«شرح فصوص الحکم» «جدیدترین کتاب استاد اصغر طاهرزاده»
«شرح فصوص الحکم»
«محی الدین بن عربی»
«جدیدترین کتاب استاد اصغر طاهرزاده منتشر شد»
«تذکر مهم»
پیش نیازها جهت مطالعة این کتاب به ترتیب عبارتند از:
«شرح کتاب ده نکته در معرفت النفس»
«شرح فصوص الحکم»
«محی الدین بن عربی»
«جدیدترین کتاب استاد اصغر طاهرزاده منتشر شد»
«تذکر مهم»
پیش نیازها جهت مطالعة این کتاب به ترتیب عبارتند از:
«شرح کتاب ده نکته در معرفت النفس»
نگفتم عرفان یعنی تقابل با مکتب اهل بیت. عرض کردم عرفان مکتب خلفا.
اگه مسیر صحیح مسیر اهل بیت هست چرا جلوی یک سنی صوفی مشرب منحرف لنگ می اندازند؟!!
بنده کمترین که از این حضرات اهل سقیفه بهره نبردم چطور از مدرنیته عبور کردم ؟!
راستی مکاشفه علامه طباطبایی درباره ابن عربی را شنیده ای برادر؟
http://www.ebnearabi.com/6878/%d8%b9%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b7%d8%a8%d8%a7%d8%b7%d8%a8%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%b9%d9%82%db%8c%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%b9%d8%b1%d8%a8%db%8c.html
نگفتم معصوم می دونن گفتم لنگ می ندازند جلوی یک سنی ( شیخ اکبر !! )
یک سنی که اصلا ولایت امیر المومنین را نپذیرفته چرا باید برای درک معارفش وقت بذارم؟
علیک سلام
من درباره امام خمینی صحبت نکردم کلی گفتم. عادت کردید سریع قضیه رو سیاسی کنید.
مسیر امام خمینی ضد مدرنیته بود ؟ بنده یک جمله از ایشان سراغ ندارم در این باره
برادر عزیز اگه حوصله پاسخ به سوالاتم رو نداری لطفا کسییک شخص قوی از تشکیلات استاد طاهرزاده رو به من معرفی کن . ممنون میشم
چطور راه قرب الهی حسین و زیارت عاشوراست اونوقت استاد عرفان شما کسی هست که در عمرش یکبار زیارت عاشورا رو نخونده و حداکثر معرفتش از دهم محرم اینه که العیاذبالله روز مبارک و مقدسیه و روزه در آن ثواب بسیار داره!
علیکم السلام
مکاتبه نمیشه شماره ای از ایشون بدی منت نهاده ای
خمینی و قاضی و امثالهم هر توفیقی دارند از اخلاص و توحید و ارادت و اشک و عشق به اهل بیت طهارت دارند و اشتباهات و اغلاطی هم شاید داشته اند که بعضی ها همون اشتباهات رو سرمشق قرار می دهند بجای توحید دنبال وحدت بجای اهل بیت پی ابن عربی عمری و ابوبکری ....
سلام و تشکر بخاطر این اثر گرانقدر از استاد گرامی
آفرادی که نقد و نظری در مورد کتاب دارند البته می توانند هر مطلبی رو که انتقاد دارند رو بیان کنند
و یا کتابی در سطح فصوص الحکم معرفی کنند
سلام استاد:
اول اینکه علت ارادت شدید شما به علمای اهل سنت مانند ابن عربی و رومی چیست؟
دوم اینکه شنیده ام عبور از ظلمات مدرنیته را منوط به عرفان نظری (آن هم لابد حکمت صدرایی و امثالهم) می دانید. بنده در آراء خودم از مدرنیته عبور کرده ام و اصلا نیازی به این علوم ندیدم. بلکه مبنای ما سرایت اصل نبوت عامه به جمیع زوایای سبک زندگی و تبعیت از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله در طب و سایر امور معیشت و رد اصل اباحه در مستحدثات است.
