اوج پرواز

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

«اگر به پرواز می اندیشید، شهادت برترین آن است»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

۲۰۴ مطلب با موضوع «شهید و شهادت، دفاع مقدس» ثبت شده است


نتیجه تصویری برای امام و شهدا

 

 

«نحوة رجوع به استاد در امور اخلاقی و سلوکی»

 

سؤالی که خدمتتان داشتم در رابطه با استاد اخلاق و استاد سلوک بود که در حال حاضر ما چگونه می‌توانیم استادی را پیدا کنیم که در اصلاح رذائل خود موفق باشیم و خدای ناکرده طوری نباشد که پس از 70 سال قصه‌ی ما قصه‌ی آن سنگی باشد که به قعر جهنم سقوط کرد؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۰
آرمان بدیعی

 

 

اجرای ترکیبی پاپ، سنتی

 

قطعات «بوی پیراهن یوسف» و «یک پلاک (معراجی ها)»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۱۲
آرمان بدیعی

 

بازی دختران بهشتی(آموزش حجاب) - دانلود | کافه بازار

 

«۶۳ راهکار برای پیاده سازی حجاب در جامعه»

 

۱۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۵
آرمان بدیعی

 

اگر تربیت غلط به تو آموخت...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۱:۲۰
آرمان بدیعی

 

«عاشقت هستم گلِ من عمرِ من بابای من»

 

 

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۵۵
آرمان بدیعی

 

«پدر عزیزم» همیشه به یادت هستم

 

هدیه ای از طرف فرزندِ شهید عزیزی

 

 

که 20 آبان سالروز عروج آسمانی پدر اوست

 

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۱
آرمان بدیعی

 

«شهید حاج جمشید قره سواری»

 

«شهیدی که هیچ تصویری از او در اینترنت یافت نشد»

 

«شهید جمشید قره سواری» در دوازدهم فروردین هزار و سیصد و بیست و نه در خوزستان به دنیا آمد و تا دوره متوسطه به تحصیلاتش ادامه داد و پس از پیروزی انقلاب به عنوان پاسدار در سپاه پاسداران مشغول به کار شد.

وی به همراه همسر و چهار فرزندش در شهر اهواز زندگی می کرد تا اینکه در چهاردهم بهمن هزار و سیصد و شصت و پنج توسط نیروهای سازمان تروریستی مجاهدین خلق «منافقین» در مقابل منزل مسکونی اش ترور شد و بر اثر اصابت 8 گلوله در سی و شش سالگی به شهادت رسید.

این جملات تنها اطلاعات رسمی موجود دربارة این شهید عزیز در اینترنت می باشد!!!!!!

 

اطلاعات بیشتر دربارة نحوة شهادت این شهید از زبان فرزندشان:

خواهران گرامی توجه داشته باشند که بالاتنه پیکر شهید برهنه است. اگر تمایل ندارند اصراری بر دیدن عکس نیست.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۳ ، ۰۱:۳۷
آرمان بدیعی

هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا
سارا لباس پوشید، با جبهه
ها عجین شد
در
فکه و شلمچه ، دارا بروی مین
شد

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۸
آرمان بدیعی

 

 

درس انسان شناسی از یک گیاه کوچک

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۰۶
آرمان بدیعی

 

چشم چشم دو ابرو، خوشگلیه بابام کو؟

حتی توی صورتش، نمونده یک تار مو

گوش گوش دو تا گوش، بابام هی میره از هوش

تا که به هوش میادش، میگه دخترکم کوش

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۰:۴۸
آرمان بدیعی

 

عکس نوشته شهدا :: عکس نوشته شهدا

 

«مستند مربی مجاهد»

 

 

«شهید امر به معروف شهید علی خلیلی -مدت: ۳۵:۰۰ دقیقه»

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۷
آرمان بدیعی

افسران - رفت مثل قمر بنی هاشم ...

اومد پیشم گفت: خیلی دلم گرفته. روضه میخونی؟؟؟شاید دیگه فرصت نباشه!!

گفتم: برو شب عملیاته! خیلی کار دارم!!

رفت و با دوستش برگشت! اصرار که فقط چند دقیقه!! خواهش میکنم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۷
آرمان بدیعی

 

افسران - هل من معین ... نگذاریم شهید مسعود مددخانی بیش از این مظلوم و گمنام بماند ...

بسم رب الشهداء و الصدیقین ...

19 سال گمنامی و تحمل درد و رنج جانبازی فقط برای خدا ...

راضی نبودند کسی از وضعیتشان مطلع شود ....

میخواستند گمنام بمانند ...

شاید میگفتند : کاری که برای خدا باشد گفتن ندارد ...

شهادتشان هم غریبانه و مظلومانه روی تخت بیمارستان ...

برای مراسم تشییع و خاکسپاری هم جمعیت محدودی آمدند ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۳۸
آرمان بدیعی

 

«مسعود مددخانی»

 

جانباز بسیجی آمر به معروف به خیل شهدا پیوست

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۳
آرمان بدیعی

افسران - نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب، 15 روز قبل از شهادت

سلام آقا جان!

امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛

دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۱۰
آرمان بدیعی

 

 

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا 25 تیر ماه سال 1390 حادثه‌ای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.

در این حادثه جوان 19 ساله‌ای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۵
آرمان بدیعی

افسران - به احترام "شهـــــــــد ا... "

به احترام ...

صورت متلاشی شده شهدا...

صورت خود را بپوشانید...

