«حساس ترین نکات در انتخابات ۱۴۰۰»
«استاد اصغر طاهرزاده»
با توجه به انتخابات پیش رو جهت نهاد اجرایی و انتخاب ریاست جمهور لازم است متوجهی نکاتی بود که إنشاءالله منجر به انتخاب بهترین گزینه در شأن انقلاب اسلامی شود. در این رابطه نکاتی عرض میشود:
«مجموعه سخنرانی های استاد پناهیان»
«با موضوع: تعیین کننده ترین عامل در مقدرات بشر
و تقدیر الهی و نقش انسان در پذیرش آن»
«آنچه با شهادت سردار اتفاق افتاد»
«پرسش و پاسخ های برگزیده با استاد اصغر طاهرزاده - ۲۳ دیماه ۱۳۹۹»
۱. اول اینکه چرا چنین بدرقهای از سردار سلیمانی صورت گرفت؟
«زینبهای نهفته در راه گشودة شهید حاج قاسم سلیمانی»
«استاد اصغر طاهرزاده - یادداشت ویژه ۱۳ دیماه ۱۳۹۹»
این از عجایب روزگار است
حاج قاسم، نه تنها زینب خود را در جهان حاضر کرد. بلکه دختر خود فاطمه را در شهادتی که آن مرد به دنبال آن بود وارد نمود و این از عجایب روز گار است که مردی قصه شهادت خود را با دخترش در میان بگذارد. مگر آن که بپذیریم تاریخ دیگری با حضرت امام خمینی شروع شده که زنان باید پا به پای مردن در این تاریخ نقش آفرینی کنند. به همان معنایی که ابن عربی میگوید: «المکان الذی لا یُؤَنّث لا یُعَوَّل علیهِ» به آن جایی که زنان نباشند اعتمادی نیست. شاید به این معنا باشد که آن حرکت ادامه نمی یابد.
مستند حقیقت چند قدم آن طرف تر
«روایتی دیدنی از ناگفته های تیم حفاظت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
مدت: ۲۵:۳۰ دقیقه»
«بدون تعارف با جانشین فرماندة نیروی قدس سپاه»
«همراه با تصاویر دیده نشده از آخرین روزهای قبل از شهادت. مدت: ۱۴:۵۷ دقیقه»
«حاج قاسم سلیمانی و ایمانی شورمندانه»
«استاد اصغر طاهرزاده»
۱. حقیقت؛ منشأ شورمندی است و حقیقتاً شورمندی در قالب نظر به حقیقت بروز میکند و چون شورمندی در شخصیت انسانها به ظهور آید، به صورت ایثار و فداکاری و شهادت خود را مینمایاند.
ایمان، شأنی از حقیقت است و کسی که به راستی نظر به حقیقت دارد و در انس با آن زندگی میکند، به راحتی حاضر است به خاطر هرچه بیشتر در آغوش حقیقت جای گرفتن، از همهچیز و حتی از خود بگذرد و دستشستن از زندگی، تنها از عهدهی کسی برمیآید که در راستای ایمان به امری والا به شورمندی رسیده باشد.
«باید زنده شویم! مثل حاج قاسم»
«باید زندگی زیباتری را تجربه کنیم - کلیپ تصویری - مدت: ۰۵:۲۴»
«حجت الاسلام علیرضا پناهیان»
بسمالله الرحمن الرحیم
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصف آن رشک ملک
سخن گفتن در مورد بزرگی مانند «شهید محسن فخریزاده» کاری آسان نیست. تصور ایران بدون حضور چنین مردان بزرگی در این گرگستان عالم مدرن چقدر دلهرهآور است. هر روز از خانهی علم این سرزمین ستونی را تخریب میکنند تا از کسانی که قصد سکنی گزیدن در آن را دارند جرئت و شهامت بستانند. تزریق احساس بیپناهی به جویندگان علم و گسترش ناامیدی با از بین بردن نمادهای امید و آرزوهای یک ملت بزرگترین آرزوی کوته نظران و دشمنان قسم خوردهی این سرزمین پاک است.
