رضا در عین سختی و مقام صدیقین
«شرح کتاب جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره)» - جلسة ۴۰»
«استاد اصغر طاهرزاده»
رضا در عین سختی و مقام صدیقین
«شرح کتاب جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره)» - جلسة ۴۰»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«مبادی مقام رضا»
«شرح کتاب جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره)» - جلسة ۳۸»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«مقام رضا (قسمت اول)»
«شرح کتاب جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره)» - جلسة ۳۶»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«مجموعه سخنرانی های استاد پناهیان»
«با موضوع: تعیین کننده ترین عامل در مقدرات بشر
و تقدیر الهی و نقش انسان در پذیرش آن»
«راه های پاسداشت از مقام رضا»
«راه کسب رضایت الهی در دیروز و امروز تاریخ ما»
«محبت الهی و راضی بودن به قضای الهی»
قال الله تعالی:
هر کس به مقتضاى رضاى من عمل کند من او را به سه خصلت وا مى دارم:
اول: شکرى به او یاد مى دهم که آمیخته با جهل نباشد.
دوم: به ذکرى موفقش مى کنم که فراموشى در آن راه نداشته باشد.
سوم: محبتى از خودم در دلش مى اندازم که محبت هیچ یک از مخلوقاتم را بر آن محبت ترجیح ندهد.
در کتاب معراج السعاده حدیثی دیدم که نوشته بود: هرکس یقین به قضا و قدر داشته باشد غمناک نگردد. از طرفی روایت داریم که «ازالة الفرصه غصة» یا «اضاعة الفرصة غصة از غررالحکم»، این دو روایت چطور باهم قابل جمع است؟ کسی که فرصتی را از دست بدهد و کوتاهی کند غمگین و پشیمان می شود، حال آنکه روایت اول می گوید اگر یقین به قضا و قدر داشته باشید نباید غمگین بشوید.
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
استاد سوالی در مورد جزوه شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت داشتم، آنجا که شما در شرح بند ۱۶ این جزوه می فرمایید:
«راضی بودن به مشکلات دنیا در راستای عبادت خداوند، موجب قرب الهی خواهد شد.»
استاد در این مورد و موارد مشابه این بنده خیلی ابهام دارم، آیا راضی بودن مشکلات که باعث رضای خداوند هست، مربوط به مشکلات خارج از اراده ما (قضا و قدر الهی) می شود یا حتی شامل مشکلاتی که در اثر بی تدبیری خود و یا جامعه و اطرافیان ایجاد شده هم می شود؟ مثلا اوضاع و احوال نامساعد کشور و جهان پیرامون، ظلم ها و ستم ها و فساد و مشکلات و مسائل دیگر.
پاسخ استاد طاهرزاده:
چند روایت درباره قضا و قدر الهی
روایات بسیار زیادى از ائمه اهل بیت علیهم السلام رسیده که فرموده اند:
«لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین »،
(نه جبر است ، و نه تفویض ، بلکه امرى است متوسط میانه دو امر).
و در کتاب عیون بچند طریق روایت کرده که چون امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیه السلام از صفین برگشت ، پیرمردى از آنان که با آن جناب در صفین شرکت داشت ، برخاست عرض کرد: یا امیرالمؤمنین : بفرما ببینم آیا این راهى که ما رفتیم بقضاء خدا و قدر او بود، یا نه ؟
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
بله اى پیرمرد، بخدا سوگند بر هیچ تلى بالا نرفتید، و به هیچ زمین پستى فرود نشدید، مگر به قضائى از خدا، و قدرى از او.
پیرمرد عرضه داشت :
حال که چنین است زحماتى را که تحمل کردم ، به حساب خدا مى گذارم ، یا امیرالمؤمنین ،
حضرت فرمود: