بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة صد و سوم)
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة صد و سوم)
«تفاوت را احساس است»
خواهرم! شمایی که اینقدر خوبی که بخاطر حرمت یک امام زاده چادر سرت می کنی
آیا واقعا خدای این امام زاده حرمت نداره که تو براش چادر سر کنی؟
آیا همة عالم محضر خدا نیست که بخاطرش حرمت نگهداری؟
خودت تصمیم بگیر که با کدوم و برای کی خواستنی تری؟
با چادر پیش خدا خواستنی میشی و بی حجاب پیش شیطان و چشمان مردان هوسران!
زن مثل ریحان است، پهلوان نیست
در بین سبزی ها ریحان از همه زودتر سیاه و خراب می شود
«زنِ خوشبخت»
مرد و زن نشسته اند دورِ سفره
مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی کاسه سوپ و زودتر طعم غذا را میچشد و زودتر میفهمد که دستپخت همسرش بی نمک است!
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة صد و یکم)
پسر ﺑﭽﻪ اﯼ 7 ﺳاله
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ که ﮐﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺣﯿﺎﻁ
ﭘﺴﺮﮎ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩ
ﻭ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﻧﺮﻓﺖ
ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻫﻢ ﮐﺘﮑﺶ ﺯﺩ..
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«هَذَا مِن فَضلِ رَبّی»
مروری بر عملکرد 2 سالة وبلاگ «اوج پرواز»
(این آمار مربوط به آدرس قدیم و جدید «اوج پرواز» با هم است)
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة نود و هشتم)
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة نود و هفتم)
غزه مهمترین اصل در جهان اسلام است!
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة نود و پنجم)
تصاویر راهپیمایی روز قدس
در شهرستان خمینی شهر
این هم عکس بندة حقیر در راهپیمایی روز قدس امسال در مصلای نماز جمعه
این عروسک هم با ایده و زحمت همسر عزیزم لیلا طراحی شد. (یک ساعت قبل از راهپیمایی)
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة نود و چهارم)
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة نود و سوم)
این عکس حضرت آقا رو فکر نکنم تا حالا دیده بودید!
واسه چی هر هفته میری کلیسا؟!
یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته، رُزی، خانم نسبتا مسن محله داشت از کلیسا برمیگشت ...
در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت: مامان بزرگ، تو مراسم امروز، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد؟!
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: عزیزم، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم!!!
نوه پوزخند ی زد و بهش گفت: تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!
وقتی خدا به قولش عمل می کند!
چند روزی به آمدن عید مانده بود.
بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.
استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا".
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة هشتاد و هشتم)
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة هشتاد و هفتم)
چشم چشم دو ابرو، خوشگلیه بابام کو؟
حتی توی صورتش، نمونده یک تار مو
گوش گوش دو تا گوش، بابام هی میره از هوش
تا که به هوش میادش، میگه دخترکم کوش
دستش را بلند میکند و میگوید:
«ببخشید استاد! یکی از پسر های هم کلاسی به من میگوید که من با این پوشش دارم به آقایون توهین میکنم. دارم به اونا میگم که بی جنبه اید و من نگاه همه شمارو هرزه میدونم. من باید چه جوابی به این سوالشون بدم؟»
پسرها سوت میزنند و با آهنگ کش داری داد میزنند:
«همینه! همینه!»
می گویند سیاهی چادرم، چشم را می زند؛
چشم آدم های حریص و هرزه چشم را که هیچ؛
خبر ندارند تازگی ها دل را هم می زند؛
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة هشتاد و ششم)
بستة گوناگونِ «اوج پرواز»
فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، معرفتی و دینی، کاریکاتور، حجاب و عفاف، شهید و شهادت
(شمارة هشتاد و چهارم)
«پاره آجر!»
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گرانقیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی میگذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.
اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید
با همسرتان بر خورد میکردید،
اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید!