یک قسمت از شعر علی ای همای رحمت ناقص است!
«آیت الله جوادی آملی»
«نماهنگ تصویری - مدت: ۰۲:۰۰ دقیقه»
«کتاب «خاطرات عزت شاهی»
اولین باری که آقای «عزت الله مطهری» یا همان «عزت شاهی» را از نزدیک دیدم. چند سال پیش در مسجد الزهرای منظریه خمینی شهر بود. اگر اشتباه نکنم در یکی از مناسبتهای مربوط به انقلاب بود که ایشان را برای سخنرانی دعوت کرده بودند، بنده هم به صورت اتفاقی آن شب به آن مسجد که فاصله زیادی با محل سکونتم ندارد رفته بودم.
شنیدن خاطرات یکی از معروف ترین زندانیان ساواک از زبان خود او و آن هم از فاصله ای نزدیک برایم خیلی جالب و هیجان انگیز بود. بخصوص اینکه بعد از پایان سخنرانی توانستم با ایشان دست بدهم و احوال پرسی کنم. ایشان بخاطر کهولت سن و مجروحیتی که از شکنجه ها داشتند از عصا استفاده می کردند و با دشواری راه می رفتند.
از آن شب جرقه مطالعه کتاب «خاطرات عزت شاهی» در ذهنم زده شد. چون می خواستم اطلاعات دقیق تری از نحوه شکنجه های ساواک پیدا کنم و شخصیت آقای عزت شاهی رو بهتر بشناسم. چون برایم سوال بود که چنین شخصیت عاشق امام و مبارز و انقلابی که سخت ترین شکنجه ها را در ساواک متحمل شدند و قهرمانانه مقاومت کردند و کسی را لو ندادند، چرا در طول دوران مبارزه و زمان دستگیری و در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری، چند بار اقدام به خودکشی می کنند و هر بار جان سالم به در می برند.
بالاخره بعد از چند سال یکی از دوستان، این کتاب را برای مطالعه به بنده امانت دادند و موفق به خواندن آن شدم، هر چند مطالعه این کتاب قطور یک ماه به طول انجامید!
چیزهای بسیار زیادی از ساواک و کمیته مشترک ضد خرابکاری دستگیرم شد. و تقریبا تمام روشهای شکنجه را که شکنجه گران آموزش دیده ساواک بر روی زندانیان انجام می دادند را فهمیدم.
«معرفی کتاب «صعود چهل ساله»
پیام مقام معظم رهبری بعد از خواندن کتاب «صعود چهل ساله»:
«قلبم را شاد کردید.»
جدید ترین کتابی که امروز به توفیق الهی موفق به اتمام مطالعه آن شدم کتاب «صعود چهل ساله» بود.
معرفی کتاب از زبان نویسنده:
«هفتاد نفر شبانه روز زحمت می کشیدند. فقط فهرست این پژوهش سه ماه طول کشید.»
۱۹۰۰۰ سند بین المللی مورد بررسی قرار گرفت. ثمره آن پژوهش شد کتاب «صعود چهل ساله»
نظر شخصیتها درباره پژوهش «کتاب صعود چهل ساله»:
استفاده سید حسن نصر الله از متن کتاب «صعود چهل ساله» در سخنرانی تلویزیونی خود در لبنان در بیان دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران.
سردار جعفری: بالاخره بعد از چهل سال توانستیم لکنت زبان بچه حزب اللهی ها رو بگیریم. دیگه راحت می شود از نظام دفاع کنیم.
حجت الاسلام دانشمند: با ارائه این پژوهش ستون فقراتم را محکم کردید.
حجت الاسلام نقویان: من نمی دانستم نظام اینقدر کار کرده است.
محمود کریمی: من خواهش می کنم از سخنرانها این مباحث را روی منبرهایتان بگویید. الان جوانهای ما شبهاتشان پیرامون همین مباحث است.
حجت الاسلام طائب (مسئول سابق اطلاعات سپاه): پژوهش شما طبق رصدی که سپاه انجام داده تمام هشتکهای توئیتر و اینستاگرام را برای چهل سالگی عوض کرده است.
