برده گیرى اسراى جنگى در جنگ مسلمین با کفار، در اسلام پذیرفته شده است
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت سوم: برده گیری اسرای جنگی در جنگ مسلمین با کفار، در اسلام پذیرفته شده است»
پس روشن شد که اسلام از آن سه سبب مذکوره به بندگی کشیدن، دو سببش را لغو کرده و تنها مسأله جنگ را باقى گذاشت و سببیت آن را براى به بندگی گرفتن لغو نفرمود، آرى آن را هم تنها در جنگهایى معتبر دانست که بین مسلمین و کفار اتفاق افتد که در این صورت مسلمین مى توانند اسیر کافر را به بندگی نمایند، نه جنگهایى که بین خود مسلمین رخ مى دهد، که در این جنگها اسیر گرفتن و به بندگی گرفتن نیست بلکه یاغى از این دو طائفه آن قدر سرکوب می شود تا سر در اطاعت امر خدا فرود آورده و رام گردد، چنانکه فرمود:
«و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما على الاخرى فقاتلوا التى تبغى حتى تفى ء الى امر الله فان فاءت فاصلحوا بینهما بال عدل و اقسطوا ان الله یحب المقسطین انما المؤ منون اخوه فاصلحوا بین اخویکم» (۱)
و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر پیکار کنند، میان آنان صلح و سازش برقرار سازید; پس اگر یکى از آن دو گروه بر دیگرى ستم کرد و تعدى نمود، با آن گروهى که ستم مى کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد و حکم او را گردن نهد. پس اگر بازگشت و حکم خدا را گردن نهاد، میان آن دو گروه صلحى عادلانه برقرار کنید; بدین طریق که اگر گروه تجاوزگر خونى ریخته یا حقى را پایمال کرده حکم خدا را درباره اش اجرا کنید و همواره به عدالت رفتار نمایید، چرا که خدا دادگران را دوست مى دارد.
و جهت این امضاء کردن و معتبر شمردن برده گیرى اسراى جنگى این است که به طور کلى دشمن محارب (۲)، هدفى جز نابودى انسانیت و از بین بردن نسل بشرى و ویران ساختن آبادى ها ندارد، و فطرت بشر بدون هیچ تردیدى چنین کسى را محکوم به زوال دانسته و بر هر کسى واجب مى داند که اینگونه دشمن هاى بشریت را جزو مجتمع بشرى به شمار نیاورده و آنان را مستحق تمتع از مزایاى حیات و تنعم به حقوق اجتماعى نداند، و نیز حکم مى کند به وجوب از بین بردن آنان و یا دست کم به بندگی گرفتنشان، علاوه بر این، بشر، حکم فطریش و سنت عملیش هم - تا آنجا که تاریخ نشان داده - از روزى که در زمین منزل گزید تا امروز همین بوده و بعد از این هم همین خواهد بود.
اسلام هم در ساختمان مجتمع دینى خود که بر اساس توحید و حکومت دینى اسلامی اش بنا نهاده، عضویت هر منکر توحید و یاغى از حکومت دین را نسبت به مجتمع انسانى لغو فرموده، و تنها کسانى را انسان دانسته و عضویت آنان را نسبت به مجتمع بشرى معتبر شمرده که اسلام «دین توحید» را پذیرفته و یا لااقل به ذمه و تبعیت حکومت دین گردن نهاده باشد (۳)، بنابراین از نظر اسلام کسى که از دین و حکومت آن و یا ذمه و عهده آن خارج باشد، به انسانها اجازه مى دهد که او را از هر نعمتى که خود در زندگیشان از آن استفاده مى کنند محروم ساخته و زمین را از ننگ و لوث استکبار و افسادش پاک کنند، پس چنین کسى از نظر اسلام هم خودش و هم عملش و هم نتایج همه مساعى و کارهایش مسلوب الحرمه و بى احترام است، روى این حساب لشکر اسلام مى تواند چنین کسى را در صورت غلبه و پیروزى اسیر نموده و بنده خود قرار دهد. (۴)
«راه برده گیری در اسلام چیست؟»
برده گیرى در اسلام از این راه صورت مى گیرد که نخست قشون اسلام خود را براى روبرو شدن با کفار هم مرز و هم جوار تجهیز نموده (۵) آنان را با کلمات حکمت آمیز خود و موعظه و مجادله و با حسن دعوت، به حق دعوت نموده، آنگاه اگر کفار دعوتشان را پذیرفتند برادرانشان خواهند بود، به این معنى که در هر سود و زیانى با سایر مسلمانان شرکت خواهند داشت، و اگر بعد از اتمام حجت نپذیرفتند در این صورت یا این است که پیرو کتابى از کتابهاى آسمانى هستند و حاضر مى شوند که به حکومت اسلامى جزیه و مالیات بپردازند که در این فرض بحال خود واگذار شده، در تحت لوا و ذمه اسلام به سلامت زندگى مى کنند، یا این است که با قشون اسلام معاهده اى مى بندند که در این صورت چه اهل کتاب باشند و چه نباشند به عهدشان وفا می شود، و اگر نه اهل کتابند و نه براى جزیه دادن حاضر به بستن معاهده، در این صورت با اعلام قبلى به جهاد و کارزار با ایشان اقدام مى شود، البته تنها کسانى از آنان کشته مى شوند که شمشیر کشیده و در معرکه و میدان جنگ حاضر شده باشند، و اما کسانى که تسلیم شده و همچنین مردان و زنان و فرزندان مستضعف، هیچ کدام محکوم به قتل نیستند، و اسلام، کشتن آنان را جایز نمى داند، و نیز شبیخون زدن و بدون اطلاع بر سر دشمن تاختن و آب را به روى دشمن بستن و او را شکنجه دادن و مثله کردن را اجازه نمى دهد.
قشون اسلام این روش را همچنان ادامه مى دهد تا آنکه در روى زمین اثرى از شرک باقى نماند و همه به دین خدا گرایند، بنابراین تنها کسانى محکوم به قتل اند که دین حق را نپذیرند، و در هر جنگى که لشکر اسلام پیروز مى شود بعد از خاتمه جنگ به هر چه از اموال و نفرات لشکر کفر مسلط شود ملک او خواهد بود، تاریخ درخشان جنگهاى رسول خدا (صلى الله علیه و آله) مشتمل است بر صفحاتى نورانى و مملو است از سیره عادله و پسندیده اى که سراسر لطائفى از فتوت و مروت و ظرائفى از بروز احسان است.
ادامه دارد...
************************************************************************
۱) آیه ۹ سوره حجرات
۲) منظور دشمن کافری است که به قصد جنگ با مسلمانان به میدان آمده باشد و الا صرف کافر بودن یک انسان مجوز به بندگی گرفتن آن نیست.
۳) لذا در طول تاریخ شاهد هستیم که معتقدین به سایر ادیان الهی همچون مسیحی و یهودی و زردشتی به راحتی در کنار مسلمانان زندگی مسالمت آمیزی داشته اند.
۴) مانند زمانی که مسیحیان در جنگهای صلیبی به جنگ با مسلمانان وارد شدند.
۵) حکم جهاد ابتدایی تنها بوسیله پیامبر اکرم (ص) و امام معصوم (ع) قابل صادر شدن است.