اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

Image result for ‫و ما من دابة فى الارض و لا طائر یطیر‬‎

۱. آیا حیوانات غیر انسانى هم نظیر انسان حشر دارند یا نه؟

آیه «ثم الى ربهم یحشرون» متکفل جواب از این سؤال است، همچنانکه آیه «و اذا الوحوش حشرت» قریب به آن مضمون را افاده مى کند، بلکه از آیات بسیار دیگرى استفاده مى شود که نه تنها انسان و حیوانات محشور مى شوند، بلکه آسمانها و زمین و آفتاب و ماه و ستارگان و جن و سنگها و بتها و سایر شرکائى که مردم آنها را پرستش مى کنند و حتى طلا و نقرهاى که اندوخته شده و در راه خدا انفاق نگردیده همه محشور خواهند شد، و با آن طلا و نقره پیشانى و پهلوى صاحبانشان داغ مى شود.

خلاصه اینکه آیات در این باره بسیار و روایات از حد شمار بیرون است.


۲. آیا حشر حیوانات شبیه حشر انسان است، و آنها هم مبعوث شده، و اعمالشان حاضر گشته و بر طبق آن پاداش و یا کیفر مى بینند؟

جواب: آرى معناى حشر همین است، زیرا حشر به معناى جمع کردن افراد و آنها را از جاى کندن و به سوى کارى بسیج دادن است.


۳. آیا امثال آسمانها و زمین و آفتاب و ماه و سنگها و غیر آن نیز حشر دارند؟

جواب: قرآن کریم در خصوص اینگونه موجودات تعبیر به حشر نفرموده، و لیکن چنین فرموده است: 

«یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار»

روزی که زمین (به امر خدا) به غیر این زمین مبدل شود و هم آسمانها دگرگون شوند و تمام خلق در پیشگاه (حکم) خدای یکتای قادر قاهر حاضر شوند.

و نیز فرموده: 

«و الارض جمیعا قبضته یوم القیمة و السموات مطویات بیمینه» 

و اوست که روز قیامت زمین در قبضه قدرت او و آسمانها در پیچیده به دست سلطنت اوست. آن ذات پاک یکتا منزّه و متعالی از شرک مشرکان (بلکه از فکر موحدان) است.

و نیز فرموده: 

«و جمع الشمس و القمر» 

و نیز فرموده: 

«انکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون، لو کان هؤ لاء آلهة ما وردوها»

«(و به آن کافران خطاب شود) البته شما و آنچه غیر خدا می‌پرستید امروز همه آتش افروز دوزخید و در آن آتش وارد می‌شوید. اگر اینها خدایانی بودند، هرگز وارد آن نمی‌شدند!»

 

علاوه بر اینکه از آیه شریفه 

«ان ربک هو یفصل بینهم یوم القیمة فیما کانوا فیه یختلفون»

«البته خدای تو به روز قیامت در آنچه این مردم (از آیات و احکام الهی) اختلاف کلمه می‌انگیختند حکم خواهد کرد.»

و آیه:

«ثم الى مرجعکم فاحکم بینکم فیما کنتم فیه تختلفون»

«آن گاه بازگشت شما به سوی من خواهد بود، پس (به حق) حکم کنم در آنچه بر سر آن با هم به نزاع بر می‌خاستید.»


و همچنین از آیات دیگرى استفاده مى شود که: تنها ملاک حشر مساله فصل خصومت در بین آنان و احقاق حق است که در آن اختلاف دارند. و مرجع همه این آیات به دو کلمه است، و آن انعام نیکوکار و انتقام از ظالم است، همچنانکه در آیه «انا من المجرمین منتقمون» و آیه

«فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله ان الله عزیز ذو انتقام * یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار»

«پس هرگز مپندار که خدا وعده خود با رسولانش را خلاف کند که البته خدا مقتدر و انتقام کشنده است. * روزی که زمین (به امر خدا) به غیر این زمین مبدل شود و هم آسمانها دگرگون شوند و تمام خلق در پیشگاه (حکم) خدای یکتای قادر قاهر حاضر شوند.»

