آداب سلام در اسلام
«آداب سلام در اسلام»
امت ها و اقوام با همه اختلافى که از حیث تمدن و توحش تقدم و تاخر دارند در این جهت اختلافى ندارند که هر یک در مجتمع خود تحیتى دارند، که هنگام برخورد با یکدیگر آن درود و تحیت رادر بین خود رد و بدل مى کنند، حال یا آن تحیت عبارت است از اشاره به سر و یا دست و یا برداشتن کلاه و یا چیز دیگر، که البته اختلاف عوامل در این اختلاف بى تاثیر نیست .
و اما اگر انسان در این تحیت ها که در بین امت ها به اشکال مختلف دائر است دقت کند، خواهد دید که همه آنها به نوعى خضوع و خوارى و تذلل اشاره دارد، تذللى که زیر دست در برابر ما فوق خود و مطیع در برابر مطاعش و برده در برابر مولایش، اظهار مى دارد و سخن کوتاه اینکه تحیت کاشف از یک رسم طاغوتى و استکبار است که همواره در بین امتها در دوره هاى توحش و غیر آن رائج بوده، هر چند که در هر دوره و در هر نقطه و در هر امتى شکلى بخصوص داشته، و به همین جهت است که هر جا تحیتى مشاهده مى کنیم که تحیت از طرف مطیع و زیر دست و وضیع شروع و به مطاع و ما فوق و شریف ختم مى شود. پس پیدا است که این رسم از ثمرات بت پرستى است ، که آن نیز از پستان استکبار و استعباد شیر مى نوشد.
و اما اسلام بزرگترین همتش محو آثار بت پرستى و وثنیت و غیر خداپرستى است و هر رسم و آدابى است که به غیر خداپرستى منتهى گشته و یا از آن متولد شود اسلام به همین جهت براى تحیت طریقه اى معتدل و سنتى در مقابل سنت وثنیت و استعباد تشریع کرد و آن عبارت است از: سلام دادن که در حقیقت اعلام امنیت از تعدى و ظلم از ناحیه سلام دهنده به شخصى است که به وى سلام مى دهد، شخص سلام دهنده به سلام گیرنده اعلام مى کند تو از ناحیه من در امانى و هیچ گونه ظلمى و تجاوزى از من نسبت به خودت نخواهى دید و آزادى فطرى را که خدا به تو مرحمت کرده از ناحیه من صدمه نخواهد دید و اینکه گفتیم سلام طریقه اى است معتدل، علتش این است که اولین چیزى که یک اجتماع تعاونى نیازمند آن است که در بین افراد حاکم باشد، همانا امنیت داشتن افراد در عرض و مال و جانشان از دستبرد دیگران است، نه تنها جان و مال و عرض، بلکه لازم است هر چیزى که به یکى از این سه چیز برگشت کند امنیت داشته باشند.
و این همان سلامى است که خداى عزّوجلّ آن را در بین مسلمانان سنت قرار داد تا هر فردى به دیگرى برخورد کند قبل از هر چیز سلام بدهد، یعنى طرف مقابل را از هر خطر و آزار و تجاوز خود امنیت دهد. و در کتاب مجیدش فرموده: «فاذا دخلتم بیوتا فسلموا على انفسکم تحیه من عند اللّه مبارکه طیبة»، و نیز فرموده: «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتى تستانسوا و تسلموا على اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون».
و خداى تعالى بعد از تشریع این سنت، مسلمانان را با رفتار پیامبرش یعنى سلام دادن آن جناب به مسلمانان با اینکه سید آنان و سرورشان بود، به این ادب مودب نمود و فرمود: «و اذا جاءک الذین یومنون بایاتنا فقل سلام علیکم، کتب ربکم على نفسه الرحمة»، علاوه بر این دستور داد به غیر مسلمانان نیز سلام بدهد و فرمود: «فاصفح عنهم و قل سلام فسوف یعلمون».
البته تحیت به کلمه «سلام» بطورى که از تاریخ و اشعار و سایر آثار جاهلیت بر مى آید، در بین عرب جاهلیت معمول بوده، در کتاب لسان العرب آمده : که عرب جاهلیت چند جور تحیت داشتند، گاهى در برخورد با یکدیگر مى گفتند: «انعم صباحا»، گاهى مى گفتند: «ابیت اللعن» و یا مى گفتند: «سلام علیکم»، و کانه کلمه سوم علامت مسالمت است و در حقیقت به طرف مقابل مى گفتند: بین من و تو و یا شما جنگى نیست، (پس از آنکه اسلام آمد تحیت را منحصر در سلام کردند و از ناحیه اسلام ماءمور شدند سلام را افشاء کنند).
