«راهی در راستای شنیدن صدای شهدا»
«تفسیر سوره عادیات - جلسة سوم - ۱۳۹۹/۰8/03»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«راهی در راستای شنیدن صدای شهدا»
«تفسیر سوره عادیات - جلسة سوم - ۱۳۹۹/۰8/03»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«مجاهدان و افق پیش رو»
«تفسیر سوره عادیات - جلسة دوم - ۱۳۹۹/۰۷/26»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«نظر خداوند به جزئی ترین حرکات مجاهدان در راه حق»
«تفسیر سوره عادیات - جلسة اول - ۱۳۹۹/۰۷/۱۹»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«دوستی ها و دشمنی های مدیرت شده در اسلام»
«تفسیر سوره ممتحنه - جلسة هشتم - ۱۳۹۹/۰۷/۰۵»
«استاد اصغر طاهرزاده»
در اینجا ممکن است کسانى اعتراض کرده، بگویند: گویا دانشمندان حیوان شناس هم همه متفق باشند بر اینکه غیر انسان، از انواع حیوانات، هیچ نوعى نیست که از موهبت اختیار برخوردار باشد، به شهادت اینکه مى بینیم کارهاى حیوانات را مانند کارهاى نباتات طبیعى و غیر اختیارى مى دانند، و شاید حق هم با ایشان باشد، براى اینکه مى بینند وقتى حیوان به چیزى که نفعش در آن است برخورد نماید، مثلا وقتى گربه به موش و شیر به شکار دست بیابد از اقدام به عمل نمى تواند خوددارى نماید، و همچنین موش و شکار وقتى به دشمن خونخوار خود برمى خورند، نمى توانند از فرار خوددارى کنند، با این حال چگونه مى توان گفت حیوانات دیگر هم مانند انسان داراى سعادت و شقاوت اختیارى هستند؟
«تصدیق انبیای گذشته شرط درک حقیقت»
«و هیچ جنبده اى در زمین و پرنده اى که با دو بال خود مى پرد نیست مگر اینکه آنها نیز مانند شما گروههائى هستند، و همه به سوى پروردگار خود محشور خواهند شد، ما در کتاب از بیان چیزى فروگذار نکردیم»
گفتارى پیرامون اجتماعات حیوانى
این آیه خطابش به مردم است، و مى فرماید حیوانات زمینى و هوائى همه امتهائى هستند مثل شما مردم، و معلوم است که این شباهت تنها از این نظر نیست که آنها هم مانند مردم داراى کثرت و عددند، چون، جماعتى را به صرف کثرت و زیادى عدد، امت نمى گویند، بلکه وقتى به افراد کثیرى امت اطلاق مى شود که یک جهت جامعى این کثیر را متشکل و به صورت واحدى درآورده باشد، و همه یک هدف را در نظر داشته باشند حال چه آن هدف، هدف اجبارى باشد و چه اختیارى.
«ارادة الهی در تصفیة نهضت توحیدی»
«هزینه های تاکید بر حقوق انسانی در اسلام»
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت ششم: ادامه برده داری در عصر جدید»
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت پنجم: برده داری در آمریکا»
بردهداری در ایالات متحده آمریکا عملی قانونی بود که بین سدههای ۱۷ و ۱۹ میلادی در ایالات متحده انجام میشد. بردهداری پیش از آن نیز تحت استعمار بریتانیا انجام میشد. بعدها در مستعمرات سیزدهگانه در زمان اعلامیه استقلال ایالات متحده در سال ۱۷۷۶ نیز بردهداری رسماً ادامه یافت. پس از جنگهای داخلی، تمایلات ضد بردهداری بهتدریج در ایالات شمالی گسترش پیدا کرد اما در جنوب، توسعهٔ سریع صنعت پنبه از سال ۱۸۰۰ باعث شد که ایالتهای جنوبی به شدت متکی به بردهها شوند و بکوشند تا آن را در سرزمینهای غربی جدید نیز شایع کنند. ایالات متحده بهوسیلهٔ خط میسون-دیکسون که مریلند (بردهدار) و پنسیلوانیا (آزاد) را جدا میکرد به دو قطب ایالتهای بردهدار و ایالتهای آزاد تقسیم شده بود.
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت سوم: برده گیری اسرای جنگی در جنگ مسلمین با کفار، در اسلام پذیرفته شده است»
پس روشن شد که اسلام از آن سه سبب مذکوره به بندگی کشیدن، دو سببش را لغو کرده و تنها مسأله جنگ را باقى گذاشت و سببیت آن را براى به بندگی گرفتن لغو نفرمود، آرى آن را هم تنها در جنگهایى معتبر دانست که بین مسلمین و کفار اتفاق افتد که در این صورت مسلمین مى توانند اسیر کافر را به بندگی نمایند، نه جنگهایى که بین خود مسلمین رخ مى دهد،
«راههای نزدیکی به حقوق انسانها در بستر دین»
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت دوم: لغو دو سبب از اسباب بردگی در اسلام»
نظر اسلام درباره برده گیرى (۱) چیست؟
همانطورى که در پست قبل بیان شد عمده اسباب برده گیرى سه چیز بود:
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت اول: برده گیری و اسباب آن»
تا آنجا که تاریخ بشریت نشان مى دهد از زمانهاى قدیم تا حدود هفتاد سال قبل (۱) مسأله برده گیرى و خرید و فروش افرادى از جنس بشر به نام غلام و کنیز مسأله اى دائر و معروف در بین مجتمعات بشرى بوده، و شاید امروزه هم در بین بعضى از قبائل دور افتاده و عقب مانده آفریقا و آسیا معمول باشد، و این مسأله آنقدر سابقه دار و قدیمى است که نمى توان ابتدایى تاریخى براى آن پیدا کرد، ولى تاریخ این معنا را نشان مى دهد که مسأله بردگى داراى نظام مخصوصى در میان همه ملتها بوده و مقررات مخصوصى داشته است.
«سایر سنن و آداب پیامبر اکرم (ص)»
و در کتاب قرب الاسناد از حسین بن طریف از حسین بن علوان از جعفر از پدربزرگوارش (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: روزى حسن بن على (علیهماالسلام) با اصحاب خود نشسته بودند که ناگاه جنازه اى را عبور دادند، بعضى از اصحاب آن حضرت برخاسته به مشایعت آن جنازه رفتند ولى آن حضرت برنخاست، وقتى جنازه را بردند بعضى به آن حضرت عرض کردند چرا شما برنخاستید، خدا شما را عاقبت دهد با اینکه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هر وقت مى دید جنازه اى را مى برند برمى خاست، حسن بن على (علیهماالسلام) فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فقط یکبار براى جنازه برخاست آن هم روزى بود که جنازه مردى یهودى را مى بردند و راه عبور هم تنگ بود و آن حضرت نمى توانست از راه جنازه به کنارى برود، از روى ناچارى برخاست، براى اینکه نمى خواست جنازه بالاى سرش باشد.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در قرائت قرآن»
و از جمله آداب آن حضرت درباره قرائت قرآن و دعا آن است که شیخ در کتاب مجالس به سند خود از ابى الدنیا از امیرالمؤ منین (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هیچ امرى او را از تلاوت قرآن باز نمى داشت
«آداب روزه گرفتن پیامبر اکرم (ص)»
«تجربة حضور انسانیت دیگران در خود»
«آداب پیامبر اکرم (ص) در نماز»
«قسمت دوم»
و در کافى به سند خود از یزید بن خلیفه نقل کرده که گفت: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم: عمر بن حنظله درباره اوقات نمازها از شما براى ما مطالبى نقل کرده؟ حضرت فرمود، او بر ما دروغ نمى بندد، عرض کردم عمر بن حنظله مى گوید: وقت مغرب موقعى است که جرم آفتاب پنهان شود، چیزى که هست رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در مسافرتها زمانى که با شتاب راه مى پیمود، نماز مغرب را تاخیر مى انداخت و آن را با نماز عشا مى خواند، امام فرمود: عمر بن حنظله درست گفته.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در نماز»
«قسمت اول»
و نیز در کافى به سند خود از حنان نقل کرده که گفت: عمرو بن حریث از امام صادق (علیه السلام) - در حالى که من هم نشسته بودم - پرسید: فدایت شوم مرا از نماز رسول خدا (صلى الله علیه و آله) خبر ده ، حضرت فرمود: رسول خدا هشت رکعت نافله ظهر و چهار رکعت ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نماز عصر و سه رکعت مغرب و چهار رکعت نافله آن و چهار رکعت عشا و هشت رکعت نافله شب و سه رکعت وتر و دو رکعت نافله فجر و دو رکعت نماز صبح مى خواند، عرض کردم ، فدایت شوم اگر من بتوانم بیشتر از اینها نماز بخوانم خداوند مرا بخواندن نماز زیاد عذاب مى کند؟ فرمود نه ، و لیکن تو را عذاب مى کند به ترک سنت رسول خدا (صلى الله علیه و آله).