دکتر رحیم پور ازغدی: لازم نیست اینقدر در این طرح ها به خودتان سختی بدهید، بروید همین کتاب «صعود چهل ساله» را بخوانید.
معرفی کتاب «اقلیم خاطرات»
در حال حاضر در حال مطالعه یکی از منحصر به فرد ترین و زیباترین و جامع ترین کتابهای نوشته شده درباره زندگی حضرت امام خمینی و همسر و فرزندان و خانواده ایشان هستم. عنوان کتاب «اقلیم خاطرات» است. کتاب واقعا بی نظیری است.
نویسنده این کتاب خانم فاطمه طباطبایی، همسر سید احمد خمینی، فرزند حضرت امام خمینی (ره) می باشد. این کتاب توسط نگارنده به بانو خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی (ره) تقدیم شده است.
آنچه این اثر را بدیع و خواندنی کرده، عبارت است از نوع نگاه زنانه به بزرگ ترین رویدادهای کشور در دوره مورد نظر که در عین حال نگاهی از درون است و نگارشی که متاثر از تیزبینی ها و دقت نظر زنانه است و چه بسا اگر مشاهده گر یک مرد بود، به دلیل نداشتن حساسیت های زنانه به ثبت و درج این وقایع همت نمی گماشت.
همچنین اطلاعات منحصر به فردی که تنها از اندرونی بیت امام و نزدیکان او قابل دریافت است و می تواند در یک مطالعه همه جانبه نقاط ابهام را برطرف کند و نیز دریافت اطلاعات ضمنی و فرعی در ارتباط با کشورهای دیگری چون عراق و لبنان و نیز شخصیت شناسی و علم رجال افزون بر صداقت کلام و روانی قلم نگارنده بخشی از ویژگی هایی است که اقلیم خاطرات را کتابی خواندنی و قابل استفاده کرده است و در این ارتباط نمی توان از موقعیت و وزن و اهمیت ناشر کتاب که واجد جایگاهی پژوهشی است، در قابل استناد کردن اثر چشم پوشی کرد.
«ماجرای فکر آوینی»
«نویسنده: دکتر وحید یامین پور»
تنها کتابی که از شهید آوینی خوانده بودم، ۱۵ سال پیش، کتاب «فتح خون» بود. البته تمام نریشن های آوینی در مجموعه مستند روایت فتح را هم گوش داده بودم. و چند جلسه ای هم از سخنرانی های استاد طاهرزاده در خصوص شهید آوینی، همه آن چیزی بود که من از ایشان می دانستم. اما هیچ آشنایی مستقیمی با اندیشه های این شخصت برجسته ادبی و هنری کشور نداشتم تا اینکه این کتاب بدستم رسید. (۱)
درباره کتاب ماجرای فکر آوینی
کتاب ماجرای فکر آوینی نوشته وحید یامینپور است. این کتاب گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی است. سید مرتضی آوینی، حکیم هنرمندی بود که بیشک مقام او، مقام «معلم» است. معلم اندیشهها و سلوک فکری و فرهنگی کسانی که در ساحت انقلاب اسلامی راه میپیمایند.
کتاب ماجرای فکر آوینی مجموعه درسگفتارها و مصاحبههایی است که نویسنده طی چند سال اخیر در تبیین اندیشه و چارچوب نظری شهید آوینی داشته است. درسگفتارها در «موسسه طلوع حق» ارائه شده و سیری است کوتاه و فشرده از مهمترین مفاهیمی که مقالات تحلیلی، تبیینی و انتقادی شهید آوینی بر آنها استوار شده است. طبعاً درسگفتار، استحکام و نظم یک کتاب مستقل را ندارد ولی متن پیش رو سه بار ویراستاری شده تا مباحث یکدستتر و منسجمتر باشند.
