«اسکان زوجین در کنار والدین» (پرسش و پاسخ با دکتر حبشی)
سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ب.ظ
«اسکان زوجین در کنار والدین»
پرسش و پاسخ با دکتر حبشی
مشاوره اول:
سوال:
از نظر شما در دوران عقد که قرار است محل زندگی و مسکن انتخاب شود، نظر مرد ارجحیت دارد یا زن؟ از نظر شما بهتر است به پدر و مادر دختر نزدیک باشند یا پسر؟ و زن در این مورد باید تابع نظر شوهر باشد یا خیر؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه مهم است این است که در یک ساختمان در کنار والدین مرد (و نیز والدین زن) نباشد. دوری و نزدیکی به یکی از والدین زن یا مرد فاقد ارزش ذاتی ست. و می تواند بر حسب وضعیت والدین زن یا مرد به سرکشی و حمایت، تصمیم گیری شود.
مشاوره دوم:
سوال:
من جوابی که شما به سوال قبلی ام (زندگی در آپارتمان مشترک) داده بودید با همسرم مطرح کردم. ایشان هم دیگر زیاد اصراری به زندگی در آن آپارتمان ندارد و می گوید با توجه به نمونه هایی که از اختلافات اطرافیان در این مورد دیدیم، بهتر است جدا زندگی کنیم. فقط موضوع را چگونه به مادر و پدر همسرم بگوییم؟ چون قطعا آنها از تصمیم ما دلخور خواهند شد. همسرم می گوید که بگوییم با مشاور مشورت کرده ایم و او این را گفته است. به نظر شما چطور مطرح کنیم که یک اختلاف دیگر پدید نیاید؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
اولا آفرین به همسرت که آدم معقول و متینی ست و اهل ملاحظه و توجه است
ثانیا در این امر باید شما کاملا مبرا باشی و مسئولیت این تغییر مکان را مرد به عهده بگیرد. حتی برای پرهیز از هر ذهنیت منفی والدینش به عروسشان، خوب است شما مدعی موافقت به ادامه زندگی با والدینش باشی و مرد مصر به جداشدن عموما والدین چون به فرزند خودشان اشکالی نمی کنند و اگر بکنند رنجش چندانی به فرزند وارد نمی شود، پس از مدتی به وضعیت جدید عادت کرده می پذیرند. مسئله مهم این است که پس از جدایی، میزان سرکشی و رسیدگی و عاطفه بخشی مرد به خانواده اش و میزان ابراز محبت و عنایت عروس و احترام و عزت وی به خانواده مرد، باید دو چندان شود که این جدایی فقط در موضوع محل اسکان نمود پیدا کند نه رابطه و عاطفه و اعتنا و ادب و رسیدگی و مثل اینها.
مشاوره سوم:
سوال:
قرار است که در همسایگی آن ها زندگی کنیم اگر خاطرتان باشد قبلا درخواست کردید که از همسرم بخواهم با شما تماس بگیرند تا با ایشان صحبت کنید که این روش درست نیست. خودشان می دانند که درست نیست چون در ازدواج دانشجویی از دهان مبارک شما شنیدند و دلایل شما را هم شنیدند اما می گویند پدر و مادر من با بقیه فرق دارند و خودم بهتر از دکتر حبشی می دانم چکار کنم!!! هر کاری کردم راضی نشد با شما تماس بگیرد.
