«نظر به حضور نرم فرشتگان در همة امور»
«تفسیر سوره نازعات - جلسة اول - ۱۳۹۹/08/۱۷»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«نظر به حضور نرم فرشتگان در همة امور»
«تفسیر سوره نازعات - جلسة اول - ۱۳۹۹/08/۱۷»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«کتاب آنسوی مرگ»
جدیدترین کتابی که توفیق مطالعه اش را پیدا کردم کتاب «آن سوی مرگ» جمال صادقی است. پیشنهاد مطالعه اش را یکی از دوستان طلبه بنده در ماه مبارک رمضان در یک مهمانی فامیلی داده بودند که متاسفانه خواندن آن تا امروز به تاخیر افتاد. بیشتر مطالب بیان شده از زبان سه راوی داستان که تجربه نزدیک به مرگ را داشته اند و مشاهدات خود را از برزخ برای مولف کتاب بیان کرده اند، با آنچه که در تفاسیر قرآن و روایات خوانده و یا از اساتید شنیده بودم منطبق است.
«معنای نزول جبرئیل توسط پیامبر خدا»
«سلسله مباحث تفکر قرآنی - جلسة هشتم - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«چگونگی حضور مجردات در عالَم»
و
«وحدتِ نفس، نمودی از وحدتِ حق»
«جلسة نهم شرح کتاب ده نکته از معرفت النفس - نکتة هشتم و نهم»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«صور اسرافیل»
«تحلیلی زیبا از تفاوت شهادت حاج قاسم سلیمانی با سایر شهدای انقلاب»
«همة هستی همگام با انسانی است که در راه هدایت گام بر می دارند.»
«امام موسی صدر»
«اهمیت و ارزش ایمان چه کسانی بیشتر است؟»
در تفسیر برهان از نهج البیان روایت کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود:
کدام یک از خلایق ایمانشان حیرت انگیزتر است؟
گفتند: ملائکه.
فرمود: ملائکه خود در نزد پروردگارند، جهت ندارد که ایمان نداشته باشند.
گفتند: انبیاء (علیهم السلام).
فرمود: انبیاء هم مورد وحى خداى تعالى هستند، با این حال ایمان آوردنشان خیلى مهم نیست.
«سیرة عملی پیامبر اکرم (ص)»
رسول خدا گفتارش از همه فصیح تر و شیرین تر بود و سخنانش همه کلمات کوتاه و جامع و خالى از زوائد و وافى به تمام مقصود بود، و چنان بود که گوئى اجزاى آنان تابع یکدیگرند، وقتى سخن مى گفت بین جملات را فاصله مى داد تا اگر کسى بخواهد سخنانش را حفظ کند فرصت داشته باشد، جوهره صدایش بلند و از تمامى مردم خوش نغمه تر بود. (۱)
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت دوم»
سؤال: در مورد بعضی سخنرانها گفته میشود سخنانشان در متن تاریخی که قرار داریم، نیست. هرچند آن سخنرانان در تاریخ گذشته و در جوانیشان سخنانِ بهجا و مفید داشتهاند. ما چه تدبیری میتوانیم بهکار گیریم برای فهم تفاوت نسلی که قبل از انقلاب در اوج جوانی با آن سخنرانیها فعالیتشان آنچنان بوده که ملتی را به حرکت درآورد، با نسلی که اکنون در دست همان بزرگواران هستند و سالهاست مشاهده میکنند منابرشان خلوت شده و در همین رابطه قشر جوان در نماز جمعهها کمتر شرکت میکنند، اما به این استنباط نمیرسند که دوره منولوگ یا ابلاغ فردی گذشته است. چگونه است که خودشان متوجه این تغییرات نمیشوند؟ به نظر شما شرایط طوری است که ما نمیتوانیم خود را با این شرایط سازگار کنیم و یا در نسبت با این تغییراتی که پیش آمده تعریف کنیم! و یا باید کار کرد تا هرچه بیشتر گویندگان متوجه شرایطی شوند که آنها را در برگرفته و با توجه به فرهنگ شناخت زمانه که در آموزههای دینی بر آن تأکید شده، عمل نمایند و سخن بگویند؟