بسته گوناگون «اوج پرواز» ویژه بیانیه مشترک هسته ای لوزان
بستة گوناگون «اوج پرواز»
ویژة بیانیة مشترک هسته ای لوزان»
تیتر CNN : آیا رهبر ایران جام زهر صلح را خواهد نوشید؟؟!!!
بستة گوناگون «اوج پرواز»
ویژة بیانیة مشترک هسته ای لوزان»
تیتر CNN : آیا رهبر ایران جام زهر صلح را خواهد نوشید؟؟!!!
بنده هم به ادب و درک و انتقاد بپذیری شما تبریک می گویم.
بجای فحاشی لطفا این متن را مطالعه بفرمایید:
دکتر علیرضا زاکانی*
ضمن تشکر از تلاشهای جدی مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران در گفتگوهای فشرده اخیر، در این نوشتار سعی شده است با صرفنظر از نگاههای جناحی و حزبی و با رعایت انصاف به اجمال و مستدل به توافق لوزان پرداخته و مزایا و معایب آن را در کنار هم ببینیم تا کمک کار دولتمردان در ادامه مسیر و زمینه ساز برطرف کردن برخی اشکالات در متن نهایی شویم تا ان شاء الله در صورت توافق نهایی بیشترین برد را نصیب ملت رشیدمان نموده و با عبور از موانع ناجوانمردانه دشمنان انقلاب اسلامی با سرعتی بیشتر به قله های افتخار صعود کرده و از آلام و مشکلات موجود در جامعه بکاهیم، لذا این تحلیل می کوشد آنچه حاصل شده است را به اختصار و در نهایت خوش بینی، مبتنی بر متن اعلامی از سوی وزیر امورخارجه و گفته های افراد موثر دولت در مذاکرات و در بخشهای "تحلیل جزئیات بیانیه، فرصتها و تهدیدهای پیش رو" بیان نماید از این رو سعی خواهم نمود - علی رغم میل باطنی ام - از بیان واقع بینانه با توجه به گفتارها و بیانیه های طرف مقابل بویژه آمریکایی ها پرهیز نمایم تا لااقل توجه شود داده ها و ستانده های ما در این توافق تا اینجا در بهترین صورت متصور چه بوده است و چرا دشمنان قسم خورده ما بویژه آمریکایی ها تا این حد خوشحال و مسرور هستند.
الف) نقد بیانیه هسته ای و بیان قوت ها و ضعف های جزئیات آن
آنچه در جزییات می تواند مبنای نقد قرار گیرد، بررسی میزان رعایت چارچوبهای ترسیمی درون نظام ـ یا همان خطوط قرمز ـ برای مذاکرات با هماهنگی همه دست اندرکاران آن است.
اولین خط قرمز، تعیین نیازهای عملی کشور در صنعت هسته ای و پیش بینی رسیدن به آنها در توافق جامع بود که افق آن در میزان غنی سازی رسیدن به 190 هزار سو (قابلیت تفکیک تخلیص اورانیم 235 از 238) اعلام شده بود. قاعدتا می بایست در توافق منتشر شده، مسیر توسعه زیرساختها و آماده سازی امکانات برای آن دیده میشد که متاسفانه باید گفت این ملاحظه رعایت نشده است. به عبارت دیگر تیم مذاکره کننده ایرانی پذیرفته است که با کاهش ظرفیت موجود سانتریفیوژ نصب شده از قریب 19 هزار سانتریفیوژ موجود در نطنز و فردو به 6104 سانتریفیوژ در این دو مرکز غنی سازی رسیده که در واقع با غیرفعال بودن هزار سانتریفیوژ آن در فردو ظرفیت ما به 5104 عدد سانتریفیوژ نصب شده و فعال در نطنز از نوع نسل اول کاهش خواهد یافت و طی ده سال زمان مورد توافق و اعمال محدودیت برنامه های هسته ای با انجماد و عدم رشد زیرساخت ها و توسعه صنعتی بخش هسته ای دیگر امکان بهره برداری و توسعه در بخش غنی سازی میسر نبوده و برخلاف ضرورت استقلال و خودکفایی ایران عزیز، هفت سال دیگر ـ پایان قرارداد با روسیه ـ نمی توانیم سوخت مورد نیاز راکتور بوشهر را با توان مورد نیاز داخلی 190 هزار سو - که در صورت تولید آن با نسل اول مورد توافق در بیانیه مشترک نیاز به توسعه زیرساخت و تولید، نصب و فعال سازی 150 هزار سانتریفیوژ داریم که با تاسف در توافق لوزان مقرر شده است ایران فقط باید 5104 ماشین نسل یک فعال در نطنز داشته باشد. - تامین کنیم چه برسد به اینکه دولت محترم بخواهد در مسیر تحقق عملی قانون الزام دولت به افزایش ظرفیت نیروگاههای هسته ای تا بیست هزار مگاوات برق– که نیازمند سه میلیون و هشتصد هزار سو قابلیت تفکیک در کشور است – مصوب مجلس و یکی از نتایج حاصله از تحقیق دو ساله انجام پذیرفته توسط یکی از موسسات وابسته به دانشگاه استنفورد آمریکا در سال 1353 تا 1355را اجرایی نماید.