 همین دو چیز را ذکر فرموده، یعنى «انعام» و «انتقام» را جزاى دو وصف احسان و ظلم دانسته، و چون این دو وصف در بین حیوانات وجود دارد، و اجمالا افرادى از حیوانات را مى بینیم که در عمل خود ظلم مى کنند و افراد دیگرى را مشاهده مى کنیم که رعایت احسان را مى نمایند از این رو به دلیل این آیات باید بگوییم که حیوانات نیز حشر دارند.

مؤید این معنا ظاهر آیه: 

«و لو یؤ اخذ الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابة و لکن یؤ خرهم الى اجل مسمى»

«و اگر خدا از ظلم و ستمگریهای خلق انتقام کشد جنبنده‌ای در زمین نخواهد گذاشت و لیکن او (عذاب) آنها را تأخیر می‌افکند» است، زیرا که این آیه ظهور در این دارد که اگر ظلم مردم مستوجب مؤاخذه الهى است تنها به خاطر این است که ظلم است، و صدورش از مردم دخالتى در مؤاخذه ندارد، بنابراین هر جنبده ظالمى، چه انسان و چه حیوان، باید انتقام دیده و هلاک شود. (دقت بفرمائید.)

گو اینکه بعضى ها گفته اند که مراد از دابة در این آیه خصوص انسان است.

این را هم باید خاطر نشان ساخت که لازمه انتقام از حیوانات، در روز قیامت، این نیست که حیوانات در شعور و اراده با انسان مساوى بوده و در عین بى زبانى همه آن مدارج کمال را که انسان در نفسانیات و روحیات سیر مى کند، آنها نیز سیر کنند، تا کسى اشکال کند و بگوید: این سخن مخالف با ضرورت است، و شاهد بطلان آن آثارى است که از انسان و حیوانات بروز مى کند، براى اینکه: صرف شریک بودن حیوانات با انسان در مساله «مؤاخذه» و «حساب» و «اجر» مستلزم شرکت و تساویشان در جمیع جهات نیست، به شهادت اینکه افراد همین انسان، در جمیع جهات با هم برابر نیستند و جمیع افراد انسان در روز قیامت از جهت دقت و سختگیرى در حساب، یک جور نبوده، عاقل و سفیه، رشید و مستضعف به یک جور حساب پس نمى دهند.

علاوه بر اینکه خداى تعالى از پاره اى از حیوانات لطایفى از فهم و دقایقى از هوشیارى حکایت کرده که هیچ دست کمى از فهم و هوش انسان متوسط الحال در فهم و تعقل ندارد، مانند داستانى که از مورچه و سلیمان حکایت کرده و فرموده است:

«حتى اذا اتوا على واد النمل قالت نملة یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون» 

«تا چون به وادی مورچگان رسید موری (یعنی پیشوای موران) گفت: ای موران، همه به خانه‌های خود اندر روید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته شما را پایمال کنند.»

و نیز مانند مطلبى که از قول هدهد در داستان غایب شدنش حکایت کرده و فرموده است: 

«فقال احطت بما لم تحط به و جئتک من سبا بنبا یقین، انى وجدت امراة تملکهم و اوتیت من کل شى ء و لها عرش عظیم، وجدتها و قومها یسجدون للشمس من دون الله و زین لهم الشیطان اعمالهم فصدهم عن السبیل فهم لا یهتدون....».

«پس از اندک مکثی هدهد حاضر شد و گفت: من به چیزی که تو از آن (در جهان) آگاه نشده‌ای خبر یافتم و از ملک سبا تو را خبری راست و مهم آوردم. * همانا (در آن ملک) زنی را یافتم که بر مردم آن کشور پادشاهی داشت و به آن زن هر گونه دولت و نعمت (و زینت امور دنیوی) عطا شده بود و (علاوه بر اینها) تخت با عظمتی داشت. * آن زن را با تمام رعیتش یافتم که به جای خدا خورشید را می‌پرستیدند و شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا جلوه داده و آنها را به کلی از راه خدا باز داشته و آنها هم به حق راه یافته نیستند.»

