مذاکره را از چمران خمینی یاد بگیرید
در جریان این مذاکره با پیشنهادات تحقیرآمیز و سخیف دموکرات ها روبرو می شود و بحث بر سر معامله با عزت یک ملت به میان می آید و اینجا، همان نقطه ای است که دکتر چمران، پایش را جلوتر نمی گذارد و بر اصول انقلابی و مقاومت خود پافشاری می کند.
او البته در حین مذاکرات منتظر رسیدن قوای پشتیبانی نیز بود اما قدرت طلبانی که بعدها مشخص شد بسیاری از آنها سر در آخور بیگانگان و دشمنان این مرز و بوم داشتند، در این باره کوتاهی محض کردند.
دکتر چمران پس از مشاهده گستاخی دشمن در میز مذاکره، به جمع مبارزان انقلابی بازمی گردد و در حالی که می کوشد همان حس عقلانیت را بر پاسداران و رزمندگان مقاومت تزریق کند اما به فکر ساماندهی نیروها می افتد و در نحوه این سازماندهی، دو اصل رعایت حال مردم و تلاش جهت حفظ امنیت آنها از یکسو و استفاده حداکثری از حداقل امکانات و نیروهایی که در اختیار دارد را از سوی دیگر مورد توجه قرار می دهد.
از دیدگاه دکتر چمران، چرخ زندگی مردم و مقاومت، همزمان باید با هم بچرخد و نمی توان هیچیک را فدای دیگری نمود و اگر کسی چنین اندیشه ای در سر دارد، یا جاهل است یا خدای ناکرده مساله دیگری برای او متصور خواهد بود.
دکتر چمران همزمان که دم از صلح و عدم جنگ و خونریزی می زند و تلاش می کند تا با مذاکره، همه چیز حل و فصل شود اما ذره ای از استقلال و عزت ملتش را نیز به ثمن بخس نمی فروشد و از مقاومت و پایداری دست نمی کشد.
شهید چمران آنقدر شجاعت داشت که وقتی فهمید دشمن به فکر سوءاستفاده از مذاکره مدنظر اوست، لباس دیپلماتیک را درآورد و همرنگ رزمندگان مقاومت شد و دست به اسلحه تا آخرین نفس ایستاد و مردانه جنگید تا در لحظه های آخری که می رفت همه چیز از دست برود، پیام ولی فقیه زمان صادر شد و مردم پاوه و همه ایران، پیروزی شیرین در یک نبرد سنگین در برابر دشمن را جشن گرفتند.
این پیروزی در شرایطی به دست آمد که پاوه نه تنها در محاصره کامل دشمن بود و مردم حتی برای نان و آب خود نیز دچار مشکلات عدیده شده بودند، بلکه قدم های خیانت بار ضدانقلاب به کوچه پس کوچه های شهر نیز باز شده بود و تنها دو مقر مهم آن در اختیار رزمندگان قرار داشت و الباقی، به دست بیگانگان افتاده بود.