شهرداریها و روحی که بر آنها حکومت میکند
«شهرداری ها و روحی که بر آنها حکومت می کند»
«یادداشت استاد طاهرزاده درباره حادثة فوت خانم پناهی در کرمانشاه»
نهادی که کرباسچیها در زمان خود برای شهرداریها شکل دادند به عنوان شهر زیبا، اساساً شهر یعنی محل زندگی اشراف و بقیه همه باید نابود شوند که نمونهی آن را در کرمانشاه ملاحظه کردید و از آن جهت مسئله رسانهای شد که خانم پناهی از دست آنها دق کرد وگرنه اگر رحلت نمیکرد، ناجوانمردانه او را به اردوگاه میبردند و عین خیالشان نبود که آن زن آنجا اسیر باشد و فرزند و نوهی او هرچه میخواهند شیون بزنند. امید است رحلت آن خانم مظلومه عاملی شود که ما در نظام اسلامی نخواهیم به هر قیمتی شهرهایمان نیویورک شود و بقیهی مردم که پناه اسلام و انقلاباند همه از صفحهی روزگار محو گردند. آری! جرم خانم آسیهی پناهی آن بود که تمام زندگیاش را جمع کرده بود تا یک خانهی ۴۰ متری در گوشهای از شهر کرمانشاه برای فرزند و نوهاش تهیه کند، و خلاف کرده است. زیرا باید میرفت در لواسان بر خلاف مقررات کشور و به کمک شورای شهر یک زمین ۲ هزار متری از طریق رانت و باندبازی تهیه میکرد و برای تفریحاتش ساختمان چند طبقه میساخت. آری! ساختار شهرداری ما اینچنین شکل گرفته است و این عین سخن آقای کرباسچی است که بعد از آمدن از شهرداری تهران گفت کاری کردهایم که از آن به بعد شهرداریها آنطور که ما برنامهریزی کردهایم عمل کنند. آری! اگر نظام ولایت فقیه نبود بیش از آنچه هست مثل نیویورک یک ژنرال را مسئولیت ساختن شهر را دادند تا کوچکترین صدا را خفه کند و ما نیز هنوز گرفتار ژنرالهای شهرداری هستیم که روحی است حاکم بر آن نهاد، هرچند بیچاره کارگرِ لودری که آن خانه را خراب میکند و برای آن است که حقوق یک و نیم میلیونیاش را از او دریغ نکنند. بحث بر سر کارمندان شهرداری نیست، بحث بر سر روحی است که شهری برای اشراف میسازد و نه برای زندگی اهل ایمان.