خط قرمز دوم حفظ تاسیسات آب سنگین اراک بود که خوشبختانه تا حدودی رعایت شده است چرا که اصل آن مورد قبول اما منوط به تغییر قلب راکتور و بازطراحی آن شده است، که زمان آن معلوم و مشخص نیست. لذا خوش بینانه با تغییر در تکنولوژی آن و تحمیل هزینه ای چند صد میلیاردی با تاخیری چندین ساله (تجربه تلخ راکتور 1000 مگاواتی بوشهر که تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 ، 85 درصد آن ساخته شده بود و با عهدشکنی آلمانی ها بالاجبار توسط روسی ها بازطراحی شد و قریب سه دهه تا بهرهبرداری آن به تعویق افتاد.) امکان بهره برداری آن فراهم خواهد شد.
خط قرمز سوم، حفظ فعالیت در تاسیسات صنعتی نطنز و فردو بود به این معنا که در آنها غنی سازی صنعتی یعنی تزریق گاز به سانتریفیوژ در مقیاس صنعتی انجام شود. باید گفت این الزام در مورد نطنز با حذف 65 درصد سانتریفیوژهای نصب شده - از جمله بیش از هزار سانتریفیوژ نسل دوم – تا حدودی مراعات شده اما درباره فردو خیر. آقای ظریف رسما اعلام کرد که سایت فردو از کارخانه ای صنعتی به محل تحقیقات فیزیک هسته ای پیشرفته تبدیل می شود! به اعتقاد بنده این تغییر ماهیت از تعطیلی و پلمپ آن نیز بدتر است؛ چراکه با برچیده شدن زیرساختهای صنعتی، در زمان مورد نیاز - مثلا نقض عهد طرف غربی - تقریبا بازگشت در زمان مناسب غیرممکن بوده و نیاز به زمان و هزینه بسیار دارد. ضمن اینکه اساسا چرا برای تحقیقات دانشگاهی باید چهل متر زیر زمین و زیر کوهی نود متری رفت و بیش از صد و سی متر ضریب اطمینان برای دسترسی ایجاد نمود؟! آمریکایی ها و غربی ها مکرراً دلیل حساسیت خود را نسبت به تاسیسات فردو عدم امکان انهدام و زدن آن اعلام نمودند و این در حالی است که بنا بر این بیانیه علاوه بر انهدام بسیاری از زیرساخت های آن بدستان خودمان با تغییر ماهیت و دلخوش نمودن خود به ابراز لفظ تحقیقات فیزیک هسته ای پیشرفته بی دلیل هزینه گزاف و بالایی را به کشور تحمیل خواهیم کرد و در کنار آن خواست غربی ها و در راس آنها آمریکایی ها را در بالاترین سطح تامین خواهیم نمود. به راستی چرا با ملت رشید ایران صادقانه صحبت نمی کنیم؟
چهارمین ضابطه، به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی صنعتی برای ایران و امکان غنی سازی در داخل کشور بود که در حد کمی بیش از 5000 دستگاه سانتریفیوژ محقق شده است. البته در این باره باید دقت شود که عدم توسعه ظرفیت غنی سازی صنعتی و نیز ارتقای فناوری دستگاههای مرتبط به مدت بیش از ده سال، زنجیره تولید داخلی را از تامین کنندگان مواد اولیه تا قطعه سازان این صنعت از بین خواهد برد که البته در صورت ضرورت با صرف هزینه و زمان زیاد بازگشت پذیر خواهد بود.
