توصیه های اخلاقی از بزرگان سیر و سلوک
توصیه های اخلاقی از بزرگان سیر و سلوک
دستور العمل سیر و سلوکی از امام خمینی رحمه الله
هان ای عزیز! از خواب بیدار شو، از غفلت تنبّه پیدا کن دامن همت بر کمر زن و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار، و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرّف تو است، و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده، و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده، چاره ای کن! و دوائی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن، و راهی برای اطفاء نائره (فرونشاندن شعله) شهوت و غضب پیدا نما.
بهترین علاج ها که (علمای اخلاق و اهل سلوک) از برای این مفاسد اخلاقی فرموده اند، این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی، در نظر بگیری، و بر خلاف آن تا چندی، مردانه قیام و اقدام کنی، و همّت بگماری برخلاف نفس تا مدّتی، و بر ضدّ خواهش آن رذیله، رفتار کنی؛ و از خدای تعالی در هر حال، توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده.
مسلّماً بعد از مدّت قلیلی، آن خلق زشت، رفع شده و شیطان و جُندش (لشکریانش) از این سنگر، فرار کرده؛ جنود رحمانی به جای آنها، بر قرار می شود.
مثلاً یکی از ذمائم اخلاق که اسباب هلاکت انسان است، و موجب فشار قبر است، و انسان را در دو دنیا، معذّب دارد، بد خلقی با اهل خانه یا همسایگان یا هم شغل یا اهل بازار و محلّه، است که این زائیده غضب و شهوت است.
اگر انسان مجاهد، مدّتی در صدد برآید که هر وقت ناملائمی پیش آمد می کند از برای او، و آتش غضب شعله ور می شود، و بنای سوزاندن باطن را می گذارد، و دعوت می کند او را به ناسزا گفتن و بدگوئی کردن؛ برخلاف نفس اقدام کرده، عاقبت بد و نتیجه ی زشتی این خُلق را یاد بیاورد، در عوض ملائمت به خرج دهد، و در باطن شیطان را لعن کند، و به خدا از او پناه ببرد. من به شما قول می دهم که اگر چنین رفتار کنی، بعد از چند مرتبه تکرار آن، به کلّی خُلق عوض شده و «خُلق نیکو» در مملکت باطن شما منزل می کند.
ولی اگر مطابق میل نفس رفتار کنید! اوّلاً: در همین عالم ، ممکن است شما را نیست و نابود کند.
پناه می برم به خدای تعالی از غضب که می شود در یک آن، انسان را در دو دنیا هلاک کند؛ خدای نخواسته موجب قتل نفس بشود. ممکن است، انسان در حال غضب به نوامیس الهیّه، ناسزا بگوید؛ چنان که دیده ایم، مردم در حال غضب سخنی زده که سبب ارتداد می شود گفتند و مرتد شدند.
حکماء فرموده اند:
کشتی بی ناخدا که در موج های سخت دریا گرفتار شود، به نجات نزدیک تر است از انسان در حال غضب.
یا اگر خدای نخواسته اهل جِدال و مِراء، در مباحثه علمیّه، هستی، کما این که بعضی از ما طلبه ها گرفتار این سریره زشت هستیم، مدّتی برخلاف نفس، اقدام کن. در مجالس رسمی که مشحون به علماء و عوام است، مباحثه پیش آمد کرد، دیدی طرف صحیح می گوید، معترف به اشتباه خودت بشو، و تصدیق آن طرف را بکن.
امید است در اندک زمانی این رذیله رفع شود. خدا نکند که حرف بعضی از اهل علم و مدّعی مکاشفه درست باشد،
می گوید: برای من در یکی از مکاشفات کشف شد که تخاصم اهل نار که خدای تعالی اطّلاع می دهد، مجادله اهل علم و حدیث است. انسان اگر احتمال صحت هم بدهد، باید خیلی در صدد رفع این خصلت باشد.