مخاطبان اصلی کتاب ماجرای فکر آوینی جوانانی هستند که در آغاز راه مطالعات فرهنگی و تمدنی هستند و غالبا دغدغه این را دارند که فهم و تحلیل رخدادها و تحولات سیاسی، تاریخی و تمدنی را از چه نقطهای باید آغاز کنند. تلاش شده حتی المقدور از ذکر مباحث فلسفی پیچیده که مورد اشاره شهید آوینی بوده پرهیز شود و با ذکر مثال و تطبیق مباحث بر برخی مسائل روز، طرح کلی فکر شهید آوینی توضیح داده شود.
مصاحبههای انتخاب شده برای کتاب ماجرای فکر آوینی هم با توجه به دقت پرسشهای مطرح شده در مصاحبه، تنوع مسائل مد نظر شهید آوینی و تحولات مهم سالهای اخیر بوده است و مطالعه آنها تکمیل کننده مباحثی است که بعضا در متن درسگفتارها به خلاصه بیان شده است.
قسمتی از متن کتاب:
آوینی، سینما را شأنی از هنر و هنر را هم افق و محاذی با حکمت تعریف می کند. تعریف آوینی از هنر چی است؟ او گوش هنرمند را نیوشای عالم ملکوت می داند. می گوید گوشی در ملکوت دارد، زبانی در عالم ملک. بعد می گوید هنرمند الا و لابد، واجد الهامات غیبی است. حالا اگر این الهامات غیبی از طرف ملائکه الرحمن باشد، هنری که از هنرمند صادر می شود، هنر دینی است. اگر گوش او شنونده الهامات شیاطین باشد که خداوند می فرماید بعضی وقتها، استراق سمع می کنند هنرش شیطانی می شود....
«حاج قاسمی که من می شناسم»
«روایت رفاقت چهل ساله: علی شیرازی»
اول از همه جا دارد از دوست عزیز و گرامی ام «جناب آقای محمود روح اللهی» بابت هدیه این کتاب بسیار ارزشمند به این حقیر نهایت تشکر و سپاس را داشته باشم. با اینکه قبلا دو جلد کتاب درباره سردار دلها مطالعه و چند مستند هم دیده بودم اما آنچه در سطور این کتاب نقش بسته بود تصویری شفاف و دلنشین و دوست داشتنی از حاج قاسم سلیمانی بود. در واقع شاید بشود گفت تا قبل از مطالعه این کتاب شاید من حاج قاسم را درست نمی شناختم. بارها با خواندن این کتاب اشک از دیدگانم جاری شد و با خواندن هر خاطره از شهید، کتاب را می بستم و آن را در ذهنم به تماشا می نشستم و در شگفت می شدم از این همه خدماتی که این انسان بزرگ در گمنامی تمام، به انقلاب و مردم این سرزمین و جهان اسلام کرده است و ما امروز چه وظیفه بزرگی داریم در شناساندن این شهید به جوانان تشنه ای که دنبال یک الگوی عملی و عینی و یک اسطوره برای زندگی خود هستند.
جا دارد این کتاب توی مدارس توزیع بشود، و در قفسه کتابخانه هر خانه ای باشد.
قسمتی از متن کتاب:
«آیین مسلمانی»
امام صادق (ع) می فرمایند:
«خدا به چیزی برتر از ادای حق مومن عبادت نشده است.»
آیا می دانستید هر مومنی سی حق بر گردن برادر مومن خود دارد؟ امیر مومنان امام علی (ع) می فرمایند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر مسلمانی بر برادر دینی اش سی حق دارد که از آنها مبری نمی شود، مگر اینکه آنها را به جای آورد یا آنکه صاحب حق از آنها در گذرد:
۱. خطای او را نادیده بگیرد، ۲. به اشک او رحم آورد، ۳. اسرارش را پوشانده و رازداری امین باشد، ۴. لغزش او را جبران کند، ۵. عذرش را پذیرا باشد، ۶. غیبت او را رد کند، ۷. همواره نسبت به او خیرخواه باشد، ۸. دوستی او را پاس بدارد، ۹. اگر به وی تعهدی کرده، به آن عمل کند، ۱۰. هنگام بیماری عیادتش کند،
درسهایی از امام «عبادت و خودسازی»
«گردآوری و تنظیم: رسول سعادتمند»
این کتاب ۲۵۰ صفحه ای ارزشمند را شاعر گرانقدر و دوست عزیزم جناب آقای اسماعیل ملکپور به بنده هدیه داده بودند که بحمدالله مطالعه آن به اتمام رسید و از آن بسیار فیض و بهره بردم.