استاد اصغر طاهرزاده:
حقیقتاً شهید ادواردو آنیلی حجت روشنی است برای آنهایی که بخواهند از ظلمات دوران به اوج ایمان برسند. آری! اوج ایمان. زیرا اگر کسی طالب اوج ایمان نباشد در اسلامیتاش به کمتر از اهلالبیت قانع میشود و تا کسی طالب اوج ایمان نباشد نمیتواند از جذبات مدرنیته عبور کند
«او که خواست برای حفظ انقلاب، انقلابی بماند و نه دیپلمات»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
راستی چرا! چرا رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» فرمودند: «من دیپلمات نیستم، من انقلابیام»؟ مسلّم نخواستند با این جمله جایگاه دیپلماسی را نفی و یا تضعیف نمایند، بلکه خواستند جایگاه مسئولیتها را مشخص نمایند و روشن کنند خودشان به عنوان رهبر انقلاب چه جایگاه و مسئولیتی به عهده دارند. در این رابطه خوب است عزیزان به موارد زیر فکر کنند:
۱. مسئولان اجرایی در قوای سهگانه، هرکدام وظیفه و جایگاهی دارند که باید طبق قانون به آن وظایف بپردازند ولی وظیفهی رهبر انقلاب، حفظ هویت انقلاب اسلامی است، به عنوان حرکتی که کلّیت نظام را در مقابل خطر استحاله در فرهنگ استکباری حفظ مینماید و سعی در تربیت انسانِ تراز انقلاب اسلامی دارد، تا انسانها بهخصوص ملت ایران، هویت از دسترفتهی خود را باز یابند.
۲. مسلّم است آنجایی که دولت یا مجلس و یا قوهی قضائیه از جهتگیری کلّی خود غفلت کنند، این رهبر انقلاباند که وظیفه دارند متذکر آن امر شوند، ولی رویهمرفته سعی رهبر انقلاب عدم دخالت در امور سه قوه است و آنها هستند که باید مسئول کار خود و مسئول کوتاهیهای خود باشند و هرگز نمیتوانند به بهانهی آنکه رهبر انقلاب مانع انحراف آنها از اصول انقلاب شدهاند، نتایج کوتاهیهای خود را به دوش رهبر انقلاب بیندازند.
۳. بصیرت رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» با نظر به جملهی «من دیپلمات نیستم، من انقلابیام» آن است که متوجهاند آن چیزی که سرنوشت یک ملت را به صورتی متعالی به ظهور میآورد، روحیهی مجاهده و سلحشوری در مقابل جهان کفر و شرک و استکبار و جهالت است
«عنایات معرفتی و اخلاقی خداوند به مجاهدان»
«تفسیر سوره عادیات - جلسة چهارم - ۱۳۹۹/۰۸/۱۰»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«راهی در راستای شنیدن صدای شهدا»
«تفسیر سوره عادیات - جلسة سوم - ۱۳۹۹/۰8/03»
«استاد اصغر طاهرزاده»
«حضور انقلاب اسلامی در صحنه های اخیر جهان مدرن»
«یادداشت ویژه - استاد اصغر طاهرزاده - ۱۳۹۹/۰۴/۱۲»
باسمه تعالی
جریانهای اخیر که در آمریکا و به تبع آن در سایر کشورهای اروپایی پیش آمده، یک نوع بازکردنِ گوش است برای نظر به رخدادهایی که در این صحنهها خدا مطابق شرایط تاریخی و جغرافیایی مخصوص به خود با ما سخن میگوید. صحنههایی مانند رخدادِ اربعینیِ این سالها و از آن مهمتر رخدادی مثل انقلاب اسلامی در این تاریخ، که همه برای تولد انسانی است بیرون از فرهنگ سکولاریته، چیزی است که اگر گوشمان را نسبت به آنها باز کنیم، خداوند در این صحنهها با ما سخنها دارد.
با سلام:
یکی دیگر از کتابهایی که در این ایام توفیق مطالعه آن را داشتم. جلد دوم از مجموعه خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است.
