ذبح فیلمِ «چ» «ابراهیم حاتمی کیا» به پای نور چشمی ها
ذبح فیلمِ «چ» «ابراهیم حاتمی کیا» به پای نور چشمی ها
چرا دولت اعتدال این فیلم را تحمل نکرد؟
حاتمی کیا : چمران مرد صلح است اما نه به هر قیمت!
از همان زمانی که ابراهیم حاتمیکیا بعد از تلاش شبهروشنفکران برای مصادرهی «چ» به این بهانه که چمرانِ حاتمیکیا مرد صلح است، برگشت و گفت که «چمران مرد صلح است اما نه به هر قیمت» باید پیشبینی چنین روزی را میکرد. چمران حاتمیکیا طرفدار صلح است اما در نهایت تفنگ به دست میگیرد و جلوی دشمن میایستد. او باید حواسش به این میبود که اثر درخشان او قرار است در دولتی مورد ارزیابی قرار گیرد که «دولت صلح است به هر قیمت» و طبعا این طعنهی او بعدها برایش گران تمام خواهد شد. دولت طرفدار صلح و ارامشی که طرفدارانش سعی میکردند «چ» را فیلم خود نشان دهند، اما معلوم نشد چرا حاضر نشدند حتی جایزه ریاستجمهوری را به آن بدهند.
او حتی باید حواسش میبود که در سینمای این مملکت نباید به جریان «سینمای سفارتی» حمله کند. حاتمیکیا از همان زمانی که در پاسخ به بودجهی دولتی فیلمش گفت که «بودجه فیلمهای مرا جشنواره برلین و سفارت هلند نمیدهند اگر هم بدهند من نمیگیرم.» باید میدانست که سینمای این مملکت پر از شبهروشنفکران غربزدهایست که روی برلین و کن و اسکار و سفارتخانههای غربی تعصب دارند. حمله به بودجههای سفارتی و جشنوارههای غربی در این سینما هزینه دارد و حاتمیکیا باید حواسش به این هزینهها میبود؛ اگر میخواست فیلمش اینطور نادیده گرفته نشود.
جز اینها، حتی اگر از تاثیر این موارد بر روی ذبح «چ» بگذریم. همان روزی که ابراهیم حاتمیکیا برای حمایت از فیلم مظلوم «شیار143» پا به میدان گذاشت و انتقادات تندی را نثار مدیران جشنواره کرد معلوم بود انتهای این مسیر به چنین اختتامیه مضحکی خواهد رسید. معلوم بود که این مدیران با وجود ادعای آزاداندیشی تحمل این انتقادات را ندارند.
از همان لحظهای که گفت: «این مسئله باید آسیبشناسی شود که چرا هیات انتخاب جشنواره قصد پذیرش فیلم «شیار143» در این جشنواره را نداشت. افرادی که این قصد را داشتند باید پاسخگو باشند. میدانم که این عزیزان هر کدام تجربیات زیادی در زمینه سینما دارند اما مسئول سینمای کشور و جشنواره باید پاسخ دهند که چه ترکیبی وجود دارد که این اتفاق رخ می دهد؟ این موضوع برای من مسئله است که چه خوابی برای این دوستان به وجود آمده است که نتوانستند شیار 143 را در جشنواره تحمل کنند و کار باید به جایی برسد که برای حضور این فیلم در جشنواره به لابی کردن رو بیاورند. واقعا نمیفهمم که این فیلم باید چگونه میبود تا شایسته حضور در جشنواره تشخیص میدادند؟ کسانی که مخالف این مسئله بودند یا باید خواب بوده باشند و یا زمانی که فیلم را تماشا میکردند در احوالات دیگری بودهاند. اگر این افراد چنین انتخابهایی دارند پس وای به حال سینمایی که داریم. قصد توهین به کسی را ندارم اما حق دارم از فیلمی که درباره بچه های جنگ و مادران شهدا ساخته شده است، دفاع کنم.» و بعد از یکی از اعضای هیئت انتخاب پاسخ کنایهامیزی گرفت که «برای فیلم ایشان و همه یارانشان دریافت جوایز آنی و آتی را آرزومندیم.»
اما «ابراهیم» هیچگاه اهمیتی برای جوایز جشنوارهها قائل نبوده است. او حرفش را میزند و فیلمش را میسازد. برای مردم. همین هم هست که امروز با اختلاف فراوان محبوبترین فیلمساز ایران در میان مردم است. در مورد اخیر هم تشویقهای ممتد و فریادزدن نام حاتمیکیا و چ در مرکز همایشهای برج میلاد تهران، در اختتامیه جشنوارهی سیودوم فجر، نشان داد که از نظر اهالی سینما و رسانه صاحب عنوان بهترین فیلم و کارگردان جشنواره اخیر کیست.
حالا تقدیم شدن تمام جوایز اصلی جشنواره توسط مسئولین برگزاری آن به یک فیلم تاریخی ضعیف و پرغلط که توسط یک کارگردان نورچشمی ساخته شده از ارزشهای اثر درخشان حاتمیکیا کم نمیکند. ندیدن حاتمیکیا از ارزش جشنواره میکاهد نه او. کسانی که باید قدرت فیلمسازی او را ببینند دیدهاند و حرفش را شنیدهاند.
«چ»؛ چمرانِ خمینی به روایت حاتمیکیاست. با تمام نظراتی که پیرامون تصویر چمران میتوان داد اما ظاهرا همین هم به مذاق خیلیها خوش نیامده است. همین چمرانی که خیلیها معتقدند یک چمران زیادی صلحطلب است. ماجرا آنجایی جالب میشود که همین چمران ظاهرا صلحطلب هم هم تحمل نمیشود و اینطور حقش نادیده گرفته میشود. این مهمترین نکتهی ماجراست.
مطلب شما در معجون منتشرگردید.
با تشکر