بردهداری در ایالات متحده آمریکا
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت پنجم: برده داری در آمریکا»
بردهداری در ایالات متحده آمریکا عملی قانونی بود که بین سدههای ۱۷ و ۱۹ میلادی در ایالات متحده انجام میشد. بردهداری پیش از آن نیز تحت استعمار بریتانیا انجام میشد. بعدها در مستعمرات سیزدهگانه در زمان اعلامیه استقلال ایالات متحده در سال ۱۷۷۶ نیز بردهداری رسماً ادامه یافت. پس از جنگهای داخلی، تمایلات ضد بردهداری بهتدریج در ایالات شمالی گسترش پیدا کرد اما در جنوب، توسعهٔ سریع صنعت پنبه از سال ۱۸۰۰ باعث شد که ایالتهای جنوبی به شدت متکی به بردهها شوند و بکوشند تا آن را در سرزمینهای غربی جدید نیز شایع کنند. ایالات متحده بهوسیلهٔ خط میسون-دیکسون که مریلند (بردهدار) و پنسیلوانیا (آزاد) را جدا میکرد به دو قطب ایالتهای بردهدار و ایالتهای آزاد تقسیم شده بود.
هر چند تجارت بینالمللی برده در سال ۱۸۰۸ ممنوع شد اما تجارت داخلی در آمریکا همچنان ادامه یافت و باعث شد تا جمعیت بردهها تا پیش از ممنوعیت بردهداری به چهار میلیون نفر برسد. در سال ۱۸۶۰ از میان ۱٬۵۱۵٬۶۰۵ خانوادهای که آزادانه در پانزده ایالت زندگی میکردند نزدیک به ۴۰۰٬۰۰۰ خانواده (تقریباً یک چهارم) برده داشتند که مساوی با ۸٪ کل خانوادههای آمریکایی در آن زمان بود. هر چند پس از شکلگیری ایالات متحده برخی از رنگینپوستان آزاد بودند اما وضعیت برده بودن بیشتر با رنگ پوست افرادی شناخته میشد که تبار آفریقایی داشتند. این مسئله باعث شد که نظامی قانونی به وجود آید که در آن نژاد نقش اصلی را بر عهده داشت.
با گشایش سرزمینهای غربی، ایالتهای جنوبی به این باور رسیدند که باید بین تعداد ایالتهای بردهدار و آزاد تعادل ایجاد شود تا بتوانند در کنگره نیز به تعادل قدرت برسند. سرزمینهای جدیدی که از بریتانیا، فرانسه و مکزیک گرفته شده بودند تحت مصالحههای هنگفت قرار گرفتند. در سال ۱۸۵۰ سرزمینهای جنوبی غنی از کشت پنبه اتحادیه را تهدید به کنارهگیری میکردند و این موجب بروز تنشهای زیادی شد. در حالی که کشیشهای کلیسا زیر فشار مجبور به تبلیغ سیاستهای مربوط بودند، کلیساهای باپتیست و متدیست تقسیم به سازمانهای منطقهای جداگانهای شدند. بالاخره هنگامی که «آبراهام لینکلن» با شعار برچیدن بردهداری در انتخابات ۱۸۶۰ به پیروزی رسید، ایالتهای جنوبی از اتحادیه خارج شدند تا کنفدراسیون ایالات مؤتلفه آمریکا را تشکیل دهند. خروج از اتحادیه به منزلهٔ آغاز جنگ داخلی بود. این جنگ وضعیت زندگی در جنوب را به هم ریخت زیرا بسیاری از بردهها از کشتزارها فرار میکردند یا توسط نیروهای اتحادیه آزاد میشدند. جنگ بهطور مؤثری باعث الغای بردهداری شد. بعدها در دسامبر ۱۸۶۵ متمم سیزدهم قانون اساسی رسماً نهاد بردهداری را در ایالات متحده غیرقانونی اعلام کرد.