تفاوتی که این کتاب با جلد اول آن دارد این است که علاوه بر سخنرانی های خود حاج قاسم به روایتگری های سایر همرزمان درباره این شهید بزرگوار پرداخته. یعنی از نگاه بیرون هم به حاج قاسم توجه شده. این کتاب به نسبت جلد اول زوایای پنهان بیشتری از این اسطوره شهادت را روشن می کند و از نظر عاطفی و احساسی انسان را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد بخصوص آنجا که با بیان مظلومت شهدا در عملیاتها و شرح شهادت یاران چهره دیگری از ظلم استکبار در حق مردم ایران به نمایش گذاشته شده. همچنین در این کتاب به زبان خود حاج قاسم سایر شهدای همرزم سردار نیز به مخاطب معرفی می شوند. شهدایی که اغلب آنها برای مخاطب ناشناخته اند و بسیار مورد علاقه سردار بودند و شهادت آنها غم بزرگی بر دل ایشان گذاشت.
گوشه ای از روح لطیف حاج قاسم به روایت این کتاب:
در یکی از روزهای عملیات والفجر ۱۰، حاج قاسم به دیدگاه آمد. ایشان دوربین را روی شهر خرمال و حلبچه زد. وقتی همه این شهرها را نگاه کرد، با حالت امیدواری به نتیجه عملیات، شروع کرد به خواندن این دو بیتی:
قدت از دور میبینُم بَسُم نی
به جایی رفته ای تو دسترسُم نی
به جایی رفته ای که گل بچینی
که هر چه گل بچینی مُو بَسُم نی
سلام:
چند شب پیش که توفیق شد رفتم گلستان شهدای اصفهان چند تا کتاب خریدم. یکی از این کتابها که توفیق خواندنش را پیدا کردم. کتاب «حاج قاسم» (جلد اول) است که در مجموعه کتابهای منتشر شده توسط «انتشارات یازهرا» تحت عنوان «یاران ناب» این کتاب شماره ۱۷ است که بالای کتاب هم درج شده.
این کتاب مجموعه ای از سخنرانی های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برای رزمنده ها در شبهای قبل و بعد از عملیات در زمان دفاع مقدس به همراه سخنرانی های ایشان در بعد از جنگ در یادمانها یا یادواره های شهدا است.
خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد می کنم. بخصوص برای دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها که جنگ را ندیدند. دیدن و حس کردن جنگ از زاویه دید یک سردار نظامی، با آن فضای پر از احساس قبل از عملیاتها و یا بعد از شهادت یارانشان که در صحبتهای حاج قاسم موج می زند (که بارها اشک بنده را جاری کرد) انسان را بیش از پیش در مقابل آنچه که شهدا و بسیجیان جان بر کف در جنگ آفریدند به تعظیم وامی دارد.
از ویژگیهای دیگر این کتاب چاپ ۷۶ عکس رنگی تمام صفحه از این سردار دوست داشتی است.
برشی از این کتاب را خدمتتان تقدیم می کنم:
راهی بس عزیزالقدر و لطیف در بستر انقلاب اسلامی به سوی انسانهایی که نمیخواهند خود را در فرهنگ مدرنیته فریب دهند، گشوده شده است که برکات آن «لا یدرک و لا یوصف» است. عظمت جهانِ گشودهای که خداوند از طریق انقلاب اسلامی در آن به ظهور میآید و توکل به او در آن جهان نقش اساسی دارد تا به جای پناهبردن به خود، به خدا پناه ببریم. وقتی به عمق جهانی که میتوان با قلب زنده در آن حاضر شد پی بردیم و دانستیم بدون قلب زنده امکان آن چنان حضوری نیست، اشک جاری میشود و قلب به خود میآید. چیزی که در تشییع پیکر مبارک حاج قاسم سلیمانی، ملتِ ما در مقابل خود احساس کردند.
یکی از جهانهایی که سخت انسانها به آن نیازمندند، جهانی است که شهدا آن را شناختند و در راه حضور در آن جهان قدم زدند. همسر علی چیتسازیان میگوید:
سلام:
اول از همه شما را دعوت می کنم به مطالعه کتاب «من میترا نیستم» بخصوص دخترخانم ها را و به نظرم این کتاب می تواند هدیه بسیار خوبی برای دختران نوجوان باشد ضمن اینکه طراحی کتاب هم بسیار دخترانه و زیبا و جذاب است. و چه خوب است که مادرها این کتاب را شبها قبل از خواب برای دختر بچه هایشان بخوانند. و اصلا چه خوب است فرهنگ خواندن خاطرات شهدا برای بچه ها قبل از خواب ترویج بشود.
