«مراء» ما را از گفتوگوهای ثمربخش محروم میکند
در مقابل بحث ها و گفتگوهایی که در محیط کار یا در مهمانی ها و جاهای مختلف صورت می گیرد و افرادی شروع به اشکال در دین و حکومت اسلامی می کنند چه باید کرد. اگر سکوت کنیم حق پایمال می شود و اگر هم بحث کنیم غالبا به نتیجه نمی رسد و آنها از حرف خود عقب نشینی نمی کنند و اگر هم تسلیم شوند دوباره فردا شبهه دیگری پیدا می کنند و بحث را ادامه می دهند و در این بحث و جدلها غالبا انسان دچار کدورت در دل می شود. تکلیف ما چیست؟
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
تنها وقتی که انسانها مایل و آمادهی شنیدن حقیقت باشند باید با آنها در این موارد سخن گفت وگرنه موجب مراء خواهد شد که در آموزشهای دینی ما از آن نهی شده است. در هر صورت اگر زمینهی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش میباشد، در این موارد به ما فرمودهاند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبهرو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. ملاصدرا «رحمةالله علیه» در دومین نکته از نکات نشانه هاى الهام ملک و وسوسه شیطان مى فرماید: «جدال و ستیز و نظرنمایى همه از وسوسه هاى شیطانى است و دقّت و آرامش و تدبّر، نشانه الهام ملک است، همچنانکه بى حوصلگى در درک معارف الهى ریشه در وسوسه هاى شیطانى دارد». خودتان تجربه کرده اید که روحیه شیطان، ستیز است و خودنمایى. او در مقابل خداوند که فرمود به آدم سجده کن، گفت: «انَا خَیْرٌ مِنْه»؛ من بهتر از آدم هستم، چون من از آتشم! هر وقت دیدید دغدغه توجه به حق و اطاعت از حق ندارید، بلکه دغدغه استعلاء و بزرگ کردن خود را دارید تا با بزرگ کردن خود از سبک شدن خود جلوگیرى کنید، بدانید که کارتان شیطانى است و حتماً سبک مى شوید، چون خداوند در مقابل این کار به شیطان فرمود: «انَّکَ رَجیم»؛ تو از مقام قدس و کرامت بیرون شدى. در روایت از حضرت اباعبدلله علیه السلام داریم: «هر کس مجادله و ستیز را ترک کرد، در واقع ایمان خود را محکم کرده و همراهى دین خود را نیکو داشته و عقل خود را صیانت نموده». (۱) چون با ترک جدال و ستیز، قلب آماده الهام ملک مى شود، در آن حال انسان اصلًا جدال و ستیز نمى کند. بعضى مواقع مى خواهید موضوعى را ثابت کنید که حق است، و روشن کنید رقیب شما بر باطل است، امّا چون روش تان شیطانى است و حالت جدال و ستیز به خود مى گیرید، نتیجه لازم را به دست نمى آورید، هرچند منطق شما حق بود. در اخلاق اسلامى داریم که ستیزه و مراء حرام است. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «الْمِراءُ داءٌ دَوِیٌّ وَ لَیْسَ فِیالْانْسانِ خَصْلَةٌ بِشَرٍّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ ابْلیسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلایُماری فی ایِّ حالٍ کانَ الّا مَنْ کانَ جاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَیْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقایِقِ الدّین» (۲) جدال و ستیز دردى است بسیار سخت و در انسان، هیچ خصلتى بدتر از آن نیست، و آن صفت ابلیس است و منشأ این صفت اوست، مجادله و ستیز نمى کند در هیچ حالى مگر کسى که جاهل به نفس خود و جاهل به غیر باشد، و از معارف و حقایق دین محروم باشد.» مراء و جدال ما را در معرض ستیزه هاى شیطانى قرار مى دهد و قلب ما را مشغول مى کند، آن وقت نور الهامات ملک در ما مى میرد، براى همین بعد از مدّتى، عبادت شما تاریک مى شود و دیگر آن صفاى معنوى در روحتان نیست. ریشه ی این تاریکى را باید در جدالها و ستیزهایى پیدا کنید که شیطان شما را بر آنها واداشته است. نظرنمایى؛ نیز از وسوسه هاى شیطانى است یعنى بخواهیم فکر خود را به رخ بقیّه بکشیم که این یک نحوه «ریاء» در کلام است و در قیامت به شخص مرائى یا ریاکار در نزد میزان گفته مى شود: ثواب عمل خود را از کسى بگیر که براى او آن عمل را انجام دادى. مسلّم دست او در آن حال خالى خواهد بود، و این بلایى بود که شیطان بر سر او آورد، چون مى خواست همچون شیطان به همه نشان دهد: «انَا خَیْرٌ مِنْه». یک وقت مى خواهیم حق نمایى کنیم، در آن صورت بدون مطرح کردن خود، فقط حق را مى نمایانیم و هر چه کمتر خود را مطرح کنیم، بهتر توانسته ایم حق را بنمایانیم. پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم خودِ حق برایشان مهم بود و نه استعلاى بر بقیه. حق به خودى خود استعلاء دارد، ولى آن استعلاء و برترى که ما براى خودمان اراده کنیم براى ما ستیز و شیطنت به همراه مى آورد، ولى اگر خود را زیر پا بگذاریم و برتر بودن حق را اراده کنیم برترى حقیقى که همان حق است در صحنه مى ماند. «کَلِمَةُاللهِ هِیَ العُلْیاء» (۳) یعنى کلمه و سنّت «الله» تنها و تنها برتر است و باید انسانها برترى خدا را بخواهند، نه برترى خود را، اگر برترى خود را خواستند، در واقع از برترى حقیقى جدا شده و گرفتار پستى و خوارى شده اند. کسى که اهل ستیز و جدال است، عملًا خوارى و پستى را طلب کرده است. اگر برترى حق را بخواهید در مقام تواضع قرار مى گیرید، ولى اگر برترى خود را خواستید همان برترى، شما را خراب مى کند. مثل این است که شما آب را مى خواهید تا خانه مردم را خراب کنید، شما عملًا خود آب را نمى خواهید، بلکه خرابى خانه مردم را مى خواهید، ولى این خراب کردن را از طریق آب انجام مى دهید، این دیگر آب خواستن نیست، همچنانکه برترى خود را خواستن، برترى نیست، برترى ما به عبودیت ما است، خداى ما که برترى اش در قلب ما براى ما پیدا شد و عظیم بودن او براى ما جلوه کرد، این باید براى ما شیرین باشد و نه برترى خودمان. این از بحثهاى دقیق انسانشناسى است که لازم است در جاى خودش دنبال شود. همینقدر بدانید که «مراء» ما را از گفتوگوهای ثمربخش محروم میکند. موفق باشید
***********************************************************************
۱) «مصباح الشریعه»، باب مراء، حدیث دوم.
۲) «مصباح الشریعه»، باب مراء، حدیث اوّل.
۳) سوره توبه، آیه 40.