تفاوت عرفان عملی و نظری
«عرفان» در لغت به معناى شناخت و شناسایى است و در اصطلاح روش و طریقه نظری و عملی ویژه اى برای تقرب به خداوند است.
نتیجه عرفان چه عرفان نظری باشد، چه عرفان عملی، وصول به توحید و کسب مقام ولایت و خلافت خداوند در زمین است .
عرفان اسلامی براى دستیابى و شناسایى حقایق هستى و پیوند ارتباط انسان با حقیقت، بر شهود، اشراق و وصول و اتحاد با حقیقت تکیه مى کند و نیل به این مرتبت را نه از طریق استدلال و برهان و فکر؛ بلکه از راه تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و امور دنیوى و توجّه تام به امور روحانى و معنوى - و در رأس همه مبدأ و حقیقت هستى - مى داند. به بیان دیگر، تکیه گاه عرفان، «علم حضورى» است؛ از این رو از دانش شهودى، مدد مى جوید و بر آن اعتماد و به آن استناد مى کند. اگر گاهى پس از اثبات شهودى و احراز حضورى، مطلب از برهان عقلى یا دلیل نقلىِ معتبر سخن به میان مى آورد فقط براى تأیید و تقویت و ایجاد انس است و براى اثبات اصل مطلب نیست.
(دانشنامه امام على «علیه السلام»، ج4، صص 18 - 21.)
عرفان در اصطلاح به ادراک خاصی اطلاق میشود که از راه متمرکز کردن توجه به باطن نفس (نه از راه تجربه حسی و تحلیلی عقلی) به دست میآید و در جریان این سیر و سلوک معمولاً مکاشفاتی حاصل میشود که شبیه به «رؤیا» است و گاهی عیناً از وقایع گذشته یا حال یا آینده حکایت میکند و گاهی نیازمند به تعبیر است، مطالبی که عرفا به عنوان تفسیر و مکاشفات و یافتههای وجدانی خویش بیان میکند «عرفان علمی» نامیده میشود.
عرفان واقعی تنها از راه بندگی خدا و اطاعت از دستورات او حاصل میشود.
امام خمینی (ره) در تعریف عارف گفته است: چون عرفان به علمی گفته میشود که به مراتب احدیت و واحدیت و تجلیات به گونهای که ذوق مقتضی آن است، پرداخته و از این که عالم و سلسله هستی جمال جمیل مطلق است، بحث میکند، هر کسی که این علم را بداند عارف گفته میشود. و بهترین کلامی که از هر کلامی دیگر جامعتر و زیباتر است، سخن وحی است که در وصف عارفان الهی گفته است:
«رجالٌ لا تلهیهم تجاره و لا بیعٌ عن ذکر الله»
یعنی پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا غافل نگرداند. این گونه افراد عارفان راستیناند.
عرفان به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود، در عرفان نظری همانند فلسفه از هستی شناسی بحث میشود، که می توان به صورت مقدماتی به کتابهای فلسفی مانند بدایه الحکمه، نهایه الحکمه، اسفار رجوع کرد و سپس کتابهای درسی عرفان نظری مانند: «تمهید القواعد»، «فصوص الحکم»، «مصباح الانس»، و «فتوحات مکیه» را در حوزههای علمیه و یا در دانشگاه نزد اساتید رشته عرفانی فراگرفت.
امّا در عرفان عملی که آن را علم سیر و سلوک مینامند، از این بحث میشود که سالک راه خدا برای رسیدن به قله منیع انسانیت یعنی توحید از کجا باید آغاز کند و چه منازل را باید به ترتیب طی کند تا به مقصد نهائی برسد. عرفان عملی که مسیر بسیار شیرین ولی صعب العبور است، مراتب و مراحل متعددی دارد.
همچنین می توان گفت:
موضوع عرفان به طور کلی توحید هستی و ولایت انسان کامل است. عرفان نظری طریق وصول نظری و معرفتی انسان به توحید و شناخت ولایت است، و عرفان عملی روش عملی وصول به این دو مقام می باشد. در مثال می توان گفت: شما گاهی از عسل تعریف می کنید و می خواهید به صورت علمی به خصوصیات عسل برسید و گاهی با خوردن و چشیدن عسل آن را می شناسید. عرفان نظری مانند تعریف عسل است و عرفان عملی مانند چشیدن و خوردن عسل می باشد.
در این جا مناسب و مفید است به طور خلاصه به بعضی مقدمات و مراتب عرفان اشاره شود:
1. مرتبه تجلیه:
سالک کوی دوست «حق سبحانه» در مرحله اول با مراقبت کامل و عمل به ظواهر شرع مقدس و انجام بایدها (واجبات و مستحبات) و پرهیز از نبایدها (محرمات و مکروهات) شرعی، طهارت ظاهری و روحی و تسلیم در برابر خواستهای حق را در خود ایجاد میکند.
2. مرتبه تخلیه:
در مرحله دوم، تلاش میکند که تمام صفات ناپسند فردی و اجتماعی مانند حسادت، تکبر، حرص، غیبت، عجب، دروغ، بد زبانی، و سایر صفات ناپسند که در کتابها اخلاقی مانند معراج سعادت، به طور مبسوط آمده و هر کدام مانع بزرگ بر سر راه تکامل انسانی است باید خود را از آنها پاکیزه کند.
3. مرتبه تحلیه:
پس از رفع موانع و تخلیّه کامل نفوس از رذایل اخلاقی سعی باید کرد که خود را به زیور صفات پسندیده و اخلاق فردی و اجتماعی اسلام آراسته نموده، و این کار در درمان روح، نقش غذا و داروی تقویت را در درمان بیماری جسمانی دارد که باعث سرعت و بازگشت سلامت میشود. بعد از عبور از این مراحل صفای باطن و نورانیت قلب برای انسان سالک پدید میآید و او در وجود خویش جذبه محبت حق را احساس میکند و باعث گرایشهای شدید به عالم حقیقت و کم شدن تمایلات نشئه دنیا میشود، و به تدریج این محبت بیشتر میگردد، آتش عشق الهی در روح انسان روشن میشود و سالک به مقام فنای الهی بار مییابد که آن نیز سه درجه دارد:
الف. فنای در افعال:
سالک در این مقام همه قدرتها و علل و عوامل موثر را در برابر اراده حق سبحانه بیتأثیر دیده و حقیقت معنای لا حول و لا قوه الا بالله، برای او تجلی میکند به گونهای که از هیچ کس جز حق پروا نداشته و به هیچ چیزی جز حق امیدوار نیست.
ب. فنای در صفات:
سالک در این مقام عالم را با تمام اوصاف و کمالات و آثار و جلوههای وجودی که دارد، مظهر حق دانسته و تجلی جمال زیبای دوست میبیند، لذا گفتهاند:
بدریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
جمال چهره زیبا تو بینم
ج. فنای در ذات:
سالک در این مقام همه اسماء و صفات حق را مستهلک در ذات احدیت یافته و به جز ذات احدی، هیچ گونه هستیای در روح او باقی نمیماند و حقیقت آیه: «لمن الملک الیوم، لله الواحد القهّار» برای او تجلی میکند. بحث تجلی و ظهور مربوط به عرفان نظری است. اهل معرفت بر این اعتقاداند که ذات الهی شخص وجود و وجود شخصی بی نهایت هستی است و آنچه از خلق می شناسیم، همه تجلیات و مظاهر و تعینات ذات احدی وجود است.
برای مطالعه در این خصوص به کتاب تجلی و ظهور در عرفان نظری نوشته سعید رحیمیان چاپ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه مراجعه کنید.
براى اطلاع بیشتر مى توانید به کتابهاى ذیل مراجعه نمایید:
1. «مقدمهاى بر عرفان و تصوف» دکتر سجادى
2. «برنامه سلوک در نامه هاى سالکان» نشر دارلفکر
3. «عرفان نظرى» دکتر یحیى یثربى
4. «نفحات الانس» احمد حاجى
5. «الحمات و العرفان» آیةالله جوادى آملى
6. «عارف و صوفى چه مى گوید» جواد تهرانى
در زمینه عرفان عملی مطالعه کتابهای زیر مفید خواهد بود:
1- «آداب الصلوة» امام خمینى
2- «چهل حدیث» امام خمینى
3- «المراقبات» میرزا جواد ملکى تبریزى
4- «اسرار الصلوة» میرزا جواد ملکى تبریزى
5- «رساله لقاءالله» میرزا جواد ملکى تبریزى
6- «رساله لب اللباب» علامه طهرانى
7- «رساله سیر و سلوک» بحرالعلوم
8- «سیر و سلوک یک بانوى ایرانى» (مجتهده امین)
9- «اسرار عبادات» آیت اللّه جوادى آملى
10- «عرفان اسلامى» شهید مطهرى
11- «نامه ها و برنامه ها» حسن زاده آملى
12- «در آسمان معرفت» حسن زاده آملى
ادامه دارد....