«انقلابی مظلوم»
در سال های اخیر سخنانی مبنی بر مخالفت علامه طباطبایی با امام خمینی (ره) نقل شده است از جمله اینکه ایشان در ماجرای شهادت یکی از شهیدان انقلاب، فرموده اند «تنها شهید این انقلاب، اسلام بود!». محسن کدیور نیز در نوشته ای، با مستمسک قرار دادن این شایعات، تلاش نموده است تا علامه طباطبایی (رض) را در صف مقابل انقلاب اسلامی تصویر سازی نماید.
در این مقاله به برسی سیره عملی علامه طباطبایی و دیدگاه های علمی و فقهی ایشان نسبت به ولایت فقیه و انقلاب اسلامی پرداخته شده است.
«در معنای تسبیح و حمد خدای تعالی»
و در کتاب اختصاص، شیخ مفید به سند خود از جعفر بن محمد از پدرش از جدش حسین بن على بن ابى طالب (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله و سلم ) - در حدیثى طولانى که حکایت گفتگوى آن جناب با مردى یهودى است - روایت کرده که: یهودى از آن جناب سؤال هایی کرد، و رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله و سلم) در آن گفتگو فرمود:
وقتى بنده خدا مى گوید «سبحان اللّه» همه موجوداتى که پایین عرش هستند با او تسبیح مى گویند، و در نتیجه به گوینده ده برابر پاداش داده مى شود، و چون مى گوید: «الحمد لله») خداى تعالى از نعیم دنیا برخوردارش مى کند تا زمانى که خدا را با نعیم آخرت دیدار کند، و این کلمه اى است که اهل بهشت آن را هنگام دخول در بهشت مى گویند، و هر سخنى در دنیا تمام و بریده مى شود مگر گفتن «الحمد لله» که قطع نمى گردد، و این است معناى کلام خداى تعالى که فرموده: «تحیتهم یوم یلقونه سلام»
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت اول»
مصاحبهای که در پیش رو دارید، سؤالات عزیزانی است از جبههی فکری فرهنگی هستند که با دغدغههای خود تلاش دارند جواب مناسبی نسبت به مسائلی که در این تاریخ برایشان پیش آمده است؛ بیابند. تا روشن شود در این مرحله از تاریخ انقلاب اسلامی، جایگاه این مسائل کجا باید باشد و از آن مهمتر جریان فکری فرهنگیِ انقلابی باید چه موضعی را اختیار کند؟
با توجه به اهمیت موضوع و با نظر به جوابهای حساسی که استاد مطرح کردند احساس شد خوب است که آن مطالب در اختیار همهی عزیزان قرار گیرد، از آن جهت که امید میرود موجب تفکرِ هرچه بیشتر نسبت به شرایط تاریخیِ خود بشویم و بدانیم در تاریخی قرار داریم که اگر مناسب زمانهی خود تفکر کنیم، نقش مهمی در فتحِ تاریخی که انقلاب اسلامی بر آن قدم گذاشته است، خواهیم داشت.
در این مصاحبه بحث بر سر جهان پیش روی ما است از آن جهت که هر ملتی جهانی دارد و جهان ملت ما چگونه جهانی است و چگونه میتوان آنچه در آغاز انقلاب اسلامی به صورت بالقوه بود در این تاریخ به فعلیت آورد. چه نوع گفتوگو و گفتمانی امکان چنین کاری را به ما میدهد تا وضعیت انسانها توسط خود انسانها برایشان روشن شود.
سؤال: با توجه به شرایطِ پیشآمده احساس میشود سردرگمی در بین فعالان فرهنگی وجود دارد، در این شرایط چه باید بکنند؟ آیا باید سکوت کنند؟ یا مطالبهگری انجام دهند. دیدگاه و راهکار شما چیست؟ با نظر به مشکلات اقتصادی و اجتماعی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد، و همچنین اتفاقاتی که در سطح سیاسی رخ داده است که بعضیها شرایط موجود را خطرناک تحلیل میکنند و بیم آن را دارند که انقلاب از دست برود، شما شرایط را چگونه تحلیل می کنید؟
با توجه به مشکلات فراوانی که امروزه در کشور ما وجود دارد از جمله:
بانکداری ربوی، مشکلات مسکن و مستاجر بودن اکثریت مردم و هزینه های سنگین آن، مشکلات محیط زیست و آب در کشور ، مهاجرت به شهرها و افزایش حاشیه نشینی و نابودی کشاورزی و روستاها. افزایش فقر و فحشا و بیکاری و کودکان کار و خلاصه نابودی کرامت انسانی و نابود فرهنگ، مسئله آلودگی هوا، ریزگرد های خوزستان، مشکل اشتغال زایی و کار ، افزایش آمار طلاق و کاهش ازدواج و نارضایتی مردم، وضعیت بحرانی آموزش و پرورش؛ عدم یادگیری مهارت و تخصص کارآمد و عدم پرورش و تربیت صحیح انسان توسط تعالیم الهی و اسلامی، نابودی استعداد ها و خلاقیت ها، فساد شدید مالی و لابیگری بصورت گسترده در تمام ساختمان اداری حکومتی کشور، مشکلات صعنت خودرو و جاده ها و راه آهن، بحث فرار مالیاتی و گم شدن آن، بحث واردات کالا و قاچاق سازمان یافته؛
مسولیت این سو تدبیر ها با کیست؟ آیا اینها نشان از «ناکارآمدی نظام ولایت فقیه و جمهوری اسلامی طی ۳۸ سال» نیست؟ آیا همه اینها تحت رهبری ولایت فقیه نبوده؟ نظام ولایت فقیه وقتی در این ۳۸ سال نتوانسته دیگر ، چه وقت خواهد توانست؟ چه کسی پاسخگوی این همه ناکارآمدی بنام دین و نظام اسلامی خواهد بوذ؟ چه طور آبروی هزار ساله دین با این عملکرد نادرست جمهوری اسلامی بر خواهد گشت؟
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
نظری به جایگاه عرفانی
امام خمینی و علامه طباطبایی (رحمت الله علیهما)
در عصر انقلاب اسلامی
عدهای میگویند همانطور که حضرت امام عارف کاملی بودند، هر عارفی هم در جای خود یک عارف کامل است. چرا باید شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» را برای سلوک خود بپذیریم؟ به عنوان مثال چرا روش سلوکی علامه طباطبائی را نپذیریم و اساساً اگر حضرت امام را پذیرفتیم نسبت ما با سایر عرفا چه میشود؟