«چرا متوجة ضعفهای خود نیستیم؟»
امام باقر علیه السّلام فرمود:
محمد بن شهاب زُهَرى خدمت امام سجاد علیه السّلام رسید در حالى که محزون و گرفته بود، امام علیه السّلام به او فرمود: چرا محزون مىباشى، گفت: «یا ابن رسول اللَّه حسودان بر من حسد مىبرند از این رو محزون هستم، آنها در مال من طمع کرده اند و نعمتهاى مرا کفران مىکنند و نیکیهاى مرا فراموش نموده اند.»
امام سجاد علیه السّلام فرمودند:
«زبان خود را نگهدار تا همه را بطرف خود جلب کنى،»
زُهَرى عرض کرد: «یا ابن رسول اللَّه من به آنها احسان مىکنم ولى گاهى از زبان من کلامى بدون قصد گفته مىشود»
امام فرمود:
همان متوجه باش که خودپسندى نکنى، و سخنى از زبانت بیرون نیاید که بعد نتوانى آن را انکار کنى و یا معذرت خواهى بکنى.
شما بدانید اگر سخنى از زبانت بیرون شد و کسى از شما ناراحت گردید دیگر عذرخواهى و پوزش نمىتواند دل او را آرام کند و رفع کدورت نماید، اى زهرى هر کس عقلش کامل نبود نابودیش آسان خواهد بود.
اى زهرى! چرا نمىخواهى همه مسلمانان را مانند خانواده ات بدانى، باید متوجه باشى که بزرگان آنها پدرت هستند و کوچکها فرزند شما مىباشند، و جوانها برادرت هستند، اگر این چنین بدانى به کدام شخص ظلم مىکنى و یا به کدام یک نفرین مىنمائى، و یا مىخواهى پرده کدام یک از آنها را پاره سازى.