یوسف صانعی به دلیل مواضع خود در انتخابات سال 88 و همچنین ارائه برخی از فتواهای شاد از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شده است.
نظر اقای صانعی در مورد مذاکره و ارتباط با آمریکا :
یوسف صانعی به دلیل مواضع خود در انتخابات سال 88 و همچنین ارائه برخی از فتواهای شاد از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شده است.
نظر اقای صانعی در مورد مذاکره و ارتباط با آمریکا :
حاجی فتنه رو که همه میشناسن؟ درسته؟ همون مرجع تقلید قلابی فتنه گران که در سال 88 حسابی از این برده های دست پرورده انگلیس و اسرائیل و آمریکا حمایت کرد و آب تو آسیاب دشمن ریخت. همونی که دی ماه سال 88 جامعه مدرسین با انتشار بیانیه ای عدم صلاحیت شیخ یوسف صانعی را از تصدی عنوان مرجعیت اعلام کرد.
┘◄ تیتر فردای روزنامه های زنجیری: «حضور افراطی ها در تلویزیون»
┘◄ خواب فردای حاج آقا: «امام مخالف پخش برنامه ثریا بود»
┘◄ صفحه ی فیسبوک ظریف: «آخ کمـــــــــرم»
┘◄ صحبت های زیبا کلام و مطهری: «نمی گذاریم ثریا ادامه پیدا کند.»
┘◄ واکنش دولت: «بگذریم از واکنش دولت!!!!!»
« إِنَّ الرَّجُلَ لَیَکُونَ قَدْ بَقِیَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلاثُونَ سَنَةً فَیَکُونُ وُصُولاً لِقَرابَتِهِ وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَةً وَ ثَلاثینَ سَنَةً، وَ إِنَّهُ لَیَکُونَ قَدْ بَقِیَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ سَنَةً فَیَکُونُ عاقًّا لِقَرابَتِهِ قاطِعًا لِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَ سِنینَ ».
فرازی از وصیت نامه «شهید سعید زقاقی»:
مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن!!
زمان تشیع و تدفینم گریه نکن!!
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن...
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما حیا را...!!!
«باید هر روز از فردو بازرسی شود. باید هر روز از نطنز بازرسی شود. ما قبلا اینها را نداشتیم و در این توافقنامه به آنها دست یافتیم. اگر آنها اکنون بخواهند که توافقنامه را به دور اندازند و غنیسازی را بار دیگر آغاز کنند، یقینا میتوانند این کار را انجام دهند اما حدس بزنید در این صورت چه میشود؟ اگر این کار را انجام دهند، گزینه نظامی آمریکا آماده و مهیا است تا هر آنچه را که لازم است انجام دهد. بنابراین فکر نمیکنم که چنین چیزی به طول انجامد.»
خدایا... ای مهربان ترین... و ای بخشنده ترین... ای آفریدگار مهربان من...
به درگاهت اعتراف می کنم که...
خدای من...
عمری زندگی ام را به خودم سپردی... به من قدرت انتخاب دادی... راه نشانم دادی...
اما... اما خدای من...
من... گاه گناه کردم... گاه به بیراهه زدم... گاه تو، معبود عزیزم را ناراحت کردم...
و گاه وجود و حضورت را فراموش کردم...
زندگی ام...