آخر الزمان در کلام امام صادق (ع)
«آخر الزمان در کلام امام صادق (ع)»
و در روضه کافى از محمد بن یحیى از احمد بن محمد از بعضى اصحابش و نیز على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر روایت کرده اند که امام صادق (ع) فرمودند:
آیا نمی دانى که هر کس منتظر امر ما باشد و بر اذیتها و ترسها که امروز می بیند صبر کند، فردا در زمره ما خواهد بود،
پس هر زمان دیدى حق مرده و اهلش از بین رفته اند و جور و ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن کهنه شده و چیزهائى در آن پدید آمده که در آن نیست
و دیدى که قرآن طبق هوا و هوسها توجیه و تفسیر می شود
و دیدى که دین وارونه شده، آنچنانکه کاسه وارونه می شود
و دیدى که اهل باطل بر اهل حق آقائى و سرورى می کنند
و دیدى که شر ظاهر گشته و از آن نهى نمی شود بلکه از اهل شر دفاع می شود
و دیدى که فسق علنى شده و مردان با مردان و زنان با زنان اکتفا می کنند
و دیدى که مؤمن سکوت کرده، چون گفتارش پذیرفته نمی شود
و دیدى که فاسق دروغ می گوید و پذیرفته می شود و کسى دروغ و افتراى او را رد نمی کند
و دیدى که صغیر بزرگتران را تحقیر می کنند
و دیدى که قطع رحم همگانى شده
و دیدى که وقتى کسى را به فسق می ستایند خود او می خندد و سخن گوینده را رد نمی کند
و دیدى که به پسر همان را می دهند که به زن می دهند
و دیدى که زنان با زنان ازدواج می کنند
و دیدى که مدح و ثنا بسیار شده
و دیدى که مرد مال خود را در غیر راه اطاعت خدا انفاق می کند و کسى نیست که او را نهى کند و دست او را بگیرد
و دیدى که مردم وقتى مؤمن را مى بینند که در حال اجتهاد و تلاش است، پناه به خدا می برند از اینکه مثل او باشند.
و دیدى که همسایه، همسایه اش را مى آزارد و کسى نیست جلویش را بگیرد
و دیدى که کافر وقتى وضع رقت بار مؤمن را می بیند از وضع خود خوشحالى می کند و چون فساد را در پهناى زمین گسترده می بیند مسرور می شود
و دیدى که شرابهاى گوناگون علنا نوشیده می شود و مردمى بر سفره شراب جمع هستند که از خداى عزوجل هیچ پروائى ندارند
و دیدى که امر به معروف زایل شده
و دیدى که فاسق در اعمالى که خدا دوست ندارد نیرومند و مورد حمایت و مدح قرار می گیرد
و دیدى که دارندگان آیات مورد تحقیر واقع می شوند و هر کسى هم آنان را دوست بدارد تحقیر می شود
و دیدى که راه خیر بسته شده و راه شر باز و پر رهرو است
و دیدى که خانه کعبه معطل مانده و مردم از رفتن به زیارت آن نهى می شوند و به ترک آن تشویق و مامور می گردند
و دیدى که هر کس به دیگرى می گوید آنچه را که خود نکرده
و دیدى که مردان خود را براى مردان چاق می کنند و زنان براى زنان (یا خود را آنطور وانمود می کنند که نیستند)
و دیدى که مرد از راه ما تحت خود روزى به دست مى آورد و زن از راه فرجش.
و دیدى که زنان براى خود مجالس ترتیب می دهند آنچنان که مردان تشکیل می دهند
و دیدى که در دودمان بنى العباس عمل لواط و زن شدن مردان شایع و علنى گشته و به همین منظور خود را خضاب می کنند و شانه می زنند آنچنان که زنان براى شوهر خود شانه می زنند و مردان مالها به خاطر فروج خود خرج می کنند و چند نفر بر سر یک مرد تنازع می کنند و بر سر او، این علیه آن دیگرى و آن علیه این غیرت به خرج می دهد.
و دیدى که صاحب مال محترمتر از مؤمن است و ربا علنى معامله می شود و کسى سرزنش نمی کند
و دیدى که زنان به خاطر دادن زنا ستایش می شوند و زن شوهرش را در عمل لواط با مردى دیگر کمک و همکارى می کند
و دیدى که در نظر اکثریت مردم بهترین خانواده ها آن خانواده اى است که زنان را بر کار فسق کمک می کنند.
و دیدى که مؤمن همواره در اندوه و تحقیر شده و خوار است
و دیدى که بدعتها و زنا علنى شده و مردم را دیدى که با شاهدى که به دروغ شهادت می دهد به یکدیگر تجاوز می کنند
و دیدى که حرام حلال و حلال تحریم شده است
و دیدى که هر کس دین را با رأى و نظر خود براى خود توجیه می کند و کتاب خدا و احکامش تعطیل شده.
و دیدى که در ارتکاب گناه از تاریکى شب استفاده نمی شود بلکه در روز روشن گناه می کنند
و دیدى که مؤمن جز با قلبش نمی تواند منکر را انکار کند
و دیدى که مال بسیار هنگفت در راه خشم الهى خرج می شود
و دیدى که والیان ولایت و سرپرستى مردم را قباله کسى بدانند که قدرتش بیشتر است
و دیدى که محرم به محرم خود اکتفا کند و با او ازدواج نماید
و دیدى که مردم به صرف تهمت و بر اساس مظنه کشته می شوند
و دیدى که مردم بر سر عشق ورزیدن به یک پسر با یکدیگر به ملاک غیرت می ستیزند و حتى بر سر این عشق جان و مال فدا می کنند.
و دیدى که مردم کسى را که شهوت خود را با رفتن نزد زنان خاموش می کند سرزنش می نمایند
و دیدى که مرد با زنا دادن همسرش پول در مى آورد و زندگى می کند با علم به اینکه او زنا می دهد و حتى بر این کار او نظارت دارد
و دیدى که زن قاهر و مسلط بر شوهرش می شود و بر خلاف میل او کارها می کند و علیه او پولها خرج می کند
و دیدى که مرد همسر و دختر - کنیز - خود را کرایه می دهد و به طعام و نوشیدنى پست راضى می شود
و اگر دیدى که سوگند به دروغ به خداى عزوجل بسیار و شایع شده
و دیدى که قمار علنى و آشکار گشته
و دیدى که شراب علنا فروخته می شود و کسى از آن منع نمی کند
و دیدى که زنان مسلمان ناموس خود را به اهل کفر می دهند.
و دیدى که لهو و لعب و رقص و آوازه خوانى علنى شده، مسلمانان از آن عبور می کنند و احدى، احدى را منع نمی کند و احدى جراءت بر منع آن ندارد
و دیدى که افراد شریف و آبرومند به وسیله کسانى که از قدرت آنان می ترسند توهین شده و خوار می شوند
و دیدى که نزدیک ترین افراد به درگاه والیان آن کسى است که با بدگوئى به ما اهل بیت آن والیان را مدح می گویند
و دیدى که شنیدن صوت قرآن بر مردم سنگینى می کند و در مقابل شنیدن آوازهاى باطل برایشان آسان و خفیف است.
و دیدى که همسایه را از ترس زبانش احترام می کنند
و دیدى که راستگوترین مردم دروغ سازانند
و دیدى که شر علنى و بازار سخن چینى رایج شده
و دیدى که بغى و ستم آشکار گشته
و دیدى که غیبت کردن نوعى ملاحت و خوش اخلاقى تلقى می شود و مردم یکدیگر را به خاطر آن بشارت می دهند
و دیدى که حج و جهاد جنبه غیر خدائى به خود می گیرد
و دیدى که سلطان به خاطر کافر، مؤ من را توهین نموده و خوار می سازد
و دیدى که خرابى بر عمران مسلط شده
و دیدى که زندگى یک فروشنده از راه خیانت در کیل و وزن اداره می شود
و دیدى که خونریزى یک امر آسان و پیش پا افتاده تلقى می شود.