از گروهی از یاران پیامبر روایت شده است:
روزی پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم بر ما درآمد در حالی که ما مشغول جدل و مراء در مسئله ای از مسائل دینی بودیم. آن حضرت به گونه ای خشمگین شد که همانندش را ندیده بودیم؛ سپس با همان حالت خشم فرمود:
پیشینیان شما به همین «مراء» تباه شدند، رها کنید مراء را ، همانا مؤمن مراء و ستیزه گوئی نمی کند. مراء را رها کنید، مؤمن «مراء» نمی کند. رها کنید مراء را، زیان کاری و خسران انسان ستیزه گو به نهایت رسیده است . واگذارید «مراء» را من در روز قیامت شفاعت او نکنم. مراء را رها کنید که من برای آنانی که این صفت پست را رها کنند و راست کردار باشند در بهشت سه خانه را در سه جای آن گلزار، وسط، و بالای آن ضامنم. از مراء دوری کنید که پروردگار من مرا پس از بت پرستی از او خوی نکوهیده نهی کرده است.
نیز از آن حضرت نقل شده است:
هیچ بنده ایمانش به کمال حقیقی نرسد تا آن گاه که «مراء» را ترک کند، گرچه حق با او باشد.
احادیث در این باب ، بسیار است. چقدر زشت است که انسان به واسطه ی یک مغالبه جزئی که هیچ ثمری و اثری ندارد، از شفاعت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم محروم بماند و مذاکره علم را که افضل عبادات و طاعات است اگر با قصد صحیح باشد به صورت اعظم معاصی در آورد، و تالی عبادت اوثانش کند.
در هر حال، انسان باید، یک یک اخلاق قبیحه فاسده را در نظر گرفته به واسطه ی خلاف نفس از مملکت روح خود بیرون کند. وقتی غاصب بیرون رفت، صاحب خانه خودش می آید محتاج به زحمت دیگری نیست، و عدّه خواهی نمی خواهد.
چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید، و انسان موفّق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد «عبادالله صالحین» قرار داد ؛ کار سلوک الی الله آسان می شود؛ و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح می گردد؛ و ابواب برکات و جنّات به روی او مفتوح می گردد و خدای تبارک و تعالی به نظر لطف و مرحمت به او نظری می کند و در سلک اهل ایمان منخرط می شود؛ و از اهل سعادت و اصحاب یمین می شود، و راهی از «باب معارف الهیّه» که غایت ایجاد جن و انس است؛ بر او باز می شود، و خدای تبارک و تعالی در آن راه پر خطر از او دستگیری می فرماید. إن شاء الله
*************************************************************************
آیت الله سعادت پرور (پهلوانی):
استاد حاج آقا پهلوانی نسبت به احترام و قدردانی از زحمات همسر می فرمودند:
«از زحمات همسرتان تشکر کنید هر چند غذایی که پخته اند شور یا بد شده است. وقتی از غذا ابراز رضایت می کنید همسرتان خوشحال می شود و این باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می شود.
«یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم در عالم معنا به من گفتند: بیست سال ناله های تو بی اثر شد.»
«در مسائل مختلف معنوی و اجتماعی به خودتان سخت گیری کنید ولی به خانواده های خود کاری نداشته باشید و عقاید خود را به همسرتان تحمیل نکنید. مثلاً اگر خواستند تلویزیون ببینند مانع نشوید ولی اگر خودتان تشخیص دادید نگاه نکنید.»
*************************************************************************
آیت الله حق شناس:
« من کمال خود را در خدمت به خانم می دانم ، و خود را موظف می دانم که آنچه ایشان می خواهد فراهم کنم »، و بسیار کم اتفاق می افتاد که بدون ایشان به مسافرت بروند.
*************************************************************************
گزیده ای از وصیتنامه علمی، معنوی و اخلاقی آیت الله شعرانی خطاب به دانشجویان و طلاب علوم دینی:
بزرگترین چیزی که بر طالب علم واجب و ضروری است، خالص گردانیدن نیت اوست که بنده را توفیق می دهد و وسایل طاعت خویش را برایش فراهم می آورد و هم اوست که راه درست را در قلوب بندگانش الهام می بخشد. اگر اخلاص نیت نباشد هیچکس موفق نمی شود از نردبان دانش بالا رفته یا از آموخته های خود سودی برد... از دیگر اموری که بر طالب علم واجب است، پارسایی و پرهیز از حرام ها و مسائل شبهه ناک و نیز مواظبت بر عبادات است؛ زیرا هیچ کس از علم خود سودی نمی برد مگر آن را با عمل مقرون سازد. دلهای مردمان نیز بواسطه عالم بی تقوا آرامش نمی یابد... .
و واجب است بر طالب علم که قرائت قرآن کریم را در طول شبانه روز ترک نگوید و آن قرائت را به اندازه توانایی خویش با تدبّر و تأمّل در ریزه کاریها و معانی آیات همراه سازد و در آیاتی که به اشکال برمی خورد به تفسیر مراجعه کند و نیز واجب است بر ادله گفتار و رفتار و مطالعه آنچه را بیهوده است و بدو ارتباطی ندارد واگذارد...
و باید طالب علم نسبت به علما گمان نیکو داشته باشد و این راز موفقیت و وسیله کامیابی و پیروزی است و بدگمانی به آنان شقاوت و بدبختی به بار می آورد بلکه گاهی به کفر و گمراهی و جهل مرکّب می انجامد. پس باید در کلام آنها با عنایتی کامل و تدبّری راستین نگریست... البته مقصود ما این نیست که این بزرگان، معصوم از خطا هستند بلکه منظور این است که جایز نیست در اولین برخورد سریعا آنان را تخطئه کرد.
و نیز واجب است بر طالب علم که عادت به تعصّب و خشکی نسبت به کتاب خاص یا طریقه ای خاص پیدا نکند...
یک طالب علم باید در تهذیب نفس خویش کوشا باشد و خود را با اخلاق فاضله آراسته سازد و در این راه تنها به خواندن احادیث وارد شده بسنده نکند؛ بلکه عمده آن است که با اهل اخلاق همنشین و معاشر گردد و اعمال خود را بر آنان عرضه بدارد و عیوب و کاستی های خویش را دریابد و از آنان راههای اصلاح نفس را بجوید.
شایسته است بر تو که از معاشرت های خالی از تعلیم با مردم بکاهی بویژه با ثروتمندان و مترفین و دنیا خواهان باید آنچه را که آخرت را از یاد تو می برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد می کند رها کنی و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردی زیرا این عمل بطور کلی در تهذیب نفس مؤثّر است... .
بدان که (رشته های) علوم شرع بسیار است و کمتر اتفاق می افتد که شخصی در تمامی آنها کاردان و صاحب مهارت گردد و لذا بر هر طالب علمی واجب است که بخشهایی از این علوم را برگزیند که:
الف) فایده آن برای مردم بیشتر باشد.
ب) در جهت رهایی از گمراهی نیز از توانایی بیشتری بهره مند باشد. و از آنجا که فراگیری و آموزش همه این علوم، واجب کفایی است اگر در یک رشته تعداد عالمان افزایش یافت و در رشته دیگر رو به کاستی یا نابودی نهاد پس بر طلبه مستعد واجب است که این رشته را برگزیند هرچند که منزلت و منافع دنیایی او در رشته دیگر نهفته باشد و این از نشانه های اخلاص نیت در راه فراگیری دانش است و از همین امر دانسته می شود که هدف این دانشجو تنها خداوند متعال است.
علومی هستند که در همه رشته ها بدانها نیاز هست. مانند:
1) زبان عربی
2) علم قرائت... هرچند اگر به قرائت یکی از قراء هم اکتفا کند... زیرا حفظ کلمات و الفاظ قرآن از واجبات است و این هم وظیفه اهل علم می باشد و از همین رهگذر است که معجزه بودن قرآن پایدار می ماند.
3) سیره
4) حدیث؛ باید از احادیث پیامبر «صلی الله علیه و آله »و اهل بیت «علیهم السلام» نمونه های خوب و شایسته ای را بداند زیرا با نگریستن در آن احادیث است که ایمان در قلب آدمی استقرار می یابد و بر راستی آنان در نبوت و امامت یقین حاصل می شود.
5) اصول اعتقادات: واجب است بر طلاب علم که بر اصول مذهب و آنچه به اعتقادات وابسته است، معرفت داشته باشد... زیرا هر عالمی احتیاج به بحث و تقریر و تعلیم دارد و این امور جز از رهگذر علم تفصیلی امکان پذیر نیست؛ برخلاف عوام مردم که نوعا به دانستن مختصر و اجمالی اکتفا می کنند...
و نباید در فراگیری علمی قدم پیش گذارد مگر آنکه مقدمات آن را تکمیل کند مثلاً برای پرداختن به تفسیر و حدیث باید ابتدا در ادبیات عرب به حد کمال رسد و بخشی از فقه و کلام را نیز آموخته باشد