معرفی کتاب مستند داستانیِ «کف خیابون»

معرفی کتاب مستندِ داستانیِ

یاداشتی بر کتاب «کف خیابون»

«نوشته محدرضا حدادپور جهرمی»

«روایتی از فتنه ۸۸ در تهران»

‍ 

نویسنده «کف خیابان» نوشته اش را به شهدای عرصه امنیت تقدیم می کند. به گمنامانی که در زمین مجهول اند و در آسمان مشهور. «و مجهولون فی الارض و معروفون فی السماوات»

هر چیزی که با عرصه امنیت ملی ارتباط پیدا کند در وهله اول هویتی پنهانی به خود می گیرد. بازیگران و بازیگردانان آن نیز هویتی مجهول پیدا می کنند که گاهی حداکثر در یک اسم «محمد» خلاصه می شوند و گاهی هم به اعداد مبدل می گردند مثل «مامور 233».

کتاب مستندی است داستانی مشتمل بر 101 قسمت. روایتی از یک تقابل میدانی در سال 88 و به قول نویسنده؛ در کف خیابون های تهران.

کتاب فضای داستانی بسیار زیبایی دارد. ذهن باز نویسنده کتاب باعث یکپارچگی بهتر و انسجام بیشتر متن اثر شده است. داستان غیر قابل پیش بینی است و مخاطب را کاملا با خود همراه می کند. در فراز هایی او را به فکر وا می دارد و در فضاهایی او را در متن رها می کند. اما هیچ گاه اصل ماجرا از دید خواننده کنار نمی رود.

لحظات تعقیب و مراقبت، درگیری و حتی لحظات استیصال فرمانده عملیات و توسل به حضرت معصومه به زیبایی در قالب کلمات به تصویر کشیده شده است.

چهره های سیاه و سفید داستان یک ویژگی مشترک دارند و آن هم تلاش خستگی ناپدیرشان است. تلاشی که سفید ها در راه خدا می کنند و سیاه ها در راه کدخدا و روباه پیر.

هر کدام از شخصیت های داستان به نوع خود جذاب اند حتی «جهاد عبدالله» که نقش کوتاهی در داستان بازی می کند اما من مامور 233 را به عنوان بهترین نقش آفرین داستان انتخاب می کنم هرچند در مواقع زیادی از داستان کارهایی را که انجام می دهد نه تنها درک نمی کنم بلکه ترجیح می دهم باور هم نکنم. البته امیدوارم امثال چنین مامورینی در سازمان وزارت اطلاعات بسیار زیاد وجود داشته باشند.

به نویسنده کتاب تبریک می گویم بابت قلم روانش و ذهن خلاقش. 

خواندن یک بار این کتاب را برای همه واجب می دانم و هدیه دادنش را مستحب.