این کتاب ۹ فصل دارد با عناوین:
فصل اول: «امیرالمومنین علی (ع)، اسوه عارفان و عابدان»
فصل دوم: «جایگاه تزکیه و خودسازی»
فصل سوم: «راه ها و عوامل موثر در خودسازی»
فصل چهارم: «نقش ادعیه و معارف در کمالات انسانی»
فصل پنجم: «انس با قرآن»
فصل ششم: «عشق به ولایت»
فصل هفتم: «نماز»
فصل هشتم: «تهجد و شب زنده داری»
فصل نهم: «مهمانی الهی»
برشهایی از این کتاب:
حجت الاسلام سید احمد خمینی: امام در ماه مبارک رمضان وقتی نجف بودند هر سه روز یک دوره قرآن را ختم می کردند.
حجت الاسلام انصاری کرمانی: ایشان در هر فرصتی که بین کارها فراغت داشتند بین کار، قرائت می کردند و روزانه هشت مرتبه قرآن می خواندند.
خانم فاطمه طباطبایی (همسر حاج احمد آقای خمینی): نجف که بودیم آقا چشمشان ناراحت شده بود. دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت: «شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید» امام یک دفعه خندیدند و گفتند: «دکتر من چشمم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم. شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن بخوانم»
معرفی کتاب «زندگی به سبک روح الله»
«به کوشش: مهسا میرحسینی و ثریا کرمی»
به لطف خدا جدیدترین کتابی که موفق به خواندن آن شدم کتاب «زندگی به سبک روح الله» است. در این کتاب به سیره سیاسی و اجتماعی حضرت امام (ره) پرداخته شده و شامل دو بخش است:
بخش اول: ویژگی های شخصیتی
در این قسمت به ویژگیهای امام همچون «استقامت و قاطعیت»، «شجاعت»، «تواضع»، «اخلاص» «ساده زیستی»، «رعایت نظم و وقت شناسی»، «رعایت حقوق دیگران»، «جامعیت علمی» «پیگیری در تحصیل» و «آشنایی با حوادث زمان» پرداخته شده است.
برشهایی از این کتاب:
بیرونی منزل امام، یعنی اتاقی که شبها آقا تشریف می بردند آنجا، فرشهایش ناقص بود، یعنی قسمتی از اتاق خالی بود. من خدمت امام عرض کردم که اجازه بدهید که یک فرش برای اینجا تهیه شود. فرمودند: «آن طرف هست.» یعنی در اندرونی هست. عرض کردم: آنجا گلیم است، با اینجا جور در نمی آید. فرمودند: «مگر منزل صدراعظم است»
معرفی کتاب «شایعات رایج فضای مجازی»
«نویسنده: دکتر الهه خانی آرانی»
سلام به همه دنبال کنندگان مطالب «اوج پرواز»:
امروز می خواهم یک کتاب مفید دیگر را به شما معرفی کنم. کتاب «شایعات رایج فضای مجازی» نوشته «دکتر الهه خانی آرانی» که در این جلد صرفا به شایعات سیاسی پاسخ داده شده. و قرار است دو جلد دیگر از این مجموعه سه جلدی درباره پاسخ به «شبهات اعتقادی» و «شبهات تاریخی» باشد که البته ظاهرا تالیف آنها هنوز به اتمام نرسیده است. اما جلد اول با استقبال زیادی مواجهه شده است.