هنگامی که اروپاییان استعمار قاره آمریکا را آغاز کردند، بردگان را برای کار کردن در کشتزارها و معادن جدید، از آفریقا بدانجا بردند. میان سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی در حدود ۱۵ میلیون سیاهپوست آفریقایی به قاره آمریکا انتقال یافتند. تجار برده آنها را از غرب آفریقا میخریدند. بیشتر این بردگان به وسیلهٔ دیگر سیاهپوستان آفریقایی به هنگام شبیخونهایی که برای شکار آنان صورت میگرفت، به اسارت درمیآمدند.
بیشتر در زیر عرشهٔ کشتی، بردهها را با زنجیر بهم میبستند تا قادر به فرار یا پریدن به دریا نباشند تقریباً از هر ۵ برده یک نفر در مسیر گذرگاه میانی میمرد (در مجموع ۳ میلیون نفر). پرتغالیها کشتیهای حامل برده خود را tumbeirus یا تابوت مینامیدند.
در تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۸۶۲، آبراهام لینکلن «اعلامیه آزادی بردگان» را در اوج جنگ داخلی آمریکا را صادر کرد و آن را در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا مُدوّن ساخت.
چگونگی خرید و فروش
هزاران برده بر روی بزرگترین کشتزارهای پنبه و نیشکر کار میکردند. این کار بسیار طاقت فرسا و کمر شکن بود. بسیاری از بردگان برای جلوگیری از فرار به زنجیرکشیده میشدند و شلاق زدن رایجترین تنبیه برای کوچکترین خطاها بود. بعضی از بردگانی که قصد فرار داشتند آنقدر کتک میخورند تا بمیرند.
دستهای از بردگان در معادن به انجام دشوارترین کارها میپرداختند.
بردگان کشتزارها آنانی بودند که در زمینهای کشاورزی کار میکردند. آنها در کلبههای محقر چوبی که سطح ان از خاک پوشیده شده بود و بدون وسایل زندگی یا با اثاثیهای اندک بود، میخوابیدند.
بردگان خانهای، آن دسته از بردگانی بودند که در خانهها و زیر دست اربابان به نوکری میپرداختند. آنها شبها را در خانه میخوابیدند و وضعیت بهتری نسبت به بردگان کشتزارها داشتند.
تجارت اصلی در یک مسیر مثلثی شکل صورت میگرفت. تجار بردهٔ اروپایی از بنادری مانند بوردو و بریستول عازم آفریقای غربی میشدند آنها محمولههای تفنگ و پارچه خود را در ازای خرید برده به برده فروشان آفریقایی میدادند و سپس از اقیانوس اطلس عبور کرده و بهآمریکا میرسیدند در آنجا بردهها را به فروش میرساندند و سرانجام کشتیهای خود را پر از شکر و پنبه میکردند و مجدداً به اروپابرمیگشتند. در بریستول و بوردو بانکدارانی که سرمایهگذار سفرهای دریایی بودند پول زیادی به دست میآوردند.
خواننده محترم اگر در این گفتار دقت نماید خواهد دید که همه مجاهدتها و مبارزاتى که علیه روش برده گیرى شد و هم چنین قوانینى که درباره لغویت آن گذرانیدند همه و همه مربوط به برده گیرى از طریق قلدری و زورمندى بوده، بشهادت اینکه بیشتر و یا همه بردگانى که آن روز به اطراف دنیا برده و فروخته مى شد آفریقایى بودند و معلوم است که در آفریقا جنگى پیش نیامده بود که آن همه اسیر از آنجا گرفته شود، بلکه به وسیله قهر و غلبه و قلدرى مردم را دستگیر کرده به اطراف رهسپار مى کردند، پس برده گیرى که اسلام آن را امضاء و قبول فرمود اصلا مورد بحث مبارزین علیه رژیم برده گیرى نبوده. (چرا که اینگونه برده گیری بطور کلی از نظر اسلام مردود بود)