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر ایشان مصر به این کار است مقاومت نکنید شاید خودشان در آینده بطور عینی به این نتیجه برسند
مشاوره چهارم:
سوال:
درا بتدا قرار بود که به منزل خودمان که در زیرزمین منزل مادرشوهرم هست برویم اما با مخالفت من بعد از دیدن سی دی مدیریت روابط خانواده شما این امر انجام نشد و به جای ما جاری دیگرم در آنجا ساکن شدند. حال با توجه به اینکه یکی دو ماه دیگر آنها به شهر دیگری می روند و ما باید به منزل خود برویم ، من صحبتی که با جاری هایم که در آنجا زندگی می کنند داشتم، خیلی احساس رضایت می کردند چون انصافا خیلی خانواده همسرم با محبت و منسجم و فداکار هستند و نگرانی من از ایجاد اختلاف ناشی از همجواری با آنها (با توجه به دلایلی که شما در سی دی ذکر می کنید) برطرف شده. آیا شما باز هم تاکید بر جدا زندگی کردن دارید یعنی از نظر شما هیچ استثنایی وجود ندارد و در هر صورت اختلاف پدید خواهد آمد؟ اگر می شود دلایل شفاف تری بیان کنید.
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
زنی می تواند این رابطه را و آثار آن را براحتی بپذیرد که اولا ظرفیت روانی بسیار خوبی داشته باشد و ثانیا مدیریت مرد و خانواده مرد و زن بر رفتارها خیلی قوی باشد اگر مایل به این کار هستی (زندگی در آپارتمان مشترک با مادر شوهر) حتما از همسرت بخواه اگر در آینده به هر دلیلی نتوانستی تحمل کنی امکان جابجایی وجود داشته باشد.
مشاوره پنجم:
سوال:
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
زنی می تواند این رابطه را و آثار آن را براحتی بپذیرد که اولا ظرفیت روانی بسیار خوبی داشته باشد و ثانیا مدیریت مرد و خانواده مرد و زن بر رفتارها خیلی قوی باشد اگر مایل به این کار هستی (زندگی در آپارتمان مشترک با مادر شوهر) حتما از همسرت بخواه اگر در آینده به هر دلیلی نتوانستی تحمل کنی امکان جابجایی وجود داشته باشد.
مشاوره پنجم:
سوال:
توی پاسخ به یکی از پرسشها گفته بودید «با هر فلاکتی که هست مستقل زندگی کن. چون آسیب های زندگی در خانه پدری از هر مصیبتی درشت تر است» و با زندگی در منزل پدری مخالفت کرده بودید. راستش ما الآن حدود دو ساله که توی عقدیم و قرار شده که خونه پدریم رو یک طبقه بهش اضافه کنیم و من و همسرم برای شروع زندگیمون به اونجا بریم. می خواستم بدونم این کار چه عیبی داره؟ زندگی تو خونهی پدر خانوم هم آیا همین مشکل رو داره؟ چطوری باید این مشکل رو با پدر و مادرم در میون بذارم؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
اسکان مرد در منزل پدری زن، متفاوت با تصمیم اسکان زن در ساختمان پدری مرد است (که تفاوتهای مربوط به این را در همین سایت به کرات ذکر کرده ام). اما چنانچه مردی در ساختمان پدری همسرش ، قصد اسکان دارد باید با ملاحظات زیر باشد:
1. از نظر هزینه کرد ، مرد مسئول تامین باشد و مثل خرید طبقه از یک فرد بیگانه ، معاملات مالی آن طی شود و از ناحیه خانواده زن، تامین نشود.
2. مدیریت طبقه و حتی فروش آن، در اختیار مرد باشد و اینطور نباشد که اگر آنجا اسکان گرفت، مجبور به بقای اسکان در همان محل باشد.
3. مدیریت رفتارها در هر طبقه، مستقل از طبقه دیگر باشد (یعنی اینطور نباشد که اگر شما مهمان دارید، ناگزیر به دعوت آنها باشید و یا برعکس)
مشاوره ششم:
سوال:
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
اسکان مرد در منزل پدری زن، متفاوت با تصمیم اسکان زن در ساختمان پدری مرد است (که تفاوتهای مربوط به این را در همین سایت به کرات ذکر کرده ام). اما چنانچه مردی در ساختمان پدری همسرش ، قصد اسکان دارد باید با ملاحظات زیر باشد:
1. از نظر هزینه کرد ، مرد مسئول تامین باشد و مثل خرید طبقه از یک فرد بیگانه ، معاملات مالی آن طی شود و از ناحیه خانواده زن، تامین نشود.