ممکن است سوال بشود که تفاوت این کتاب با کتاب «رزمایش پدافندی مبارزه مبارزه با شبهات» در چی است؟ خدمتتان عرض کنم که در کتاب رزمایش پدافندی، نویسنده مخاطب را با شیوه ها و روشها و ترفندهای مورد استفاده برای ایجاد و القای شبهه در رسانه ها آگاه می کند، ترفندهایی مثل «تحریف» «مصادره به مطلوب» «درخواست محال» «مبالغه و کوچک نمایی» «علت جعلی» «مفروض انگاری» «تفسیر نادرست» «فرار به جلو» «پیش فرض تایید شده» و... که برای هر ترفند یک یا دو شبهه هم مثال آورده شده، اما در کتاب «شایعات رایج فضای مجازی» نویسنده بدون اشاره به نوع ترفند بکار رفته، صرفا به بیان نسبتا مفصل شبهه و سپس پاسخ مستدل و همراه با آمار دقیق می پردازد. در این کتاب به ۱۱۰ شبهه پاسخ داده شده. که تقریبا بسیاری از آنها برای بنده جدید بود.
معرفی کتاب «رزمایش پدافندی مبارزه با شبهات»
«نویسنده: حجت الاسلام علی روحانی قوچانی»
سلام به همه دنبال کنندگان مطالب «اوج پرواز»:
به لطف خدا دهم آبان ماه با کتاب «رزمایش پدافندی مبارزه با شبهات» در فضای مجازی آشنا شدم و آن را خریداری و مطالعه کردم. به نظرم با توجه به توصیه های موکد مقام معظم رهبری درباره حضور پر رنگ جوانان در فضای مجازی و تاکید ایشان بر امر تبیین و روشنگری نمودن در فضای جامعه، برای همه کسانی که طالب کار جدی در پاسخگویی به شبهات در فضای مجازی و حقیقی هستند مطالعه این کتاب ارزشمند را توصیه می کنم.
باسمه تعالی:
خدمت برادر عزیز آقای بدیعی.
سلام علیکم:
ضمن تشکر از لطفتان نسبت به کتاب «شاگرد پروری» استاد عابدینی؛ عرایضی را تقدیم میکنم:
۱. طرح این موضوع که استاد میفرمایند: «شاگردان انسان، امتداد و بسط حقیقی استادشان میباشند»، نکته بسیار ارزشمندی است. هم از آن جهت که خود استاد با چنین منظری، حضور خود را نسبت به شاگردش، حضوری گسترده مییابد و هم شاگرد متوجه میشود نسبتی وجودی با استاد خود دارد که این فراسوی رابطه مفهومی با مطالبی است که استاد در اختیار او گذارده است.
«توفیق دیدار با استاد طاهرزاده بعد از ۲۰ ماه»
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز:
ضمن آرزوی سلامتی برای شما، به عرض مبارک می رسانم که جناب آقای «دکتر علی جعفری هرستانی» یکی از شاگردان فعال و نزدیک «استاد عابدینی» که حقیر و جمعی از دوستان از خمینی شهر دو سالی است هر هفته مباحث معرفتی علامه طباطبایی را به صورت حضوری و مجازی در اسکایپ زیر نظرشان، بر مبنای صوتهای تفسیر استاد عابدینی دنبال می کنیم، اخیرا جدید ترین اثر مکتوب استاد عابدینی به نام «مبانی و اصول شاگرد پروری در سیره تربیتی اهل البیت (ع)» را از تهران برای بنده آوردند که به عنوان هدیه، بصورت حضوری تقدیم شما گردد. و اگر صلاح دانستید، منت گذاشته و کتاب را مطالعه بفرمایید و نظر مبارکتان را نسبت به این اثر استاد عابدینی مرقوم بفرمایید. ممنون و سپاسگزارم.
هر روز و ساعت و مکانی که شما دستور بدهید بنده خدمت برسم تا کتاب را تقدیم کنم.
ارادتمند و شاگرد کمترین شما: آرمان بدیعی
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف میکنید. همهجا و همه وقت در اختیار شما. از خانه بگیر تا جلسات. و یا از طریق رفقایی که به جلسات تشریف میآورند.