خواننده هوشیار اگر در این آیات و مطالب آن دقت نموده و آن مقدار فهم و شعورى را که از این حیوانات استفاده مى کند وزن کرده و بسنجد، تردید برایش باقى نمى ماند که تحقق این مقدار از فهم و شعور موقوف به داشتن معارف بسیارى دیگر و ادراکات گوناگونى است از معانى بسیطه و مرکبه.

و چه بسا عجایب و غرایبى که دانشمندان حیوانشناسى پس از مطالعات عمیقى در انواع مختلفى از حیوانات و تحت نظر گرفتن تربیت آنها به دست آورده اند، گفتار ما را تایید نماید، براى اینکه چنین عجائب و غرایبى، جز از موجودى صاحب اراده و داراى فکر لطیف و شعور تیز و عمیق، سرنمى زند.

و اما سؤال چهارم و پنجم اینکه: آیا حیوانات تکالیف خود را در دنیا از پیغمبرى که وحى بر او نازل مى شود مى گیرند یا نه؟ و آیا پیغمبرانى که فرضا هر کدام به یک نوع از انواع حیوانات مبعوث مى شوند، از افراد همان نوعند یا نه؟ جوابش این است که: تاکنون بشر نتوانسته از عالم حیوانات سر درآورده و حجابهایى که بین او و بین حیوانات وجود دارد، پس بزند، لذا بحث کردن ما پیرامون این سؤ ال، فایده اى نداشته و جز سنگ به تاریکى انداختن چیز دیگرى نیست، کلام الهى نیز، تا آنجا که ما از ظواهر آن مى فهمیم، کوچکترین اشاره اى به این مطلب نداشته و در روایات وارده از رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلم) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) هم چیزى که بتوان اعتماد بر آن نمود دیده نمى شود.

از آنچه که گفتیم به خوبى معلوم شد که اجتماعات حیوانى هم مانند اجتماعات بشرى، ماده و استعداد پذیرفتن دین الهى در فطرتشان وجود دارد، همان فطریاتى که در بشر سر چشمه دین الهى است و وى را براى حشر و بازگشت به سوى خدا، قابل و مستعد مى سازد، در حیوانات نیز هست.

گو اینکه حیوانات بطورى که مشاهده مى کنیم، جزئیات و تفاصیل معارف انسانى را نداشته و مکلف به دقائق تکالیفى که انسان از ناحیه خداوند مکلف به آن است، نیستند، چنانکه آیات قرآنى نیز این مشاهده را تایید مى نماید، زیرا جمیع اشیاء عالم را مسخر انسان مى داند و او را از سایر حیوانات افضل مى شمارد. این منتها چیزیست که درباره حیوانات مى توان اظهار داشت.

اکنون به متن آیه مورد بحث برگشته و مى گوییم : اینکه خداى تعالى فرمود: 

«و ما من دابة فى الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم»

دلالت بر این دارد که تاسیس اجتماعاتى که در بین تمامى انواع حیوانات دیده مى شود، تنها به منظور رسیدن به نتایج طبیعى و غیر اختیارى، مانند تغذیه و نمو و تولید مثل که تنها محدود به چهار دیوارى زندگى دنیا است، نبوده، بلکه براى این تاسیس شده که هر نوعى از آن، مانند آدمیان به قدر شعور و اراده اى که دارند به سوى هدفهاى نوعیه اى که دامنه اش تا بیرون این چهار دیوار، یعنى عوالم بعد از مرگ هم کشیده است، رهسپار شده و در نتیجه، آماده زندگى دیگرى شود، که در آن زندگى سعادت و شقاوت منوط به داشتن شعور و اراده است.

ادامه دارد...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۰۵
آرمان بدیعی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">