2. مدیریت طبقه و حتی فروش آن، در اختیار مرد باشد و اینطور نباشد که اگر آنجا اسکان گرفت، مجبور به بقای اسکان در همان محل باشد.
3. مدیریت رفتارها در هر طبقه، مستقل از طبقه دیگر باشد (یعنی اینطور نباشد که اگر شما مهمان دارید، ناگزیر به دعوت آنها باشید و یا برعکس)
مشاوره ششم:
سوال:
بنده طلبه هستم و برای تحصیل به شهر قم رفتم و اقامت پیدا کردم
اول اینکه : با دلتنگی های شدید همسرم چه کنم؟
دوم : من باید ساده زیست باشم و هزینه های زیادی نداشته باشم با اینکه همسرم این را می داند و قبول کرده است اما نمی تواند آن را عملی کند و بسیار بسیار برایش سخت است
سوم : همسرم به شدت علاقه مند است صبح تا شب کنارش باشم! در صورتی که من باید کتابخانه باشم و شاید نیاز به حداقل 10 ساعت مطالعه باشد و از وقتی که حدود دو سال است ازدواج کردم نمی توانم حتی چند ساعت به خاطر دلتنگی های همسرم مطالعه کنم. باید چه کنم؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین چیزی که از این چه کار کنم شما پیدا می شود، ظرفیت کم روانی و تحمل پایین است که با چند مسئله ساده ، دچار چه کنم چه کنم و سردرگمی و بی حوصله گی می شوید! ثانیا اکنون که زن را از خانواده اش دور کرده اید (که می توانستید در ابتدای تصمیم گیری برای زندگی به این موضوع توجه بیشتری کنید)، لازم است فشار این فاصله را برای همسرتان، با ایجاد معاشرتهایی تازه کم کنید.
برای شما ضروری است با دوستان و همفکرهایی که همسرتان معاشرت با همسران آنها را دوست بدارد و راضی اش کند ، جمع و معاشرت برقرار کنید ضمنا تند به تند شرایط دیدار خانواده اش را فراهم کنید (با هم بروید - او را به دیدار خانواده اش بفرستید - خانواده اش را به قم دعوت کنید) یک دلیل عمده درخواست همواره زن از حضور و حمایت بی وقفه شما برمی گردد به همین که اینجا کسی را برای معاشرت ندارد. تازه شما چه جور طلبه ای هستی که باید همسرت از کمبود معاشرت شاکی باشد؟ مگر کار اصلی یک روحانی، ایجاد همین جمع های زندگی ساز نیست؟!
مشاوره هفتم:
سوال:
اول اینکه : با دلتنگی های شدید همسرم چه کنم؟
دوم : من باید ساده زیست باشم و هزینه های زیادی نداشته باشم با اینکه همسرم این را می داند و قبول کرده است اما نمی تواند آن را عملی کند و بسیار بسیار برایش سخت است
سوم : همسرم به شدت علاقه مند است صبح تا شب کنارش باشم! در صورتی که من باید کتابخانه باشم و شاید نیاز به حداقل 10 ساعت مطالعه باشد و از وقتی که حدود دو سال است ازدواج کردم نمی توانم حتی چند ساعت به خاطر دلتنگی های همسرم مطالعه کنم. باید چه کنم؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین چیزی که از این چه کار کنم شما پیدا می شود، ظرفیت کم روانی و تحمل پایین است که با چند مسئله ساده ، دچار چه کنم چه کنم و سردرگمی و بی حوصله گی می شوید! ثانیا اکنون که زن را از خانواده اش دور کرده اید (که می توانستید در ابتدای تصمیم گیری برای زندگی به این موضوع توجه بیشتری کنید)، لازم است فشار این فاصله را برای همسرتان، با ایجاد معاشرتهایی تازه کم کنید.
برای شما ضروری است با دوستان و همفکرهایی که همسرتان معاشرت با همسران آنها را دوست بدارد و راضی اش کند ، جمع و معاشرت برقرار کنید ضمنا تند به تند شرایط دیدار خانواده اش را فراهم کنید (با هم بروید - او را به دیدار خانواده اش بفرستید - خانواده اش را به قم دعوت کنید) یک دلیل عمده درخواست همواره زن از حضور و حمایت بی وقفه شما برمی گردد به همین که اینجا کسی را برای معاشرت ندارد. تازه شما چه جور طلبه ای هستی که باید همسرت از کمبود معاشرت شاکی باشد؟ مگر کار اصلی یک روحانی، ایجاد همین جمع های زندگی ساز نیست؟!
مشاوره هفتم:
سوال:
بنده 5 ساله که ازدواج کردم و یک بچه دختر 2 ساله داریم و نزدیک یک ساله بعد فوت پدرم، مادرم را بعلت تنهایی به ساختمون خودمون در یک طبقه مجزا منتقل کردیم. ولی الان مشکل زیادی بین ارتباطات خانمم با مادرم ایجاد شده لطفا منو در این رابطه راهنمایی کنید.
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
اسکان گیری با مادرت در یک آپارتمان ولو در دو دستگاه مجزا باشد کار غلطی ست که همین نتایج را بدنبال خواهد داشت آنچه شما باید در قبال مادرت انجام بدهی رسیدگی و احسان است و می توانی این دو وظیفه را بدون قرار گیری در یک مکان واحد انجام دهی مگر الان که در یک آپارتمان هستی، توانستی موجبات رسیدگی و احسان را فراهم کنی؟! فشار و نگرانی که برای مادرت درست کرده ای و نفرتی که از او در دل عروسش داری می اندازی، می شود احسان؟!! در فاصله چند منزل یا یکی دو کوچه، اسکان بگیر و احسان و رسیدگی ات را انجام بده
بسم الله الرحمن الرحیم
اسکان گیری با مادرت در یک آپارتمان ولو در دو دستگاه مجزا باشد کار غلطی ست که همین نتایج را بدنبال خواهد داشت آنچه شما باید در قبال مادرت انجام بدهی رسیدگی و احسان است و می توانی این دو وظیفه را بدون قرار گیری در یک مکان واحد انجام دهی مگر الان که در یک آپارتمان هستی، توانستی موجبات رسیدگی و احسان را فراهم کنی؟! فشار و نگرانی که برای مادرت درست کرده ای و نفرتی که از او در دل عروسش داری می اندازی، می شود احسان؟!! در فاصله چند منزل یا یکی دو کوچه، اسکان بگیر و احسان و رسیدگی ات را انجام بده
سلام ما نامزد هستیم و با خواسته شوهرم قراره بعد ازدواج بالای خونه پدر ایشون زندگی کنیم، درواقع پدرشون دارن هزینه میکنن و میسازن(برای دوتا پسراشون کنارهم و بالای خونشون) ک ما اول زندگی کرایه ندیم و راحت زندگی کنیم،چون تازه نامزد کردیم زیاد از اخلاق مادر ایشون اطلاع ندارم اما همه میگن ایشون بسیار ادم مهربونین و معلم هم هستن، با دیدن سخنرانی شما نگران شدم ک نکنه زندگی تو اون خونه بدبختم کنه:( دوسه بار ک دراین مورد با شوهرم حرف زدم فهمیدم خودش هم از زندگی در اونجا راضیه و میخواد ۴-۵سالی اونجا باشیم تا واسه خودمون خونه بسازیم، لطفا کمکم کنین ک ایا زندگی در اونجا غلطه؟ ایا باید با همسرم مقابله کنم و مجبورش کنم خونه جدا بگیریم؟ چ رفتارایی داشته باشم ک بعدا تو زندگیم دخالت نکنن؟ شما سخنرانیی در این مورد دارین ک برم نگاه کنم؟