«توکل عامل کشتن حرص»
«شرح کتاب جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره)» - جلسة ۵۳ و ۵۴»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«حکایت خدا و بنده های ناسپاس او»
روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍهد ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند...
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰند ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمیشود. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس ۱۰ ﺩﻻﺭی به پایین میاندازد ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کند.
ﮐﺎﺭﮔﺮ ۱۰ ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮمیدارد ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ میگذارد ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش میشود.
ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۵۰ ﺩﻻﺭ میفرسند ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش میگذارد!!!
«یک کلید مهم برای حل مشکلات و گرفتاری ها»
«تصویری - مدت ۳:۰۰ دقیقه»
«آیت الله مجتهدی تهرانی»
«کتاب آنسوی مرگ»
جدیدترین کتابی که توفیق مطالعه اش را پیدا کردم کتاب «آن سوی مرگ» جمال صادقی است. پیشنهاد مطالعه اش را یکی از دوستان طلبه بنده در ماه مبارک رمضان در یک مهمانی فامیلی داده بودند که متاسفانه خواندن آن تا امروز به تاخیر افتاد. بیشتر مطالب بیان شده از زبان سه راوی داستان که تجربه نزدیک به مرگ را داشته اند و مشاهدات خود را از برزخ برای مولف کتاب بیان کرده اند، با آنچه که در تفاسیر قرآن و روایات خوانده و یا از اساتید شنیده بودم منطبق است.
«روایتی زیبا دربارة رزق»
و در کافى از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: امیر المؤمنین بارها مى فرمود:
بدانید و به یقین بدانید که خداى عزوجل به هیچ بندهاى هر قدر هم تلاشگر باشد و هر قدر زرنگى و چاره اندیشى اش عظیم باشد و بسیار حیله گر و نیرنگ باز باشد اجازه نمى دهد از مقدراتى که او در ذکر حکیم برایش تقدیر کرده پیشى گرفته و آن مقدرات را تغییر دهد.
ایها الناس! هیچ انسانى به علت مهارتش نمى تواند پشیزى از آنچه برایش مقدر شده زیادتر به دست آورد
«سخاوت حضرت محمد (ص) و توجه ایشان به امر نیازمندان»
غزالى می گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) سخى ترین مردم بود، بطورى که هیچ وقت درهم و دینارى نزدش نمى ماند، حتى اگر وقتى چیزى نزدش زیادى مى ماند و تا شب کسى را نمى یافت که آن را به او بدهد، به خانه نمى رفت تا ذمه خود را از آن برى سازد و آن را به محتاجى برساند، و از آنچه خدا روزیش مى کرد بیش از آذوقه یک سال از خرما و جوى که در دسترس بود براى خود ذخیره نمى کرد و مابقى را در راه خدا صرف مى کرد، کسى از آن جناب چیزى درخواست نمى کرد مگر اینکه آن حضرت حاجتش را هر چه بود برآورده مى نمود، و همچنین مى داد تا آنکه نوبت مى رسید به غذاى ذخیره یکساله اش از آن هم ایثار مى فرمود، و بسیار اتفاق مى افتاد که قبل از گذشتن یک سال قوت خود را انفاق کرده و اگر چیز دیگرى عایدش نمى شد خود محتاج شده بود.
«آخر الزمان در کلام امام صادق (ع)»
و در روضه کافى از محمد بن یحیى از احمد بن محمد از بعضى اصحابش و نیز على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر روایت کرده اند که امام صادق (ع) فرمودند:
آیا نمی دانى که هر کس منتظر امر ما باشد و بر اذیتها و ترسها که امروز می بیند صبر کند، فردا در زمره ما خواهد بود،
پس هر زمان دیدى حق مرده و اهلش از بین رفته اند و جور و ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن کهنه شده و چیزهائى در آن پدید آمده که در آن نیست
و دیدى که قرآن طبق هوا و هوسها توجیه و تفسیر می شود
و دیدى که دین وارونه شده، آنچنانکه کاسه وارونه می شود
و دیدى که اهل باطل بر اهل حق آقائى و سرورى می کنند
و دیدى که شر ظاهر گشته و از آن نهى نمی شود بلکه از اهل شر دفاع می شود
«آخر الزمان در کلام پیامبر اکرم (ص)»
عبد الله بن عباس می گوید: با رسول خدا به زیارت حج رفتیم ، همان حجى که بعد از آن رسول خدا (ص) از دنیا رفت ، و یا به عبارت دیگر حجة الوداع - رسول خدا (ص) در کعبه را گرفت و سپس روى نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: مى خواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟
و در آن روز سلمان رضى الله عنه از هر کس دیگر به آن جناب نزدیک تر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (ص) عرضه داشت: بله یا رسول الله.