خط قرمز پنجم، خارج نشدن مواد غنی شده از کشور بود که ـ با کاهش سقف انباشت حدود نه هزار کیلوگرم مواد 5 درصد موجود به سیصد کیلوگرم مواد 76/3 درصد و اکسید مابقی آن ـ مورد مداقه مذاکره کنندگان قرار گرفته است و این درحالی است که علاوه بر سقف پایین مورد توافق، برای توسعه و دانش هسته ای و ایجاد زمینه بهره برداری از این فن آوری در سایر حوزه ها از قبیل هوا و فضا، صنعت و دریانوردی و دیگر حوزه های صلح آمیز مرتبط به فن آوری هسته ای که نیازمند افزایش قابلیت و توانمندی سقف غنی سازی است، با این توافق در این جهت هم کشور خسران خواهد دید.
ششمین ضابطه برای مذاکره کنندگان آن بود که امکان تحقیق و توسعه در کشور چه در ماشین آلات چه در فناوری های مرتبط روز فراهم باشد که متن منتشر شده توسط وزیر امور خارجه کشورمان حاکی از مجوز توسعه در بخش ماشین های سانتریفیوژ تا سطح ir-8 است؛ اما باید اذعان کرد، توسعه ماشین آلات و فناوری وقتی اثربخش خواهد بود که بتوان آن را در مقیاس صنعتی آزمایش نمود که متاسفانه امکان آن تا بیش از ده سال با این توافق فراهم نیست. هنوز فراموش نکرده ایم با اینکه در نسل دوم ir-2 ما به تولید صنعتی رسیدیم و زنجیره 164 تایی آن در سالن s8 نطنز راه اندازی شد و در گود غنی سازی همین مرکز نیز هزار عدد آن نصب گردید لیکن بعلت گاز دهی به زنجیره 164 تایی و بهانه وجود ناخالصی در خروجی این ماشین ها جلوی گازدهی به هزار سانتریفیوژ نسل دوم نصب شده گرفته شد. علی القاعده بطور طبیعی بسیاری از اشکالات در مسیر تحقیق و توسعه ماشین آلات در مقیاس صنعتی آن رخ می نماید و در مدل آزمایشگاهی به ظرایف و اشکالات صنعتی آن نمی توان پی برد. علاوه براینکه متاسفانه این توافق بسیاری از ظرفیت های فکری با انگیزه از خدمتگزاری در این عرصه را محروم خواهد کرد چرا که زمینه تحقیق آزمایشگاهی بدون امتحان در مقیاس صنعتی انگیزه ای برای نیروهای پرتوان و دانشمند داخلی بجا نخواهد گذاشت و بی شک این سرفصل توافق را به عرصه ای نه چندان جدی تبدیل خواهد نمود و فراتر از آن با انجماد ده تا پانزده ساله صنعت غنی سازی، دانش هسته ای امروز ما که فاصله ای جدی با سطح دانش جهانی دارد را نیز حسب ظاهر ده یا پانزده سال ولی عملاً بعلت سرعت رشد دانش در رقابت جهانی، ده ها سال عقب نگه خواهد داشت.
خط قرمز هفتم، دو مرحله ای نشدن توافق به معنای عدم تفکیک کلیات از جزئیات بود. با ملاحظه مفاد بیانیه منتشر شده فهمیده می شود که این ضابطه رعایت نشده است؛ چراکه با تغییر اسم و پافشاری بر آن نمی توان از زیر بار مسمی شانه خالی کرد. متنی که حاوی کلیات و برخی جزئیات است و دائما از تعهدات الزام آور دوطرف صحبت می کند، نمی تواند تنها یک بیانیه مطبوعاتی مشترک باشد و قطعا توافقی البته امضا نشده است. مگر اینکه وزیر محترم امور خارجه بیان کند که همه جزئیات و کلیات همین است که منتشر شده و لذا تک مرحله ای است! که البته تاکنون برعکس آن را بیان کرده اند و این درحالی است که در بیانیه خطوط تعهدی دوطرف آورده شده است؛ یا جناب آقای عراقچی درباره بیانیه مطبوعاتی مشترک که در لوزان قرائت شد، گفتند" هیچ بار حقوقی ندارد ولی بار سیاسی دارد."
الزام هشتم، شفاف و غیرقابل تفسیر بودن توافق بود. نیازی به توضیح ندارد که این الزام با توضیحات متفاوت و متون مغایری که از سوی طرفین منتشر شده و هریک بر گفته خود تاکید دارد نمی تواند رعایت شده تلقی شود، هرچند ما متن اصلی را متن وزیرخارجه خود بدانیم که فعلا می دانیم ولی اشکال جدی متن مورد قبول جناب آقای ظریف هم این است که موضوعات و تعهدات ایران شفاف بوده ولی در خصوص تعهدات طرف مقابل مبهم و غیرشفاف نکاتی ذکر شده است که بی شک این موضوع مشکلات پیش رو را صدچندان خواهد نمود.