و دیدى که اگر کسى به طلب ریاست برمی خیزد عوضش تنها دنیا است و خود را مردى بد زبان معرفى می کند تا کسى جرأت اعتراض کردن نداشته باشد و نیز امور به او نسبت داده می شود
و دیدى که به نماز بى اعتنائى می شود
و دیدى که ثروتمند مال بسیارى نزدش جمع شده و از روزى که مشغول جمع آورى آن شده، زکاتش را نداده
و دیدى که میت را از قبرش بیرون می کشند و آزارش داده، کفنهایش را می فروشند
و دیدى که هرج و مرج بسیار شده
و دیدى که افراد در صبح و عصر مست هستند و هیچ اهتمامى به وضع مردم ندارند
و دیدى که با چهار پایان جماع می کنند
و دیدى که چهار پایان به جان یکدیگر می افتند و یکدیگر را پاره می کنند.
و دیدى که مرد به نماز خانه اش می رود و بر می گردد در حالى که جامه هایش را ربوده اند
و دیدى که دلهاى مردم قساوت و چشمهاشان خشک شده و ذکر خدا بر آنان سنگین مى آید و حرام خوارى علنى گشته و بر سر آن از یکدیگر پیشى می گیرند
و دیدى که نمازگزار اگر به نمازخانه می رود براى آن است که خود را به مردم نشان دهد، مردم او را ببینند که نماز می خواند
و اگر دیدى که فقیه براى غیر هدف دین تفقه می کند، یعنى به این منظور فقه می خواند که دنیا و ریاست به دست آورد
و دیدى که مردم به سوى آن کسى می شتابند که غالب باشد و خلاصه هر یک از دو طرف نزاع غلبه کند مردم با او باشند، چه غلبه اش حق باشد و چه باطل.
و دیدى که طالب حلال مورد مذمت و سرزنش و طالب حرام مورد مدح و احترام قرار گیرد
و دیدى که در دو حرم کعبه و مدینه کارهائى صورت می گیرد که خدا دوست نمی دارد و هیچکس جلوگیر آنان نیست و حتى بین آنان و آن عمل زشت کسى حائل نمی شود
و دیدى که در دو حرم شریف ساز و آواز علنى ارتکاب می شود
و دیدى که افرادى سخن از حق میگویند و امر به معروف و نهى از منکر می کنند ولى از پاى خطابه اش کسى برمی خیزد در حالى که خود را خیر خواه و دلسوز او می داند از در خیر خواهى و نصیحت می گوید: خدا از تو نخواسته که این حرفها را بزنى
و دیدى که مردم در اقتداى به اهل شر به یکدیگر هم چشمى می کنند
و دیدى که راههاى خیر از رهرو خالى است و احدى به آن راه نمی رود.
و دیدى که جنازه را به اهتزاز در مى آورند و کسى از این عمل ناراحت نمی شود
و دیدى که هر سالى که می گذرد بدعتهاى بیشترى از سال قبل باب شده و شر بیشترى پیدا می شود
و دیدى که خلق و جمعیتها جز اغنیاء را پیروى نمی کنند،
و دیدى که حاجت محتاج را در برابر مسخره کردن او و خندیدن به او بر آورده می کنند و ترحمشان براى غیر رضاى خدا است
و دیدى که آیات آسمانى الهى رخ می دهد ولى کسى از آن نمی ترسد
و دیدى که مردم با یکدیگر جفتگیرى می کنند، آنطور که چهار پایان می کنند و کسى این عمل را زشت ندانسته و اگر زشت بداند از ترس مردم نهى نمی کند
و دیدى که افراد اموال بسیار در غیر راه خدا انفاق می کنند ولى در راه خدا از انفاق مالى اندک مضایقه می کنند
و اگر دیدى که رنجاندن و عقوق پدر و مادر علنى و خوار شمردن آنان شایع شده و در نظر فرزندان بدترین مردم تلقى می شوند، حتى فرزند خوشحال می شود از اینکه بر پدر و مادرش تهمت زده شود
و دیدى که زنان بر حکومت و سلطنت چیره شده اند و بر هر امرى که هوا و هوس آنان را تامین کند مسلط گشته اند.