وبلاگ بنده : bornos.blog.ir
باسمه تعالی: سلام علیکم: موفق باشید
سلام علیک
رفاعة بن شداد بجلی با مختار بحث می کرد یکی می گفت و یکی می شنید. شاید حق در صغری کبری چیدن هر دو گم بود. ولی وقتی رفاعه به خودش اومد که در سپاهش شعار یالثارات عثمان رو شنید.
شاید بحث بین دو گروه مخالف و موافق فلسفه سالها طول بکشه ولی وقتی انسان ببینه بعد اینهمه سیر جلوی کسانی زانوی شاگردی زده که ولایت اهل بیت رو قبول نکردند و عقائد ضاله دارند باید به خودش بیاد.
با سلام و عرض تسلیت بمناسبت ایام عزای سیدالشهداء(ع)
خدا را شاکریم ما را در سفینه النجاه اهل البیت و اسلام ناب محمدی(ص) و تجلی توحیدی این روزگار یعنی انقلاب عزیز اسلامی قرار داد تا به برکت نظر به مبانی و عهد قدسی و سلوکی اجتماعی و تمدنی در این زمانه،بتوانیم در مسیر عبور از حُجُب ظلمانی این دوران گام برداریم و بتوانیم به افق و تمدنی ماورای مدرنیته که حجاب حق است و منقطع از نظر به عالم قدس و کنشگری مبتنی بر تصمیم سازی توحیدی و تمدن سازی الهی،نظر کنیم و در این مسیر گام برداریم و بحمدالله به توفیقاتی رسیدیم و در گام دوم انقلاب باید ضعف ها و غفلت ها را جبران و بیش از پیش بسمت آن تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم و الگوی پیشرفت اسلامی را تا حد ظرفیت و امکان تاریخی مان محقق کنیم.این از بصیرت و روشن بینی استاد انقلابی استاد طاهرزاده هست که در عین نوشتن کتبی ذی قیمت مثل"انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی" و "فرهنگ مدرنیته و توهم" و "گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی" که جداً از مهمترین مبانی و کتبی است که هر انقلابی دلسوز و دغدغه مند نسبت به انقلاب و غرب شناسی و حرکت بسوی تمدن نوین اسلامی باید مطالعه کند،به عرفان ابن عربی و حکمت متعالیه صدرالمتهالین هم نظر دارند مانند امام راحل(ره) که در نامه عظیم و تاریخی خود به گورباچف،برای عبور از مدرنیته و به حجاب رفتن حق و برای رهایی از بند مارکسیسم و کمونیسم که بدنبال جنگ بیهوده با خدا و شریعت بود و مادیگری را راه تحرک ملتها و فرار از خموشی و رکود میدانست،بصورت مکرر به آراء حکمای گرانقدری مثل ابن سینا،شیخ اشراق،ملاصدرا و ابن عربی نظر داشتند و با استدلالها و روش های شهودی این بزرگواران سعی در تذکر حکیمانه ای بودند که اگر انسان این عصر بخواهد از حجابهای مدرنیته و از اردوگاه لیبرال دموکراسی و کمونیسم ماوای دیگری برای خود بگشاید که نه ماوای قرون وسطایی است و نه ماوای درون عالم و عهد غربی،نیاز به نظر به مکتب انبیاء و اولیاء الله آن هم بصورت تمدن ساز دارد و اینکه توحید را در این عصر به صحنه بیاورد و بصیرت در فهم دین الهی و مقتضیات زمان داشته باشد و بتواند در راستای ساخت جهانی قدسی و متعالی و با سنجه های انبیاء گام بردارد و جوامع بشری تبدیل به کارخانه انسان سازی شوند.و جدا چرا از ملاصدرا و ابن عربی در این مسیر غفلت کنیم؟محور سلوک قطعا امام معصوم و سلوک ذیل مکتب آنهاست چیزی که در ادعیه شریف و صحیفه سجادیه و در احادیثی مثل ای اباذر،جنود عقل و جهل و عنوان بصری و...می بینیم و قطعا عرفان بدون امام و بدون تمسک به آل الله توهمی بیش نیست.ولی اتفاقا برای طی این طریق و سلوک و حضوری قدسی و تمدنی در این تاریخ جهت گذار از عصر مدرنیسم،نیاز داریم برای انس هر چه بیشتر با کلام الله مجید و سیره آل الله و سیره بزرگان و حکما نظر به عرفان ابن عربی و فلسفه صدرا کنیم ویژه فلسفه صدرا که مبنای فلسفی معرفتی انقلاب است و چه میزان میتواند بشر را از سرگردانی ها و حتی تضادهای فلسفه غرب نجات دهد و اتفاقا متذکر روحیه توحیدی و بینشی قدسی برای حضور در این جهان است و تنها خود درک برهان صدیقین و هویت تعلقی چقدر بشر مدرن که ذیل آزادی مدرن و اومانیسم خود را تعریف کرده،از اسارت رها میکند و او را متوجه هویت حقیقی خویش میسازد.عرفان ابن عربی هم توجه ویژه ای به سلوک و حتی اتصال به انسان کامل دارد و این مایه تاسف است که بخاطر اهل تسنن بودن ابن عربی،او را مردود بدانیم و آنوقت ادعای شیعه بودن و انقلابی بودن بکنیم در صورتیکه امامین انقلاب ابدا چنین نبودند و اینگونه دوگانه سازی ها و شیعه سنی کردن ها جز زخم مداوم بر پیکر امت اسلامی و اینکه با غفلت از چنین سرمایه هایی غرق در استعمار نوین شویم که اساسا خرد و هویت ما را تعطیل میکند و ما را بسوی علوم انسانی غربی سوق میدهد و امکان استقلال در تفکر و نظریه سازی و انسان شناسی را از ما میگرد،ندارد.ابن عربی ابدا معصوم نیست و قطعا قابل نقدست کما اینکه ملای رومی و یا حتی ابوعلی سینا هم قابل نقدست ولی نقد با تکفیر و توهین و عدم سعه صدر و مدارا فرق میکند؛امام راحل که به گورباچف توصیه به نظر در آراء ابن عربی دارد در خاشیه ای که بر فصوص نوشته میگوید به جان دوست قسم ابن عربی در این زمینه اشتباهست نظرت و دیدگاهت یا حتی رهبر معظم انقلاب فرموده بودند چند سال پیش که درست است مولانا مثنوی اش تفسیر منظوم قرآن و اثری فاخر و حکیمانه و عمیق تست ولی در اراء صوفیانه قابل نقد و بررسی است و چنین چیزهایی را باید نقد کرد و اگر میگوییم ملای رومی حکیم و شاعری والامقام است به معنای تایید صد در صدی و چشم از آراء نزدیک به اقطاب صوفیه نیست.آنجا که سخن از سقیفه و نظرات اهل سنت یا صوفیانه است بله هم ملای رومی هم ابن عربی قابل نقدند ولی چرا از آثار و نظراتشان که بخش مهمی اش همسو و اتفاقا شرح و تفصیل معارف الهیه و معارف اهل بیت است ویژه ابن عربی که نظر به گل وجود بشر در وجود امام دارد و میگوید با بعثت نبی اکرم هر چیز تعریف خویش را یافت و با امام که گل وجود بشرست این تعاریف و منظومه محقق میشود.البته اگر کسی پیش زمینه و نظام فکری با قوامی پیدا نکند و سراغ فصوص برود ثمر که نمیگرد هیچ حتی موجب حیرت مضاعفش میشود و تا کسی خوب مبانی فکری و اصول نظام فکری و اعتقادی و معارفی اش صحیخ شکل نگرفته و اصول عقایدش تثبیت نشود باید صبر کند و تا به توانایی خوبی و مقبول و نظام فکری مقوم رسید و به تعبیر برخی اساتید که قابل تامل است،تا از عبادالله شد و فرقان پیدا کرد،آنگاه دقیق و آرام به مطالعه و تعمق جدی در فصوص بپردازد.لذا بسیار از مدیر وبلاگ متشکرم که فرمودند پیش زمینه مطالعه این اثر،مطالعه کتاب معاد و کتاب از برهان تا عرفان و کتاب ده نکته معرفت النفس است و عزیزان لطفا و حتما با تسلط بر این مبانی میتوانند با استاد و شرح و نقد ایشان در اثر جدیدشان و این کتاب همراهی کنند.
خداقوت به گروه المیزان و استاد طاهرزاده به خاطر چاپ و تالیف این اثر عرض میکنم و امیدوارم خداوند به ما توفیق دهد با نظر به مکتب انبیاء و اولیاء و با معرفت شیعی انقلابی ناب و با عدم غفلت از آثار قابل تامل و حکیمانه ای مثل فصوص الحکم و اسفار اربعه،از مدرنیته بسمت تمدن نوین اسلامی که به تعبیر شهید آوینی،تمدن آینده کره ارض است و بالاتر از آن تمدن مهدوی(عج) که آرمان تمام بندگان الهی و غایت خلقت است برسیم.
رضوان خدا بر حضرت محیی الدین ابن عربی (قدّس سرّه)
از تمام برادران دینیام خواهش میکنم که درمورد عرفای قرون گذشته خصوصا جناب محییالدین ابن عربی (ره) زود قضاوت نفرمایید.
اولا که ایشان در منطقهای میزیستهاند که حتی تظاهر به تایید اعتقادات امامیه ممکن بود خطر جانی برایشان داشته باشد.
و اگر هم ایشان علناً در آثارشان آن معتقدات را (هر چند که در جاهایی صریحاً آوردهاند) مینوشتند، الان مگر میگذاشتند که آن متون بدست ما برسد؟
مگر با فتوحات ایشان آن کار را نکردند؟ آنجایی که در مورد حضرت اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف مطالبی ارزشمند را آورده و الان در برخی نسخ آنرا حذف کردهاند...
ثانیاً هر عارفی زبان مخصوص به خود را دارد و تا زمانیکه ما متخصص در آن فنّ نشدهایم نمیتوانیم سخنان آنها را تاویل و تفسیر و حتی ترجمه کنیم.
امیدوارم که از بنده خدایی نکرده دلخور نشدهباشید.
بسیار متشکرم از درج پیام بنده کمترین.
با سلام و احترام ، درخصوص ابن عربی (و بعضی عرفایی از این دست ) نباید قضاوت کرد . دوست عزیزی که آثار ابن عربی را نخوانده و استدلال هم می کنید که" چرا باید وقت بگذارم " قطعا هرگونه اظهار نظر و قضاوت در خصوص مطلبی که نخوانده اید فاقد وجاهت طرح خواهد بود . خیلی از مطالب قابل درک برای همگان نیست . برای نمونه شیخ اکبر درجایی ادعا کرده است که شبی تاصبح با تمام ستارگان جماع کرده است و حظ وافر برده است ! حالا شما فکر می کنید چند نفر در این کره خاکی بتوانند چنین مطلبی را هضم کنند ؟واز طرفی چنین مطلبی از شخصیت بی نظیری که دارای افق اندیشه بی مانند است صادر شده است ! خلاصه اینکه برای نقد یک شخص لازم است که نقد کننده حد و اندازه های حد اقلی در مقایسه با نقد شونده را داشته باشد . نقدی که حضرت امام خمینی (ره) از شیخ اکبر دارد را ملاحظه بفرمائید و یا نقد علامه طباطبایی را ... و بعد اینگونه بی رحمانه و شعار گونه سیل انتقادات را روانه سازید . من الله التوفیق
سلام استاد چرا دور و بر علمای مکتب خلفا می گرده؟؟!! اونم کج و کوله هایی مثل ابن عربی و ملای رومی ....
من نفهمیدم اینها که دم از مکتب ابن عربی و غیره می زنند اینجور موقع ها عقائد مکتب عصمت و طهارتشون کجا میره؟!