خط قرمز نهم، برگشت پذیر بودن تمامی تعهدات ایران بود. همانطور که گفته شد این خط قرمز درباره فردو و تغییر و کاهش اورانیم ذخیره شده در کشور اصلا رعایت نشده است و درباره سایر تعهدات نیز با زحمت بسیار میسر خواهد بود، چرا که جمع کردن سانتریفیوژها در نطنز و یا تغییر هسته راکتور اراک، برای شروع مجدد نیاز به سالها زمان دارد.
ضابطه دهم، عدم ورود به موضوعات غیرهسته ای است. اگرچه در متن منتشر شده از سوی وزارت خارجه ایران هیچ نشانه ای مبنی بر تخطی از آن به چشم نمی خورد ولی در اظهارات طرف مقابل نکاتی بسیار خطرناک مطرح شده است که زمینه ساز ورود غیرمسوولانه آنها به سمت سایر حوزه های اقتدار نظام اسلامی است. این نکات نیازمند پاسخ قاطع مقامات دولتی و تیم مذاکره کننده ایرانی و اقدامات عملی باطل نمودن اظهارات و دسیسه های محور غربی است که با کمال تعجب مذاکره کنندگان ایرانی منفعلانه در داخل کشور به رد ظاهری اظهارات طرف غربی پرداخته و از مردم درخواست اعتماد به خودشان را می نمایند بدون اینکه در سطح مجامع بین المللی تحرکی در مقابل این گزافه گویی ها داشته باشند.
خط قرمز و الزام یازدهم شفافیت در چارچوب معاهدات بین المللی و حفظ چارچوب امنیتی و منافع ملی است که در این خصوص نیز به هیچ وجه در بیانیه رعایت مصالح و قانون صورت نگرفته است، بطوری که در این توافق با قبول موقت پروتکل الحاقی و وعده تصویب آن و بالاتر از آن قبول چارچوب های نظارتی سخت گیرانه و ویژه برای سالیان طولانی ضمن ایجاد زمینه بهانه جویی بدست دشمنان این کشور عملاً مصالح امنیتی جامعه را نادیده انگاشته و ضررهای بسیاری را متوجه کشور خواهد نمود.
خط قرمز دوازدهم ـ که عملا مهمترین مطالبه مردم از مذاکره کنندگان نیز بوده و هست ـ لغو یکجای تمامی تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران آنهم بصورت جزئی از توافق و نه نتیجه آن است؛ به این معنی که لغو تحریمها منوط به اقدامات ایران نباشد و همزمان با اجرای تعهدات ایران تحریمها لغو گردد. از آنجاکه هنوز زمان اجرای تعهدات دوطرف مشخص نشده است، با اعتماد به اظهارات مقامات مذاکره کننده خود و نیز قول صریح رییس جمهور محترم، خوش بینانه می پذیریم که این اتفاق رخ خواهد داد. اما نمی توانیم تردیدهای جدی خود را در این باره اظهار نداریم که لغو تحریمها را مشروط به راستی آزمایی انجام تعهدات ایران کرده اند و متاسفانه متقابلاً تضمین انجام رفع همه تحریم های هسته ای و لغو قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت در بیانیه مبهم بوده و ناظر بی طرفی نیز برای ارزیابی طرف غربی در عمل به وعده ها و توافقات فیمابین معلوم نشده است؛ در حالی که آژانس که ارتباط نادرست آن با آمریکا و متحدان غربی او معلوم است می بایست انجام تعهدات ایران را تایید نموده و سپس تحریم ها لغو شود.
سلام و رحمه الله
آقا من اصلا خوشحال نیستم و دوست دارم بدونم اونایی که خوشحال اند از چی اینقدر مچکر اند؟؟؟
و علیکم السلام:
بالاخره باید از یک چیزی مچکر باشند دیگه!!!!
و علیکم السلام:
سپاسگزارم. ان شاء الله سال جدید بر شما هم سرشار از خیر و برکت باشد.
و علیکم السلام:
سال نوی شما هم مبارک باشد ان شاء الله.
ممنون از حضورتان در «اوج پرواز»
و علیکم السلام:
بله. ان شاء الله حتما. ممنون از حضورتان در «اوج پرواز»
و علیکم السلام:
ما تازه با شیطون قهر کردیم شما می خواهید دوباره آشتیمون بدید؟؟!!!!
ان شاء الله چشم.
در یک کلمه باید گفت که اسب زین شده را دادهایم و افسار پاره تحویل گرفتهایم.