حملة سایبری به تاسیسات هسته ای ایران - مدت: ۷۳:۰۰ دقیقه»
«مستند جانور گرسنه»
«بزرگترین حملة سایبری به تاسیسات هسته ای ایران - مدت: ۷۳:۰۰ دقیقه»
بسمالله الرحمن الرحیم
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصف آن رشک ملک
سخن گفتن در مورد بزرگی مانند «شهید محسن فخریزاده» کاری آسان نیست. تصور ایران بدون حضور چنین مردان بزرگی در این گرگستان عالم مدرن چقدر دلهرهآور است. هر روز از خانهی علم این سرزمین ستونی را تخریب میکنند تا از کسانی که قصد سکنی گزیدن در آن را دارند جرئت و شهامت بستانند. تزریق احساس بیپناهی به جویندگان علم و گسترش ناامیدی با از بین بردن نمادهای امید و آرزوهای یک ملت بزرگترین آرزوی کوته نظران و دشمنان قسم خوردهی این سرزمین پاک است.
معرفی کتاب مستندِ داستانیِ
یاداشتی بر کتاب «کف خیابون»
«نوشته محدرضا حدادپور جهرمی»
«روایتی از فتنه ۸۸ در تهران»
بسم رب الشهداء و الصدیقین ...
19 سال گمنامی و تحمل درد و رنج جانبازی فقط برای خدا ...
راضی نبودند کسی از وضعیتشان مطلع شود ....
میخواستند گمنام بمانند ...
شاید میگفتند : کاری که برای خدا باشد گفتن ندارد ...
شهادتشان هم غریبانه و مظلومانه روی تخت بیمارستان ...
برای مراسم تشییع و خاکسپاری هم جمعیت محدودی آمدند ...
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛
دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا 25 تیر ماه سال 1390 حادثهای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.
در این حادثه جوان 19 سالهای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود میغلتید.
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، حاج رحیم احمدی روشن شب گذشته در تالار فجر دانشگاه شهر شیراز، با اشاره به صحبت برخی از چهرهها مبنی بر اینکه ما از ابتدا هم نیازی به غنیسازی 20 درصدی نداشتیم، با عصبانیت فریاد زد: تو غلط کردی که از اولش به این 20 درصد احتیاج نداشتی، اگر نداشتی چرا میلیاردها تومان از بیتالمال این مردم صرف هزینه غنی سازی شد؟ چرا چند خانواده بیسرپرست شدند؟ چرا مصطفی از ما گرفته شد؟ مصطفی ستون خانه ما بود. چرا دروغ میگویید؟ مگر دولت شما دولت راستگویان نیست؟ مگر نباید به مردم امید بدهید؟
مهندس سید علیرضا ستاری شهیدِ مظلوم فتنه 88
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، «مهندس سیدعلیرضا ستاری» که در فتنه سال 88 دچار مجروحیت شدید شده بود، روز چهارشنبه جان به جان آفرین تسلیم نمود و به قافله شهدا پیوست.
شهید ستاری در نهم دیماه سال 1391 در گفتوگویی با خبرگزاری فارس به بیان جزئیات مجروحیت خود پرداخته بود که متن این مصاحبه به مناسبت شهادتش باز نشر میشود: سید علیرضا ستاری از جانبازان 70 درصد فتنه 88 است، وی مهندس عمران، 31 ساله و یک دختر و یک پسر دارد؛ ستاری در گفتوگو با خبرنگار فارس در خصوص نحوه مجروحیت خود در فتنه 88، اظهار داشت:
متهم می کنند به بی سوادی، نصیحت خدا و پیغمبر است اینها،
دوست نمی دارید کسی انتقاد کند، می گید دوست داریم انتقاد کنید، حق با مخالف است ولی دروغ می گید طاقت شنیدن یک جمله گل ندارید،
«میخاهم انشای خودم را درباره طوافق ژنف برای شما بخانم»
جناب آقای رعیس
صلام. اینجانب با صطح تحسیلات ابطدایی میخاهم انشای خودم را درباره طوافق ژنف برای شما بخانم.
بگذار هرچه میخواهند بگویند...
اصلا قبول، ما بی سواد هستیم.
حتما شهید مصطفی احمدی روشن هم بی سواد بوده است. چون اگر این توافقنامه قبل از شهادتش امضا شده بود، او نیز اکنون از منتقدان بود.
این را گفتم چون پدرش می گفت:
چشم هایش خیره به عکس بابا روی طاقچه اتاق بود. بغض راه گلویش را بسته بود. اشک در دریاچه چشم هایش حلقه زده بود. با سن کم فهمیده بود میراث بابا را پلمپ کرده اند. میراثی که بابا بخاطرش جان داد. مادر صدا زد بیا به مشق شبت نمره بدم. مادر دفتر مشقش را گرفت و شروع کرد به خواندن: