روحیه واقعبینی که آزاد از عواطف جزیی به کلیت جامعه اسلامی و مصالح مسلمین میاندیشد
استاد اصغر طاهرزاده:
در فضای فتنه آنچه باید مدّ نظر باشد، حفظ نظام است حتی اگر در این موارد خطایی صورت گرفته باشد، به این معنا نیست که کلیت جریان نیروی انتظامی و مدافعین امنیت زیر سؤال برد.
بحث در اعتراض و معترضین نیست، بحث در اغتشاش و به هم زدن امنیت کشور و نظام است. خارج از شهادت کیان پیرفلک که مسئولان مربوطه در حال بررسی کامل آن هستند و نباید به راحتی یک نگاه را از بقیه نگاهها برجسته کرد، ولی در کلیت اغتشاشات پیشآمده و تقابلی که باید با آنها بشود،
در فقه اسلامی قاعدهای داریم به نام: «لو تترس الکفّار بالمسلمین»، یعنی هرگاه کفار با مسلمین در حال جنگ باشند و تعدادی از مسلمانان را به اسارت بگیرند و اسرای مسلمان را در صف مقدم جبهه قرار بدهند، تا مسلمانان به خاطر آنان نتوانند به سوی کفار تیر اندازی کنند، به این میگویند: «تترس»، در این موارد میفرمایند نباید برای رعایت آن مسلمانان که اسیر شدهاند امکان پیروزی کفار را فراهم کرد.
وظیفه جبهه اسلامی آن است که به جبهه دشمن حمله کند ولو آن مسلمانان عزیز اسیر شهید شوند.
این قاعده حکایت از آن دارد که ما چارهای نداریم که در این نوع مواجههها در مقابل جبهه دشمن برخورد جدّی و محکم داشته باشیم ولو اینکه ناخواسته عدهای بیگناه در این تقابل شهید شوند.
این روحیه، روحیه واقعبینی است که آزاد از عواطف جزیی به کلیت جامعه اسلامی و مصالح مسلمین میاندیشد.
سوال از استاد طاهرزداه:
پرسش سوال کننده: یعنی چاره ای نداریم که واقع بین باشیم و در مواقعی چندین بیگناه همچون کیان پیر فلک را بکشیم برای اینکه با کفار مقابله کنیم؟!
استاد اصغر طاهرزاده:
سلام علیکم: عنایت داشته باشید بحث در این است که اگر بر فرض نیروهای امنیتی هیچ چارهای برای دفع خطری که جامعه را تهدید میکند، نداشته باشند؛ قاعده تترّس قابل اجرا است. ولی در مورد مرحوم کیان پیرفلک، اساساً موضوع اینطور نبود بلکه یا باید بپذیریم که همان جریان معاند برای کشتهسازی او را شهید کردند و یا نیروهای امنیتی به اشتباه به گمان آنکه همان معاندین هستند که به سوی آنها در حرکتند، به ماشین آنها تیراندازی کردند. آیا باید نتیجه بگیریم که مثلاً نیروهای امنیتی دستشان به خون بیگناهی آلوده است؟ و یا چارهای نبوده است در آن حدّ که حتی برای حفظ نظام اسلامی تا اجرای قاعده تترّس، جا دارد که حافظان نظام عمل کنند و نام عمل آنها را آلودهبودن خونشان به دست بیگناه نمیگذاریم.
اصل موضوع، مطلبی است که مرحوم شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) آوردهاند و در آن کتاب میفرمایند:
در فقه اسلامی ، در کتاب الجهاد ، مسئلهای است تحت عنوان " تترس کفار به مسلمین " . مسئله اینست که اگر دشمنان اسلام در حالی که با مسلمین در حال جنگاند عدهای از اسرای مسلمان را در مقدم جبهه سپر خویش قرار دهند و خود در پشت این جبهه مشغول فعالیت و پیشروی باشند به طوری که سپاه اسلام اگر بخواهد از خود دفاع کند و یا به آنها حمله کند و جلو پیشروی آنها را بگیرد چارهای نیست جز اینکه برادران مسلمان خود را که سپر واقع شدهاند نیز به حکم ضرورت از میان بردارد ، یعنی دسترسی به دشمن ستیزه گر و مهاجم امکان پذیر نیست جز با کشتن مسلمانان ، در اینجا قتل مسلم به خاطر مصالح عالیه اسلام و به خاطر حفظ جان بقیه مسلمین در قانون اسلام تجویز شده است . آنها نیز در حقیقت سرباز اسلامند و در راه خدا شهید شدهاند منتها باید خونبهای آنان را به بازماندگانشان از بودجه اسلامی بپردازند [۱] و این تنها از خصائص فقه سلامی نیست بلکه در قوانین نظامی و جنگی جهان یک قانون مسلم است که اگر دشمن خواست از نیروهای داخلی استفاده کند آن نیرو را نابود میکنند تا به دشمن دست یابند و وی را به عقب برانند .
(جاذبه و دافعه علی: مطهری، مرتضی، جلد : ۱ صفحه : ۱۱۶)