«رونمایی و نظر به روح کتاب شهود زیبایی و خلق اثر هنری»
«۱۳۹۹/۱۱/۱۴»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«کتاب آنسوی مرگ»
جدیدترین کتابی که توفیق مطالعه اش را پیدا کردم کتاب «آن سوی مرگ» جمال صادقی است. پیشنهاد مطالعه اش را یکی از دوستان طلبه بنده در ماه مبارک رمضان در یک مهمانی فامیلی داده بودند که متاسفانه خواندن آن تا امروز به تاخیر افتاد. بیشتر مطالب بیان شده از زبان سه راوی داستان که تجربه نزدیک به مرگ را داشته اند و مشاهدات خود را از برزخ برای مولف کتاب بیان کرده اند، با آنچه که در تفاسیر قرآن و روایات خوانده و یا از اساتید شنیده بودم منطبق است.
«ما و کتب اربعة شیعه»
آیا وجود روایات غیر مقبول و غیر موجه که با ادله قرآنی و عقلی و سیره معصومین نمیخواند و تعارض جدی دارند، در کتبی مثل کتب اربعه به اعتبار این مجموعه آسیب نمیزند؟ چون واقعا برخی روایات با مبانی عقلی و قرآنی و سیره نمیخوانند ولی نقل شده و الان موجود است و خود مولف هم بیان نکرد است چرا چنین روایتی را با این اوصاف در کتاب خودش آورده؟ (شماره سوال ۲۸۰۶۹)
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر بگیرید که هر کدام از مؤلّفین کتب اربعه بر اساس تفسیری که از روایات داشتهاند، آن روایت را صحیح میپنداشتند. و امروز نیز در نگاه به روایات آن کتب، باید از بحث هرمنوتیکیِ آن غفلت نکرد و راحت به آن نتیجه نرسید که چون با فهم امروزین ما نمیخواند و یا با برداشتی که ما از آن روایت داریم و عدمِ تطبیق آن با مبانیِ دینی؛ پس باید آن روایات را نفی کرد. فراموش نکنید مؤلّفین آن کتب، انسانهای اندیشمند و آگاه به سنت دینی جامعه و تارخ خود بودهاند.
چند سال پیش آقای اکبر جبّاری با نوعی بیانصافی خواستند آن آثار را بهکلّی نفی کنند و عرایضی در جواب ایشان شد که ذیلاً خدمتتان ارسال میشود.
«گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی»
«جدیدترین کتاب استاد اصغر طاهرزاده منتشر شد»
کاربردی ترین «قرآن مجید»
«با ترجمة عبارت به عبارت انگیسی و فارسی»
«ترجمة انگلیسی: سید علی قلی قرائی»
«ترجمة فارسی: حسین استادولی»
همراه با فایلهای صوتی ترجمة انگلیسی «قرآن مجید»
با سلام:
یکی دیگر از کتابهایی که در این ایام توفیق مطالعه آن را داشتم. جلد دوم از مجموعه خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است.
تفاوتی که این کتاب با جلد اول آن دارد این است که علاوه بر سخنرانی های خود حاج قاسم به روایتگری های سایر همرزمان درباره این شهید بزرگوار پرداخته. یعنی از نگاه بیرون هم به حاج قاسم توجه شده. این کتاب به نسبت جلد اول زوایای پنهان بیشتری از این اسطوره شهادت را روشن می کند و از نظر عاطفی و احساسی انسان را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد بخصوص آنجا که با بیان مظلومت شهدا در عملیاتها و شرح شهادت یاران چهره دیگری از ظلم استکبار در حق مردم ایران به نمایش گذاشته شده. همچنین در این کتاب به زبان خود حاج قاسم سایر شهدای همرزم سردار نیز به مخاطب معرفی می شوند. شهدایی که اغلب آنها برای مخاطب ناشناخته اند و بسیار مورد علاقه سردار بودند و شهادت آنها غم بزرگی بر دل ایشان گذاشت.
