«آمریکا به من تکنولوژی داده، چرا دوستش نداشته باشم؟»
«نماهنگ تصویری - مدت: ۶:۰۰ دقیقه»
«آمریکا به من تکنولوژی داده، چرا دوستش نداشته باشم؟»
«نماهنگ تصویری - مدت: ۶:۰۰ دقیقه»
«ماجرای فکر آوینی»
«نویسنده: دکتر وحید یامین پور»
تنها کتابی که از شهید آوینی خوانده بودم، ۱۵ سال پیش، کتاب «فتح خون» بود. البته تمام نریشن های آوینی در مجموعه مستند روایت فتح را هم گوش داده بودم. و چند جلسه ای هم از سخنرانی های استاد طاهرزاده در خصوص شهید آوینی، همه آن چیزی بود که من از ایشان می دانستم. اما هیچ آشنایی مستقیمی با اندیشه های این شخصت برجسته ادبی و هنری کشور نداشتم تا اینکه این کتاب بدستم رسید. (۱)
درباره کتاب ماجرای فکر آوینی
کتاب ماجرای فکر آوینی نوشته وحید یامینپور است. این کتاب گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی است. سید مرتضی آوینی، حکیم هنرمندی بود که بیشک مقام او، مقام «معلم» است. معلم اندیشهها و سلوک فکری و فرهنگی کسانی که در ساحت انقلاب اسلامی راه میپیمایند.
کتاب ماجرای فکر آوینی مجموعه درسگفتارها و مصاحبههایی است که نویسنده طی چند سال اخیر در تبیین اندیشه و چارچوب نظری شهید آوینی داشته است. درسگفتارها در «موسسه طلوع حق» ارائه شده و سیری است کوتاه و فشرده از مهمترین مفاهیمی که مقالات تحلیلی، تبیینی و انتقادی شهید آوینی بر آنها استوار شده است. طبعاً درسگفتار، استحکام و نظم یک کتاب مستقل را ندارد ولی متن پیش رو سه بار ویراستاری شده تا مباحث یکدستتر و منسجمتر باشند.
مخاطبان اصلی کتاب ماجرای فکر آوینی جوانانی هستند که در آغاز راه مطالعات فرهنگی و تمدنی هستند و غالبا دغدغه این را دارند که فهم و تحلیل رخدادها و تحولات سیاسی، تاریخی و تمدنی را از چه نقطهای باید آغاز کنند. تلاش شده حتی المقدور از ذکر مباحث فلسفی پیچیده که مورد اشاره شهید آوینی بوده پرهیز شود و با ذکر مثال و تطبیق مباحث بر برخی مسائل روز، طرح کلی فکر شهید آوینی توضیح داده شود.
مصاحبههای انتخاب شده برای کتاب ماجرای فکر آوینی هم با توجه به دقت پرسشهای مطرح شده در مصاحبه، تنوع مسائل مد نظر شهید آوینی و تحولات مهم سالهای اخیر بوده است و مطالعه آنها تکمیل کننده مباحثی است که بعضا در متن درسگفتارها به خلاصه بیان شده است.
قسمتی از متن کتاب:
آوینی، سینما را شأنی از هنر و هنر را هم افق و محاذی با حکمت تعریف می کند. تعریف آوینی از هنر چی است؟ او گوش هنرمند را نیوشای عالم ملکوت می داند. می گوید گوشی در ملکوت دارد، زبانی در عالم ملک. بعد می گوید هنرمند الا و لابد، واجد الهامات غیبی است. حالا اگر این الهامات غیبی از طرف ملائکه الرحمن باشد، هنری که از هنرمند صادر می شود، هنر دینی است. اگر گوش او شنونده الهامات شیاطین باشد که خداوند می فرماید بعضی وقتها، استراق سمع می کنند هنرش شیطانی می شود....