جای همه شما خالی دیشب گلستان شهدای اصفهان مهمان «شهید زینب (میترا) کمایی» بودم.
تا یک هفته پیش هیچ شناختی از این شهید نداشتم تا اینکه کتاب «من میترا نیستم» به دستم رسید. هنوز کتاب را به اتمام نرسانده بودم که توسط شهید طلبیده شدم.
آیا بر اساس تفسیر آیه «اهدنَا الصِّراطَ المُستَقیم» می توان به صراط های مستقیم متعدد معتقد بود یا اینکه صراط یکی بیشتر نیست؟ آیا آیه «والِّذین جاهَدوا فینا لَنَهد یَّنَهُم سُبُلَنا» نشانه تعدد صراط نیست؟ با توجه به اینکه به عدد انفس خلایق طرق الی الله وجود دارد و در قرآن کریم سبل و راه های متعدد هدایت وجود دارد آیا ما صراطهای مستقیم داریم یا یک طراط مستقیم داریم؟
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
حضرت علامهی طباطبایی در تفسیر شریف «المیزان» به خوبی روشن میکنند که چرا واژهی «صراط» مفرد آمده است ولی واژهی «سبیل» جمع آمده است.
«یاداشت پروفسور فرامرز رفیعپور دربارة سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
«سلیمانی را کسی میتواند درک کند که عاشق خدا باشد و نه فقط آمادهی دادن جان خود برای خدا، بلکه سخت مشتاق باشد و در عمل بر آن اصرار داشته و شجاعت آن را نیز داشته باشد.
این بالاترین درجهی عرفان عملی است و این یک معیار برای سنجیدن خود ماست.
امثال سلیمانی را هنوز میتوان در بین رزمندگان جانبرکف ما یافت. اما دنیاپرستان داخلی و مخصوصا خارجی کجا میتوانند این را ادراک کنند؟! و باز این یک معیار مهم پیشرفت ایران است.
«عشقی که عطای این دوران است»
«تاریخ جدیدی شروع شده است»
با مطالعه کتبی مثل «گلستان یازدهم» یا «یادت باشد» یا «سربلند» و از این قبیل کتب به فهمی می رسیم که از حقایق زمانه ماست. آری، شهدای ما نوعی جدید از ازدواج و تشکیل خانواده را برای ما نمایان کردند. آن ها با درک این حقیقت که مسافری بیش در این دنیا نیستند و سفر آن ها الی الله است برای خود همراه و همسفر گزیدند. همراه و همسفری که سیر او را تسهیل، تسریع و محقق کرد. همراه و همسفری که اگر نبود شاید هیچوقت آن شهید حقیقتا مفهوم حب الله، ایثار و فدای حق شدن را نمی فهمید و اگر هم می فهمید در جامه ی عمل پوشاندن به آن موفق نمی شد.
پدیده ای که در این زمان شاهد آن هستیم عدم فهم حرف همدیگر و جایگاه آن و به تبع آن تکفیر همدیگر می باشد.
۱. این پدیده آیا سابقه تاریخی دارد؟ یعنی در تمدن های گذشته هم اتفاق افتاده است؟
۲. راه خروج از این وضع چیست؟ و اساساً چه میشود که جامعهای مثل جامعهی ما با آن سوابقِ درخشان الهی و انسانی، یکمرتبه به چنین رویهای گرفتار میشود که دیگر از آن فداکاریها و جوانمردیها نسبت به همدیگر تهی میگردد؟
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
تمام عرایض بنده در کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» و ۷۰ جلسه شرح آن کتاب در همین رابطه بود. بنده این خطر را در آنجا متذکر شدهام و راه حلهای آن در حدّ فهم خود ارائه داده شد.
برای اصیلشدن، برای آنکه یکبار دیگر جماعتی زنده باشیم باید از نو در عطیهی جامعهی اسلامیمان داخل شویم. از طریق چنین التزامی، یک جامعه به یک قومِ زنده تبدیل میشود و جماعت افراد به نحو اصیلی با یکدیگر پیوند مییابند.