چیزى که هست خداى سبحان در داستانهاى ابراهیم سلام را مکرر حکایت مى کند و این خالى از شهادت بر این معنا نیست که این کلمه که در بین عرب جاهلیت مستعمل بوده، از بقایاى دین حنیف ابراهیم بوده، نظیر حج و امثال آن که قبل از اسلام معمول آنان بوده، توجه بفرمائید: «قال سلام علیک ساستغفر لک ربى»، در این جمله از ابراهیم (علیه السلام) حکایت کرده که در گفتگو با پسرش گفت: «سلام علیک به زودى من از پروردگارم برایت طلب مغفرت مى کنم.» و نیز فرموده : «و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشرى قالوا سلاما قال سلام» و این قضیه در چند جاى قرآن کریم آمده .
و بطورى که از آیات کریمه قرآن استفاده مى شود خداى تعالى کلمه سلام را تحیت خودش قرار داده است، به آیات زیر توجه فرمائید: «سلام على نوح فى العالمین»، «سلام على ابراهیم»، «سلام على موسى و هرون»، «سلام على آل یاسین»، «سلام على المرسلین».
و صریحا فرموده که سلام تحیت ملائکه است، توجه بفرمائید: «الذین تتوفاهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم» ، «و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم» و نیز فرموده: «و تحیتهم فیها سلام»، «لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلاسلاما سلاما».
روایاتى درباره آداب تحیت
در مجمع البیان در ذیل آیه شریفه: «و اذا حییتم ...» گفته: على بن ابراهیم در تفسیر خود از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) روایت آورده که فرمودند: مراد از تحیت در آیه شریفه سلام و سایر کارهاى خیر است، (منظور این است که تنها رد سلام واجب نیست، هر احسانى دیگر که به مسلمان بشود مسلمان موظف است آن را تلافى کند.)
رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله وسلم) فرمود:
سلام مستحب و رد آن واجب است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
کوچکتر به بزرگتر و رهگذر به کسى که ایستاده و عده کم به عده بسیار سلام مى کند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
در برخورد نفرات کمتر با عده زیاد، کمترها ابتدا به سلام مى کنند و پیاده به نشسته و در برخورد سواره به پیاده، سواره ابتدا مى کند و اگر همه سوارند بعضى قاطر سوار و بعضى دیگر الاغ سوارند، قاطر سوارها ابتدا سلام مى کنند. و در برخورد اسب سواران با قاطر سواران، اسب سواران آغاز مى کنند.
و در همان کتاب به سند خود از آن جناب (علیه السلام) روایت آورده که فرمود:
وقتى چند نفر از جمعیتى مى گذرند، کافى است که یک نفر آنان به جمعیت سلام کردند و وقتى به جمعیتى سلام مى دهند کافى است یک نفر از آنان جواب سلام را بدهد.
و در تهذیب به سند خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: شرفیاب حضور حضرت باقر (علیه السلام) شدم، دیدم که در نمازند، عرضه داشتم: السلام علیک، فرمود: السلام علیک، عرضه داشتم: حالتان چطور است؟ حضرت چیزى نفرمودند، همین که از نماز فارغ شدند، پرسیدم: آیا در نماز مى توان جواب داد؟ فرمود: آرى ، به همان مقدارى که به او سلام داده اند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وقتى کسى به تو سلام داد در حالى که مشغول نماز هستى جواب سلامى آهسته و به مثل سلام او به او بده»
امام باقر از پدرش (علیهما السلام) روایت آورده که فرمود:
«بر یهود و نصارا و بر مجوس سلام ندهید، و همچنین بر بت پرستان و بر کسانى که کنار سفره شراب نشسته اند و بر کسى که مشغول بازى شطرنج و نرد است، و بر مخنث (کسى که مردان را به خود مى کشد) و بر شاعرى که نسبت هاى ناروا به زنان پاکدامن مى دهد و بر نمازگزار سلام ندهید، چون نمازگزار نمى تواند جواب شما را رد کند. (شاید به این معنا باشد که دادن جواب سلام شما باعث از بین رفتن حضور قلب او در نماز می شود) آرى سلام دادن براى شما مستحب است ولى رد آن براى شنونده واجب است و نیز به ربا خوار و به کسى که در حال ادرار کردن است و به کسى که در حمام است و نیز بر فاسقى که فسق خود را علنى مى کند سلام ندهید.
سلام در اسلام از لسان روایات
علامه طباطبایی: روایات در معانى گذشته بسیار است، پس کلمه «سلام» تحیتى است که گسترش صلح و سلامت و امنیت در بین دو نفر که به هم برمى خورند را اعلام مى دارد، البته صلح و امنیتى که نسبت به دو طرف مساوى و برابر است و چون تحیت هاى جاهلیت قدیم و جدید علامت تذلل و خوارى زیر دست نسبت به ما فوق نیست.