«باسمه تعالی»
۱. حاج قاسم سلیمانی و زندگی در«مِهر» و«امید»
اگر زیباترین زندگی، زندگی در آغوش خداوند است و نیایشی که از عمق جان برآید را با او در میانگذاشتن، باید از خود بپرسیم چگونه خداوند آن نوع زندگی را به ما عطا میکند؟ خداوند در این رابطه به آینههایی اشاره میکند که آنها در دل مجاهدات خاصی که با دشمنان خدا داشتند، افق انس با او را در خود یافتند. این تنها علی «علیهالسلام» نیست که اسدالله است و چون شیر در مقابل دشمن به مبارزه ایستاده و شبانگاه در نخلستانهای مدینه و کوفه آنگونه نیایش میکند، بلکه در این تاریخ، یعنی در تاریخِ حضور اسلام در بستر غدیر، باز مائیم و شهید حاج قاسم سلیمانیها با آن دلاوریهای توحیدی و آن نیایشها. با خدایی که «خدای دیروز» نیست.
رستاخیزی صورت گرفته و خدایی که خدای علی «علیهالسلام» است به میان آمده تا انسانها باز تاریخی را بیافرینند که در آن تاریخ اَبَرانسانها متولد میشوند.
آیا با دیدن شهید حاج قاسم سلیمانی نباید از خود پرسید در این زمانه انسان را چگونه میتوان نگاه کرد؟ انسانی که در طوفانِ فراشدنها و فروشدنها، زندگی را یافت و خود را در «مِهر» و «امید» جستجو میکرد؟ آنهایی که با زیرکیهای خوارمایه و زرنگیهای کوچک و حسابگریهای بردهوار بهسر میبرند، کجا میتوانند زندگی را در «مِهر» و «امید» جستجو کنند؟ آنها گرفتار فضیلتهای کوچک و زیرکیهای مورچهوار، به نیکبختی میاندیشند و سردارِ ما به دلاوری و شهادت، تا همچنان متهم شود که او زندگی را گم کرده است. مگر گوشهنشینی، دلاوری میخواهد؟ آنکس که زندگیِ دنیایی را زیر پا میگذارد تا همچون عقاب، موشهای فراری را که در دینداری متعصبیناند، با چنگالهای خود اسیر کند، دلیر است، زیرا مثل آنهایی که سجدههای طولانی و پیشانیهای پینه بستهشان آنها را مغرور کرده بود و از وجودشان تنفر میبارید، فریب نداد و باز زندگی را در «مِهر» و در «امید» دنبال کرد. مگر هر کسی میتواند در این زندگی حاضر شود؟ نه چنگال گرگها به این زندگی میرسد و نه سُمّ گوسپندان.
«ایراد سرگرمی های دنیای مدرن»
«مصاحبة تصویری - مدت: ۲۰:۰۰ دقیقه»
«استاد اصغر طاهرزاده»
حدس می زنید این عکس چی میتونه باشه؟!
این عکس را از جدید ترین ویدئوی سایت TED که داشتم می دیدم گرفتم!
این ماشینها مال مردم آمریکاست که توی صف ایستاده اند برای گرفتن غذا!
باورش سخته نه؟ چون همیشه آمریکا رو برای ما بهشت ترسیم کرده اند!
«جایگاه تمدن نوین اسلامی در این تاریخ»
باسمه تعالی
در طلیعهی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آنها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب مینمایم:
«حضور انقلاب اسلامی در صحنه های اخیر جهان مدرن»
«یادداشت ویژه - استاد اصغر طاهرزاده - ۱۳۹۹/۰۴/۱۲»
باسمه تعالی
جریانهای اخیر که در آمریکا و به تبع آن در سایر کشورهای اروپایی پیش آمده، یک نوع بازکردنِ گوش است برای نظر به رخدادهایی که در این صحنهها خدا مطابق شرایط تاریخی و جغرافیایی مخصوص به خود با ما سخن میگوید. صحنههایی مانند رخدادِ اربعینیِ این سالها و از آن مهمتر رخدادی مثل انقلاب اسلامی در این تاریخ، که همه برای تولد انسانی است بیرون از فرهنگ سکولاریته، چیزی است که اگر گوشمان را نسبت به آنها باز کنیم، خداوند در این صحنهها با ما سخنها دارد.