حضرت فرمود:
شرح صوتی حدیث «یابن جُندب»
(دستورالعمل های سلوکی امام صادق (علیه السلام) به عبدالله بن جُندب)
توسط استاد اصغر طاهرزاده
«مجموعة بچه شیعه باس»
«قسمت ششم»
پیامبر اکرم «صل الله علیه و آله» می فرمایند :
زن را برای زیباییش به همسری مگیرید، زیرا ممکن است جمال و زیبایی زن باعث پستی و سقوط اخلاقیش شود.
همچنین به انگیزه مالش با او ازدواج نکنید، زیرا مال میتواند مایه طغیان او گردد،
بلکه به سرمایه دینش متوجّه باشید و با زن با ایمان ازدواج کنید.
• محجّة البضاء، ج37، ص85 •
وقتی خدا به قولش عمل می کند!
چند روزی به آمدن عید مانده بود.
بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.
استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا".
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!
«ماموریت زیبای من»
یه نکته مهم: این پست نوشته بنده نیست. بلکه نوشته یک خانم است و بنده در سایتی که آدرسش در آخر همین پست قید شده خواندم و دیدم جالبه گفتم که بذارم تا بقیه هم استفاده کنند.
امروز که اومدم دو تا نظر دیشب رو خودندم.
متاسفانه توی کامنتهای خصوصی خیلی از این دست افاضات هست.
خیلیها هستند که حقیقتا نمی تونند درک کنند که من چرا با توجه به تحصیلکرده بودنم قبول کرده ام که با افتخار، تمام وقتم رو برای خونه و زندگیم بذارم.
به این یکی توجه کنید:
«از سبک نوشتن و اداره وبلاگت معلومه آدم خلاقی هستی. از اینهمه تسلطتت به ایات و احادیث و استفاده بجا و مناسب ازشون هم معلومه هوش و حافظت از حد نرمال بالاتره ... مومن و محجبه هم هستی و توی این نظام خرت میره ... مدرک دانشگاه تهران رو هم داری که همه جا روی دست میبرنش! ... هر جور حساب کنی برای آدمی مثل تو کار پیدا کردن مثل آب خوردنه. من نمیتونم بفهمم چرا خودت رو اسیر خونه کرده ای؟ ... من اگه جای تو بودم پادشاهی میکردم برای خودم، همسرداری سیخی چنده؟! ... اون مال زنهای دوره قجره که مجبور بودن نونشونو از دست شوهرشون بگیرن. نه مال زن قرن 21 که خودش یه پا مرده! ... ... به خدا من مزاحم نیستم. فقط دوست دارم بدونم چرا این کار رو میکنی؟ اگه دلیلت قانع کننده باشه قول میدم کارم رو ول کنم و بچسبم به خونه و زندگیم و همسرداریم ... فقط خواهش میکنم جوابم رو بده ... شاید این سوال خیلیها باشه و تو بتونی بهشون کمک کنی ...»
فکر میکنم حالا وقتشه که دلیل اصلی توی خونه موندنم رو بگم. شاید به درد کسانیکه که حقیقتاً دنبال حقیقتند بخوره و مثل من تکلیفشون رو روشن کنه:
دیگه فکر کنم همه تون بدونید که من هم تا چند ماه قبل علیرغم توی خونه بودن، به این کار اعتقادی نداشتم و صرفاً به خاطر اینکه همسر جان دوست نداشت بیرون کار کنم، سر کار نمیرفتم. اما این که دقیقاً چی شد که نظرم عوض شد و این نگاه جهادی رو به ماجرا پیدا کردم رو تا حالا براتون نگفته بودم ...
پیامبر اکــرم (صَلی اللهُ علیه و آله):
مؤمن به میل و رغبت خانواده اش غذا میخورد،
ولی منافق میل و رغبت خود را به خانواده اش تحمیل میکند.
کافی (ط - الإسلامیة)، ج4، ص12
بچه شیعه باس (1)
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) :
از ما نیست کسی که وسعت زندگی بر او داده شود و او بر خانواده اش سخت بگیرد.
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) :
زن شایسته ، یکى از دو عامل پیشرفت خانواده است.
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) :
زن باید براى همسرش عطر بزند.
امام على (علیه السلام) :
کارى که در توان زن نیست به او مسپار، زیرا او چون گُلى است (ظریف و آسیب پذیر) نه قهرمان و کار فرما.