«آداب پیامبر اکرم (ص) در نماز» (قسمت سوم)
«آداب پیامبر اکرم (ص) در نماز»
«قسمت سوم»
در کتاب احیاء العلوم آمده: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هیچ وقت در نماز کسى به خدمتش نمى آمد و در کنارش نمى نشست مگر اینکه براى خاطر او نماز را کوتاه مى کرد و متوجه او مى شد و مى فرمود: آیا حاجتى دارى؟ پس از آنکه حاجت او را برمى آورد مجددا به نماز مى ایستاد.
و در کتاب زهد النبى تاءلیف جعفر بن احمد قمى است که: رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) وقتى به نماز مى ایستاد از ترس خدا رنگش مى پرید، و از اندرون دل و قفسه سینه اش صدائى نظیر صداى اشخاص خائف و وحشت زده شنیده مى شد.
و نیز در احیاء العلوم مى گوید: در روایت دیگرى دارد که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) وقتى که نماز مى خواند مانند پارچه اى مى شد که در گوشه اى افتاده باشد.
و در بحار مى گوید: عایشه گفته است: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) براى ما و ما براى او سخن مى گفتیم ، همین که موقع نماز مى شد حالتى به خود مى گرفت که گوئى نه او ما را مى شناخته و نه ما او را مى شناخته ایم.
و مفید الدین طوسى در کتاب مجالس به سند خود که آن را منتهى به على (علیه السلام) کرده، نقل نموده که آن جناب وقتى که ولایت مصر را به محمد بن ابى بکر داد، دستور العملى به او مرحمت نمود، و در ضمن آن فرمود: مواظب رکوع و سجود خودت باش ، زیرا رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از همه مردم نمازش کامل تر و در عین حال اعمالش در نماز از همه سبک تر و کمتر بود.
و در کتاب جعفریات به سند خود از جعفر بن محمد از آباى گرامش از على (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: هر وقت دهن دره و خمیازه رسول خدا را مى گرفت آن جناب آن را با دست راست خود رد مى کرد.
و در کتاب علل به اسناد خود از هشام بن حکم از ابى الحسن موسى بن جعفر (علیه السلام) حدیثى نقل کرده که در ضمن آن گفته است: خدمت آن حضرت عرض کردم به چه علت باید در رکوع بگویند: «سبحان ربى العظیم و بحمده» و لیکن در سجود گفته شود: «سبحان ربى الاعلى و بحمده» فرمود: اى هشام وقتى که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را به معراج بردند و در آنجا نماز گذاشت و ذکر گفت و از عظمت خداوند دید آنچه را که دید بنده اى بدنش مرتعش شد و بدون اختیار به حالت رکوع درآمد، و در آن حال گفت: «سبحان ربى العظیم و بحمده» وقتى که از آن حالت برخاست نظرش به عظمت خداى خود در مکان بلندترى که از آن بلندتر تصور نمى شود افتاد و بدون اختیار صورت خود را به خاک نهاد و گفت: «سبحان ربى الاعلى و بحمده» و هم چنین تکرار مى کرد تا پس از گفتن هفت مرتبه قدرى از آن رعبى که دلش را پر کرده بود کاسته گردید، از این جهت در امتش هم این دو ذکر سنت شد.
و در کتاب تنبیه الخواطر تاءلیف شیخ ورام بن ابى فراس از نعمان نقل مى کند که گفت: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) همیشه صفوف نماز ما را منظم مى فرمود به طورى که اگر تیرى رها مى شد فاصله نیمه از آن تیر یکسان بود تا اینکه رفته رفته براى همه عادت شد، اتفاقا روزى به مسجد تشریف آورد و به نماز ایستاد، خواست تا تکبیره الاحرام بگوید متوجه شد که مردى سینه اش جلوتر از سایرین است، فرمود: بندگان خدا صفوف خود را منظم کنید و گرنه میان شما اختلاف خواهد افتاد.
و نیز در همان کتاب از ابن مسعود نقل مى کند که گفت: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) دست به شانه هاى ما مى گذاشت و ما را پس و پیش مى کرد و مى فرمود: منظم بایستید و گرنه اگر در ایستادن اختلاف داشته باشید دلهایتان هم مختلف خواهد شد.
و در فقیه به سند خود از داود بن حصین از ابى العباس از ابى عبدالله (علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در ماه رمضان در دهه اول معتکف شد، سال بعد از دهه دوم اعتکاف کرد، ولى پس از آن همیشه در دهه سوم اعتکاف مى کرد.
و نیز در فقیه مى گوید امام صادق (علیه السلام) فرموده: جنگ بدر در ماه رمضان اتفاق افتاد، در آنسال رسول الله اعتکاف نکرد، سال بعد که شد آن جناب دو دهه اعتکاف کرد، یکى براى همان سال یکى هم براى قضاى اعتکاف سال پیش.
و نیز در کافى به سند خود از حلبى از ابى عبدالله (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) وقتى که دهه آخر (ماه رمضان) مى شد در مسجد اعتکاف مى کرد، و برایش خیمه اى موئى مى زدند، و در آن ایام لحاف و بسترش را برمى چیدند.