«انسان ترازِ انقلاب اسلامی»
«استاد اصغر طاهرزاده»
از آنجایی که انقلاب اسلامی در راستای به فعلیترساندن استعدادهای نهفته در خود، پس از هر مرحلهای باید با نگاه مجددی که به خود میاندازد چگونگی ادامهی راه را معلوم کند؛ لازم است به عقلی که جایگاه این انقلاب را میشناسد نظر کنیم و آن عقلی است ماوراء عقل غربی که تنها اهداف فرهنگ غربی را مدّ نظر دارد وگرنه انقلاب اسلامی در آینده با همان خطری روبهرو میشود که در صدر اسلام با به صحنهآمدنِ مجدد عقل جاهلی روبهرو شدیم و عملاً پس از مدتی امویان توانستند معاویه را به جهان اسلام تحمیل کنند. عقلی که موجب قوام انقلاب اسلامی میشود، عقلی است که در کنار نظر به معاش مردم از نظر به عالم قدس و معنویت غافل نیست و برعکسِ عقل روشنفکریِ غربزده که از دولتها تحقق اهداف فرهنگ مدرن را مطالبه میکند، در صدد مطالبات فرهنگی و معنوی است تا بستر تربیت انسان ترازِ انقلاب اسلامی فراهم شود، انسانی که شخصیت معنوی حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» را میفهمد و متوجه است حضرت امام در این انقلاب به کجا اشاره دارند.
استاد اصغر طاهرزاده:
«هر چه ضربه می خوریم از روحیه های امثال دکتر عباسی است»
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز:
دکتر عباسی در یک کلیپی با نام «مسیحیان امت پیامبر» که اخیرا منتشر کرده اند صحبت هایی در مورد دکتر داوری می کنند که بسیار جای تعجب بنده شد. اتهامات موجود در این کلیپ به قدری زیاد است که فقط خواهش می کنم خودتان ببنید. با توجه به اینکه عده ای از جوانان انقلابی از ایشان درس می گیرند خواهش می کنم نظر خود را در مورد حرف های ایشان بیان کنید. سوای تهمت هایی که به دکتر داوری زده شده به طور کلی ایشان قائل به نظریه ای به نام علوم تثلیثی هستند که با چماق این نظریه بر سر هر اندیشمندی که بخواهند می کوبند. اگر صلاح می دانید در مورد این نظریه هم یادداشتی مرقوم بفرمایید.
«لینک کلیپ سخنرانی دکتر عباسی»
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
نظر جنابعالی در رابطه با این موضوع مهم یعنی رخدادهای ۲۲ بهمن این سالها که هر سال به شکلی خاص و با پیامی جدید به صحنه میآید، چیست؟ گویا انقلاب چیزهایی در درون دارد که هرسال، شمّهای از آن را در ۲۲ بهمنها رو میکند. بنده حیرانم که از یک طرف، همهچیز به ظاهر حکایت از آن میکند که مردم از دست انقلاب عصبانیاند و از طرف دیگر میبینیم ماورای سختیها و حتی خیانتها، نگاه دیگری به انقلاب دارند و به قول خودشان انقلابشان را دوست دارند و برای حفظ آن حاضرند جان بدهند. استاد: قضیه چیست؟
پاسخ استاد طاهرزاده:
مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در پیام تسلیت خود فرمودند:
«اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.».
ایشان در این سخن متذکر این امر هستند که اختلاف نظرها نباید منجر به تنفر و تقابل و کینه شود. شما شرایط تاریخی را از دیدگاه مقام معظم رهبری دائماً مدّ نظر داشته باشید و موضع گیری های ایشان را براساس آن شرایط تبیین کنید.
تفاوت نگاه رهبری به آینده و نگاه امثال آقای هاشمی رفسنجانی در فهم شرایط تاریخی است. به سخنان آقای هاشمی که نگاه میکنید ملاحظه میشود ایشان همه پیچیدگیهای دشمن را میدانند و میشناسند، اما به تاریخی که در آن هستیم طور دیگری نگاه میکنند.