و اگر در روایات فرمودند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند، یا عده کم به عده زیاد یا یک نفربه چند نفر، منافاتى با این مساوات ندارد، بلکه خواسته اند با این دستور خود حقوق رعایت شده باشد و بفهمانند که حتى در سلام کردن نیز حقوق را رعایت کنید. آرى اسلام هرگز حاضر نیست به امت خود دستورى دهد که لازمه اش لغو شدن حقوق و بى اعتبار شدن فضایل و مزایا باشد، بلکه به کسانى که فضیلتى را ندارند، دستور مى دهد فضیلت صاحبان فضل را رعایت نموده، حق هر صاحب حقى را بدهند، بله به صاحب فضل اجازه نمى دهد که به فضل خود عجب بورزد، و به خاطر اینکه مثلا پدر و یا مادر است و یا عالم و معلم است و یا سن و سال بیشترى دارد نسبت به فرزندان و مریدان و شاگردان و کوچکتران تکبر ورزیده، خود را طلبکار احترام آنان بداند و بدون جهت به مردم ستم کند و با این رفتار خود توازن بین اطراف مجتمع را بر هم زند.
و اما اینکه از سلام کردن بر بعضى افراد نهى کرده اند، این نهى، فرع و شاخه اى است از نهى از دوستی با آن دسته از افراد چون که سلام کردن مقدمه ای برای دوستی با آنها می شود و خداوند دوستی با آنها را نهی فرموده از جمله در آیه «لا تتخذوا الیهود و النصارى» و نیز فرموده: «لا تتخذوا عدوى و عدوکم اولیاء.»
و نیز فرموده: «و لا ترکنوا الى الذین ظلموا» و آیاتى دیگر از این قبیل. بله چه بسا مى شود که مصلحت اقتضاء کند انسان به ستمکاران تقرب بجوید براى اینکه دین خدا را تبلیغ کند، بطورى که اگر با آنها نسازد نمى گذارند تبلیغ دین در بین مردم صورت بگیرد ویا براى اینکه کلمه حق را به گوش آنها برساند، و این تقرب حاصل نمى شود مگر با سلام دادن به آنها، تا کاملا با ما مانوس شوند و دلهاشان با دل ما ممزوج گردد، به همین خاطر که گاهى مصلحت چنین اقتضا مى کند رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) نیز به این روش ماءمور شدند، در آیه: «فاصفح عنهم و قل سلام»، همچنانکه در وصف مؤ منین فرمود: «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما».
سیره ائمه اطهار علیه السلام در خصوص تحیت و سلام
و در تفسیر صافى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آل و سلم) روایت آورده که مردى به آن جناب سلام کرد و گفت: «السلام علیک»، حضرت در پاسخش فرمود: «السلام علیک و رحمة اللّه»، مردى دیگر رسید و گفت: «السلام علیک و رحمة اللّه»، حضرت در پاسخش فرمود: «السلام علیک و رحمة اللّه و برکاته»، مردى دیگر رسید و گفت: «السلام علیک و رحمة اللّه برکاته»، حضرت در پاسخش فرمود: «و علیک» ، آن مرد سوال کرد که چطور رد سلام مرا کوتاه کردى، و به آیه شریفه: «و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها» عمل نکردى؟
حضرت فرمود: تو براى من چیزى باقى نگذاشتى تا من رد سلام خود را با آن بچربانم و بدین جهت عین سلامت را به تو برگرداندم.
در کافى از امام باقر (علیه السلام) و آن جناب از امیرالمؤ منین (علیه السلام) روایت کرده: که روزى به جمعیتى عبور کرد و به آنان سلام گفت، گفتند: علیک السلام و رحمة اللّه و برکاته و مغفرته و رضوانه، حضرت به ایشان فرمود:
در ادب و تحیت از ما اهل بیت جلو نزنید. (و ما در تحیت اکتفا مى کنیم به ) مثل آنچه ملائکه به پدر ما ابراهیم (علیه السلام ) گفتند، رحمة اللّه و برکاته علیکم اهل البیت .
علامه طباطبایی:
در این روایت اشاره اى است به اینکه سنت در سلام این است که آن را تمام و بطور کامل بدهند و سلام کامل این است که سلام دهنده بگوید: «السلام علیک و رحمة اللّه و برکاته»، و این سنت از حنفیت ابراهیم (علیه السلام) اخذ شده و تاییدى است بر اینکه تحیت به «سلام» از دین حنیف است.
و در کافى روایت شده که فرمود:
از تمامیت و کمال تحیت این است که شخص وارد با آن کسى که او به وى وارد شده، «مصافحه» کند و وى با آن شخص اگر از سفر آمده «معانقه» نماید.
و در کتاب مناقب آمده که کنیزى از کنیزان امام حسن (علیه السلام) دسته اى ریحان براى آن جناب آورد، حضرت در عوض به وى فرمود: تو در راه خدا آزادى، شخصى پرسید: آیا براى یک طاقه ریحان کنیزى را آزاد مى کنى؟ فرمود: خداى تعالى ما را ادب آموخته و فرموده: «اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها...» و تحیت بهتر از یک طاقه ریحان براى او، همین آزاد کردنش بود.
علامه طباطبایی: این روایات بطورى که ملاحظه مى کنید معناى تحیت در آیه شریفه را عمومیت مى دهند، بطورى که شامل هدیه و تحفه نیز بشود.