«آیا عثمان داماد پیامبر (ص) بوده؟»
یکی از فضیلتهایی که برای عثمان بن عفان نقل کردهاند، ازدواج با دو دختر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم به نامهای رقیه و ام کلثوم است. در این باره نظریات مختلفی وجود دارد، اهل سنت با قاطعیت تمام بر آن پافشاری میکنند؛ اما
«مجموعة بچه شیعه باس»
« قسمت هشتم»
حضرت امیر المومنین (علیه السلام) می فرمایند:
تکبر محل شکار بزرگ شیطان است.
«مستدرک الوسائل / ج 12 / ص 28»
«مجموعة بچه شیعه باس»
« قسمت هفتم»
امیر المومنین (علیه السلام) می فرمایند:
هرگاه از کاری ترسیدی خود را در آن بینداز
زیرا ترس از آن کار بزرگتر از خود آن کار است.
«بحارالانوار ج68 ص362»
«مجموعة بچه شیعه باس»
«قسمت ششم»
پیامبر اکرم «صل الله علیه و آله» می فرمایند :
زن را برای زیباییش به همسری مگیرید، زیرا ممکن است جمال و زیبایی زن باعث پستی و سقوط اخلاقیش شود.
همچنین به انگیزه مالش با او ازدواج نکنید، زیرا مال میتواند مایه طغیان او گردد،
بلکه به سرمایه دینش متوجّه باشید و با زن با ایمان ازدواج کنید.
• محجّة البضاء، ج37، ص85 •
«مجموعة بچه شیعه باس»
«قسمت پنجم»
پیامبر خدا (صل الله علیه و آله) می فرمایند:
اگر مردی همسرش را ببوسد ، خداوند برایش یکصد حَسنه می نویسد و یکصد خطا را از او بر طرف می کند.
«مستدرک الوسائل, ج14 ,ص 351 »
پی نوشت: ایهام در کلمه «بِـمـاچـه» با دو مفهمومِ
یک : به ما چه مربوط است: «مخصوص مجرد ها»
دو : فعلی از ماچیدن : «مخصوص متاهل ها»
میگویند پسری در خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود.
همهی اوضاع را به هم ریخته بود وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
«پاره ای از هستی!»
لاک پشت پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی. میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته میخزید، دشوار و کُند و دورها همیشه دور بود. سنگپشت تقدیرش را دوست نمیداشت و آن را چون اجباری بر دوش میکشید.
زن مثل ریحان است، پهلوان نیست
در بین سبزی ها ریحان از همه زودتر سیاه و خراب می شود
واسه چی هر هفته میری کلیسا؟!
یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته، رُزی، خانم نسبتا مسن محله داشت از کلیسا برمیگشت ...
در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت: مامان بزرگ، تو مراسم امروز، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد؟!
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: عزیزم، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم!!!
نوه پوزخند ی زد و بهش گفت: تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!
وقتی خدا به قولش عمل می کند!
چند روزی به آمدن عید مانده بود.
بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.
استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا".
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!
اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید
با همسرتان بر خورد میکردید،
اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید!
مصاحبه با همسر مکرمة امام خامنه ای
متنی که در ادامه می آید مصاحبه با همسر مکرمه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای می باشد. که برگرفته از مجله «محجوبه» که نشریه ای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی ویژه بانوان به زبان انگلیسی برای خارج از کشور می باشد. این مصاحبه در سال 1372 چاپ و منتشر شده و به وسیله خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده است.
«وقتی که حاج آقا گفتند دوست دختر داشته باشید!»
سلام حاج آقا، ببخشید مزاحم شدم. میشه یه سؤال خاص بپرسم؟
سلام عزیزم، بپرس.
دوست دختر اشکال داره؟
نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.
حاج آقا جدی میگم، درست جواب بدید.
منم جدی میگم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقهمند بشن و از هم لذت ببرن.
پس من با مجوز شما فردا میرم با یک دختر دوست میشم ها، ok؟!
خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت میکنم.
ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمیکردم اینقدر پایه باشین!
«کلیپی زیبا دربارة حجاب»
کاری از دانشجویان میشیگان ( Central Michigan University)
یه عالمه روسری رنگی و خوشگل روی میزها چیدند و از دخترای دانشجو غیرمسلمان دعوت میکنند که یه بار روسری را امتحان کنند.
دیدن خودشون توی آینه با روسری خیلی جالبه.
تو یوتیوب بیش از 366000 تا بازدید کننده داشته.
دانلود در ادامة مطلب
یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت کند، درست است؟
اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد، مورد ملامت قرار میگیرد؟
«ماموریت زیبای من»
یه نکته مهم: این پست نوشته بنده نیست. بلکه نوشته یک خانم است و بنده در سایتی که آدرسش در آخر همین پست قید شده خواندم و دیدم جالبه گفتم که بذارم تا بقیه هم استفاده کنند.
امروز که اومدم دو تا نظر دیشب رو خودندم.
متاسفانه توی کامنتهای خصوصی خیلی از این دست افاضات هست.
خیلیها هستند که حقیقتا نمی تونند درک کنند که من چرا با توجه به تحصیلکرده بودنم قبول کرده ام که با افتخار، تمام وقتم رو برای خونه و زندگیم بذارم.
به این یکی توجه کنید:
«از سبک نوشتن و اداره وبلاگت معلومه آدم خلاقی هستی. از اینهمه تسلطتت به ایات و احادیث و استفاده بجا و مناسب ازشون هم معلومه هوش و حافظت از حد نرمال بالاتره ... مومن و محجبه هم هستی و توی این نظام خرت میره ... مدرک دانشگاه تهران رو هم داری که همه جا روی دست میبرنش! ... هر جور حساب کنی برای آدمی مثل تو کار پیدا کردن مثل آب خوردنه. من نمیتونم بفهمم چرا خودت رو اسیر خونه کرده ای؟ ... من اگه جای تو بودم پادشاهی میکردم برای خودم، همسرداری سیخی چنده؟! ... اون مال زنهای دوره قجره که مجبور بودن نونشونو از دست شوهرشون بگیرن. نه مال زن قرن 21 که خودش یه پا مرده! ... ... به خدا من مزاحم نیستم. فقط دوست دارم بدونم چرا این کار رو میکنی؟ اگه دلیلت قانع کننده باشه قول میدم کارم رو ول کنم و بچسبم به خونه و زندگیم و همسرداریم ... فقط خواهش میکنم جوابم رو بده ... شاید این سوال خیلیها باشه و تو بتونی بهشون کمک کنی ...»
فکر میکنم حالا وقتشه که دلیل اصلی توی خونه موندنم رو بگم. شاید به درد کسانیکه که حقیقتاً دنبال حقیقتند بخوره و مثل من تکلیفشون رو روشن کنه:
دیگه فکر کنم همه تون بدونید که من هم تا چند ماه قبل علیرغم توی خونه بودن، به این کار اعتقادی نداشتم و صرفاً به خاطر اینکه همسر جان دوست نداشت بیرون کار کنم، سر کار نمیرفتم. اما این که دقیقاً چی شد که نظرم عوض شد و این نگاه جهادی رو به ماجرا پیدا کردم رو تا حالا براتون نگفته بودم ...
سخنان امام خامنه ای و حجت الاسلام پناهیان
با موضوع افشاگری از بیت شیرازی ها
«دانلود در ادامة مطلب»