گوشه ای از روح لطیف حاج قاسم به روایت این کتاب:
در یکی از روزهای عملیات والفجر ۱۰، حاج قاسم به دیدگاه آمد. ایشان دوربین را روی شهر خرمال و حلبچه زد. وقتی همه این شهرها را نگاه کرد، با حالت امیدواری به نتیجه عملیات، شروع کرد به خواندن این دو بیتی:
قدت از دور میبینُم بَسُم نی
به جایی رفته ای تو دسترسُم نی
به جایی رفته ای که گل بچینی
که هر چه گل بچینی مُو بَسُم نی
سلام:
چند شب پیش که توفیق شد رفتم گلستان شهدای اصفهان چند تا کتاب خریدم. یکی از این کتابها که توفیق خواندنش را پیدا کردم. کتاب «حاج قاسم» (جلد اول) است که در مجموعه کتابهای منتشر شده توسط «انتشارات یازهرا» تحت عنوان «یاران ناب» این کتاب شماره ۱۷ است که بالای کتاب هم درج شده.
این کتاب مجموعه ای از سخنرانی های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برای رزمنده ها در شبهای قبل و بعد از عملیات در زمان دفاع مقدس به همراه سخنرانی های ایشان در بعد از جنگ در یادمانها یا یادواره های شهدا است.
خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد می کنم. بخصوص برای دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها که جنگ را ندیدند. دیدن و حس کردن جنگ از زاویه دید یک سردار نظامی، با آن فضای پر از احساس قبل از عملیاتها و یا بعد از شهادت یارانشان که در صحبتهای حاج قاسم موج می زند (که بارها اشک بنده را جاری کرد) انسان را بیش از پیش در مقابل آنچه که شهدا و بسیجیان جان بر کف در جنگ آفریدند به تعظیم وامی دارد.
از ویژگیهای دیگر این کتاب چاپ ۷۶ عکس رنگی تمام صفحه از این سردار دوست داشتی است.
برشی از این کتاب را خدمتتان تقدیم می کنم:
«عکس از: محدثه اداوی»
«من، زندگی، موسیقی»
نویسنده این کتاب «محمد داستانپور» در شش فصل، سعی دارد از ابعاد گوناگون (روانشناسی، علمی و پزشکی، اجتماعی، دیدگاه فلسفی و هنری، سیاسی، دینی و فقهی) به هنر موسیقی بپردازد.
در این کتاب به سوالهای بسیاری در باب موسیقی پاسخ داده شده از جمله:
« خطر تقلیل اشارات حضرت لسان الغیب»
(در پاسخ به انتقادهای مطلب «حافظ و عاشورا»)
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیزم:
پیرو سوال ۲۴۶۲۸ که از محضر شما شده بود و خاطره ای منصوب به دکتر حسین زرکوب و رابطه عاشورا با غزل شماره ۹۴ دیوان حافظ «زان یار دلنوازم شکریست بی شکایت» را بیان داشته بود. بنده این متن و پاسخ شما را در وبلاگ شخصی خودم قرار دادم. اما کامنتهایی دریافت کردم که صحت این اتفاق را زیر سوال برده بودند. بنده متن این انتقاد را خدمتتان ارسال می کنم و از آنجایی که شما شرح غزلیات حافظ را انجام می دهید و اینکه نظر این کاربر کاملا متفاوت با نظر شماست خواستم جواب این نقد را از زبان شما بشنوم. استاد آیا واقعا منظور حافظ از «زان یار دلنواز» شاه شجاع است و این غزل هیچ ارتباطی با عاشورا ندارد؟ پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم. «آرمان بدیعی»
«پاسخ استاد اصغر طاهرزاده»
«کتاب ازدواج»
روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی خواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد:
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟
گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم.
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند.
همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار.
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند.
پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟
گفت: سؤالی داشتم
گفتم: بفرما
پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم: خب بله، صددرصد
گفت: ولی من اعتقاد ندارم