و دیدى که فرزندان به پدر و مادر خود افتراء می بندند و پدر و مادر خود را نفرین می کنند و از شنیدن خبر مرگشان خوشحال می شوند
و اگر دیدى که وضع به اینجا کشیده که اگر شخصى روزى بر او بگذرد که در آن روز مرتکب گناه بزرگى نشود، فسق و فجورى انجام ندهد، کمفروشى و خیانتى ننماید، به حرامى دست نیافته و یا شراب مسکرى ننوشد، در غم و اندوه فرو می رود و می پندارد که آن روز او به بطالت گذشته و یک روز از عمرش ضایع شده است
و دیدى که سلطان خوردنیها را احتکار می کند
و دیدى که اموال ذوى القرباى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و صلم) در ناحق تقسیم می شود و با آن اموال قمار می کنند و شراب می نوشند.
و دیدى که با شراب خود را معالجه می کنند و براى مریض تعریف و توصیف می کنند که فلان شراب براى تو بسیار نافع است و از شراب شفا می طلبند
و اگر دیدى که مردم در ترک امر به معروف و نهى از منکر و ترک اعتقاد به وجوب آن با هم برابرند
و دیدى که باد به بیرق منافقین و اهل نفاق می وزد، ولى بیرق اهل حق حرکتى ندارد
و دیدى که مؤذنها و نمازخوانها در برابر مزد اذان می گویند و نماز می خوانند.
و دیدى که مسجدها پر است از مردمى که از خدا نمی ترسند در آنجا جمع شده اند، براى غیبت و خوردن گوشت اهل حق و در آن از خوبیهاى شراب مسکر، سخن می گویند
و دیدى که پیش نمازى مست بر مردم نماز می خواند، در حالى که نمی فهمد چه می خواند و کسى هم او را ملامت نمی کند بلکه اگر مست شود مردم از ترس، احترامش می کنند و او را وا گذاشته، تعقیبش نمی کنند و بلکه معذورش می شمارند
و اگر دیدى که فردى را دارند به صلاح و خوبى مدح و ثنا می کنند که اموال ایتام را می خورد
و دیدى که قاضیان به خلاف آنچه خدا دستور داده قضاوت می کنند
و دیدى که والیان به انگیزه طمع، افراد خائن را امین خود می سازند.
و دیدى که والیان میراث (به جاى اینکه ارث را کما فرض الله و طبق فرمان خدا در بین ورثه تقسیم کنند) تنها به وارثى می دهند که اهل فسق و جرأت بر خداى تعالى باشد، (رشوه و حق و حساب خود را از او می گیرند) و او را آزاد می گذارند تا با حق سایر ورثه هر کارى که خواست بکند
و دیدى که در منبرها مردم را به تقوا امر می کنند ولى خود گویندگان به آنچه می گویند عمل نمی کنند
و دیدى که نماز در اوقاتش خوانده نمی شود، به اول وقت خواندن اهمیتى نمی دهند
و دیدى که صدقه ها به سفارش و شفاعت داده می شود و در آن رضاى خدا مقصود نیست و بلکه به این جهت داده می شود که مردم از او طلب می کنند
و اگر دیدى که مردم در شکم و شهوت آزادند، باکى ندارند از اینکه چه می خورند و چه نکاح می کنند و دیدى که دنیا به مردم روى آورده
و دیدى که شعائر دین کهنه و بر افتاده،
در چنین روزگارى بر حذر باش، و براى درخواست نجات از خدا به خدا متوسل شو و بدان که مردم در چنین روزگارى غرق در سخط الهى هستند و اگر خداى تعالى مهلتشان داده، از این کار منظورى دارد و تو منتظر تحقق آن منظور باش و کوشش کن تا خداى عزوجل تو را در وضعى ببیند که خلاف وضع مردم باشد تا اگر عذاب در آنان نازل شود تو زودتر به رحمت خداى تعالى برسى و اگر عذابشان تاخیر بیفتد آنها مبتلا شوند و تو از آنچه آنها در آن هستند بیرون شده باشى یعنى تو مثل آنان بر خداى عزوجل جرأت نکرده باشى و بدان که خداى تعالى اجر نیکوکاران را ضایع نمی سازد و رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.