خدایا یه کار تو مشکل داره!
یکی به خدا (بی غرض) گفت: همه کارهای تو خوبه ولی یک کار تو مشکل داره!
چرا گردو که کوچک است را به درخت آویزان کردی ولی کدو تنبل و هندوانه و طالبی را به یک بوته وصل کردی. اگر من جای تو بودم. طالبی و هندوانه را به درخت آویزان می کردم.
در همین حال یک گردو از درخت افتاد خورد به صورتش و از صورتش خون آمد.
گفت: «خدایا غلط کردم !!! اگر به جای این گردو کدو تنبل بود الآن سرم می شکست. و هر روز چند تا شهید داشتیم.»
در همین رابطه ایشان فرمودند:
«در بیمارستان دکتر وارد اتاق می شود و ده بیست نفر مریض در اتاق خوابیده اند. دکتر دستور می دهد. برای یکی چلو کباب بیاورند. برای یکی قیمه . دیگری قورمه . دیگری آبگوشت و دیگر آب دوغ خیار و.... آیا این مریض ها حق دارند اعتراض کنند که چرا به یکی این دادی و به دیگری آن. اگر مریض به دکتر اعتراض کند او را می برند امین آباد (تیمارستان). مریض ها از دکتر تشکر می کنند که مناسب حال آن ها غذا به آن ها داده و همچنین به دکتر پولهای بسیار زیادی هم می دهند. روزی هم همینطور است یکی لیاقت دارد. یکی ندارد. یکی صلاحیت دارد یکی ندارد. نباید به خدا اعتراض کرد.»
نتیجه بحث اینکه خداوند عادل است و تمام کارهای او از روی حکمت می باشد. یعنی اگر کاری را انجام می دهد تمامی عواقت و فوائد آن را در نظر می گیرد. ما بندگان او که از این حکمت و عدل برخوردار نیستیم نباید از کارهای او شکایت کنیم. بلکه باید راضی به قضای الهی باشیم.