علامه طباطبایی:
از این روایت استفاده مى شود که: دو رکعت نماز نشسته بعد از عشا یعنى «عتمه» جزو پنجاه رکعت نماز یومیه نیست
آداب پیامبر اکرم (ص) در وضو و غسل»
و از جمله آداب آن حضرت که آن را در وضو و غسل رعایت مى کرد که قطب در آیات الاحکام آن را از سلیمان بن بریده از پدرش نقل کرده که گفت: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) براى هر نمازى وضویى مى گرفت تا آنکه سال فتح مکه فرا رسید، از آن به بعد براى خواندن چند نماز به یک وضو اکتفا مى کرد، عمر پرسید یا رسول الله (صلى الله علیه و آله) مى بینم کارى کردى که تاکنون نکرده بودى؟ فرمود: متوجهم و عمدا چنین مى کنم.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در خوردنیها و آشامیدنی ها»
«قسمت دوم»
و در کافى به سند خود از ابن قداح از ابى عبدالله (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) وقتى با گروهى غذا میل مى فرمود، اولین کسى بود که دست به غذا مى برد و آخرین کس بود که دست برمی داشت و چنین مى کرد تا همه مردم غذا بخورند و خجالت نکشند.
و نیز در کافى به سند خو د از محمد بن مسلم از ابى جعفر (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرموده: شام انبیاء بعد از نماز عشا بوده شما هم شام خوردن را ترک نکنید که باعث خرابى بدن است.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در خوردنیها و آشامیدنی ها»
«قسمت اول»
«آداب پیامبر اکرم (ص) در سفر»
و از جمله آداب آن حضرت در سفر - به طورى که در فقیه به سند خود از عبد الله سنان از ابى جعفر (علیه السلام ) نقل کرده - این بود که:
آن جناب بیشتر در روز پنج شنبه مسافرت مى کرد.
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در لباس و پوشاک»
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هر قسم لباسى که برایش فراهم می شد مى پوشید، چه لنگ ، چه عبا، چه پیراهن، چه جبه و امثال آن، و از لباس سبز رنگ خوشش مى آمد، و بیشتر لباس سفید مى پوشید و مى فرمود: زنده هاى خود را سفید بپوشانید و مرده هاى خود را هم در آن کفن کنید، و بیشتر اوقات قبائى را که در جوف آن لایه داشت مى پوشید، چه در جنگ و چه در غیر آن، و براى آن حضرت قبائى بود از سندس که وقتى آن را مى پوشید از شدت سفیدى به زیبائیش افزوده مى شد، و تمامى لباسهایش تا پشت پایش بلند بود، و ازار را روى همه لباسها مى پوشید و آن تا نصف ساق پایش بود.
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در امر نظافت»
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) همیشه موى خود را شانه می زد و اغلب با آب شانه مى کرد و مى فرمود: آب براى خوشبو کردن مومن کافى است.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: مجوس ریش خود را تراشیده و سبیل خود را کلفت مى کنند و ما سبیل خود را کوتاه کرده و ریش خود را وامى گذاریم. (۲)
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در معاشرت با مردم (قسمت سوم)»
به آن خدائى که رسول الله (صلى الله علیه و آله) را به حق مبعوث کرد، هیچگاه نشد که مرا در کارى که کردم و او را خوش نیامد عتاب کرده باشد که چرا چنین کردى، نه تنها آن جناب مرا مورد عتاب قرار نداد بلکه اگر هم زوجات او مرا ملامت مى کردند مى فرمود متعرضش نشوید مقدر چنین بوده. (۱)
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در معاشرت با مردم (قسمت دوم)»
امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نگاه هاى زیر چشمى خود را در بین اصحابش به طور مساوى تقسیم کرده بود به این معنا که به تمام آنان به یک جور نظر مى انداخت و همه را به یک چشم مى دید. (۱)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) هر وقت حرف مى زد در حرف زدنش تبسم مى کرد. (۲)
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در معاشرت با مردم (قسمت اول)»
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) لباس خود را خودش وصله مى زد، و کفش خود را خود مى دوخت ، و گوسفند خود را مى دوشید، و با بردگان هم غذا مى شد، و بر زمین مى نشست و بر دراز گوش سوار مى شد و دیگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار مى کرد، و حیا مانعش نمى شد از اینکه مایحتاج خود را خودش از بازار تهیه کرده به سوى اهل خانه اش ببرد، به توانگران و فقرا دست مى داد و دست خود را نمى کشید تا طرف دست خود را بکشد، به هر کس مى رسید چه توانگر و چه درویش و چه کوچک و چه بزرگ سلام می داد، و اگر چیزى تعارفش مى کردند آن را تحقیر نمى کرد اگر چه یک خرماى پوسیده بود،