با حجاب و حیا !!

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۳۴
آرمان بدیعی

افسران -  طعنه سنگین مریلا زارعی به رسانه‌های مدعی اصلاحات

مریلا زارعی، بازیگر فیلم‌های «چ» و «شیار 143» در بخشی از یادداشت خود در ماهنامه صنعت سینما، خطاب به حاتمی کیا نوشته است:

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۰
آرمان بدیعی

دخترم!

 

احتیاجی به تسبیح نیست..

دستانت را که به من بدهی..

با انگشتانت ذکر دوست داشتن میگویم...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۴۲
آرمان بدیعی

افسران - خاطره یک جانباز غواض

یادش بخیر، شب عملیات کربلای 4 تو آب که افتادیم، متاسفانه عملیات لو رفته بود هواپیماهای عراقی بالای سرمون منور می ریختن و عراقیها توپ فرانسوی (بمب هایی بود که می زدند و بالای سرمون منفجر می شد) از نیزارها که گذشتیم، عراقیها با دیدن ما گفتن ، الایرانیه و با توپ 23 (مخصوص زدن هواپیماها) بصورت ضربدری شروع به تیراندازی کردن و اجازه کاری به ما نمی دادن.

منو سید مرتضی دست گردن هم انداخته بودیم یه لحظه حس شیطنت اومد سراغم ویهو گفتم آخ و رفتم زیر آب بنده خدا سید مرتضی داشت منو هی صدا میزد و گریه می کرد، که یهو سرمو از تو آب در آوردم، بغلم کرد و گفت تو رو خدا دیگه از این شوخیا نکن، گفتم ببخشید.

یه ده دقیقه که گذشت یهو سید مرتضی گفت آخ و رفت زیر آب، با خودم گفتم حقشه اگه بیرون بیاد چنان بترسونمش، اولش نمی خواستم باور کنم و همش می گفتم عجب نفسی داره هر چی منتظر موندم و گفتم سید....سید... تو رو خدا دارم نگران می شم، سید دیگه بالا نیومد راستی راستی شهید شده بود، البته قول شفاعتو قبل از شهادت به همدیگه داده بودیم.

شادی روح شهدای مظلوم غواص صلوات

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۲
آرمان بدیعی

افسران - سفری که دشمنان را به هراس انداخت

راهیان نور شروع شده

 

هرکه دارد هوس کرب‌ و بلا بسم الله

 

هراس دشمنان از انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل هایی که وقایع جنگ را درک نکرده اند امری طبیعی است و زنده نگاه داشتن یاد و خاطره‌ی شهدا در کنار روشن کردن ابعاد گوناگون جنگ در شرایط سخت و بحرانی، بدون شک آن چیزی نیست که بیگانگان و رسانه های وابسته به آنان خواهان آن باشند. بنابراین سیاه نمایی با استناد به حوادث پیش آمده در جاده ها و ایجاد موج رسانه ای منفی تنها راه دشمنان برای تسکین درد ناکامی در مقابل ملت ایران است.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۲۸
آرمان بدیعی

110

حاج حسن یکتا:

همه ما فقط به حضرت آقا گفتیم چفیه تان را یادگاری بدهید به ما، هیچ کدام از ما نگفتیم آقا جان چرا چفیه انداخته اید؟

حجت الاسلام ماندگاری:

به مقام معظم رهبری گفتم: فلسفه چفیه شما چیست؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۱۱
آرمان بدیعی

بابا رفـت

و سربنـدش

را داد بـه مـن

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۵۲
آرمان بدیعی

صدای انفجار آمد و سنگر رفت هوا.

هر چه صدایش زدیم جواب نداد.

رفتیم جلو، سرش پر از ترکش شده بود و به زیبایی عروج کرده بود.

جیب هایش را خالی کردیم.

داخل جیبش کاغذ جالبی پیدا کردیم.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۰
آرمان بدیعی

هم قد گلوله توپ بود

گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟

گفت: با التماس!

گفتم: چه جوری گلوله رو بلند می‌کنی میاری؟

گفت: با التماس!

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۶
آرمان بدیعی

افسران - یک "پلاک "و یک "نوشته"ویک "شهید گمنام"

 

شادی ارواح طیبة همه شهدای گمنام صلوات

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۵۵
آرمان بدیعی

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، حاج رحیم احمدی‌ روشن شب گذشته در تالار فجر دانشگاه شهر شیراز، با اشاره به صحبت برخی از چهره‌ها مبنی بر اینکه ما از ابتدا هم نیازی به غنی‌سازی 20 درصدی نداشتیم، با عصبانیت فریاد زد: تو غلط کردی که از اولش به این 20 درصد احتیاج نداشتی، اگر نداشتی چرا میلیاردها تومان از بیت‌المال این مردم صرف هزینه غنی سازی شد؟ چرا چند خانواده بی‌سرپرست شدند؟ چرا مصطفی از ما گرفته شد؟ مصطفی ستون خانه ما بود. چرا دروغ می‌گویید؟ مگر دولت شما دولت راستگویان نیست؟ مگر نباید به مردم امید بدهید؟

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۳۱
آرمان بدیعی

در جریان این مذاکره با پیشنهادات تحقیرآمیز و سخیف دموکرات ها روبرو می شود و بحث بر سر معامله با عزت یک ملت به میان می آید و اینجا، همان نقطه ای است که دکتر چمران، پایش را جلوتر نمی گذارد و بر اصول انقلابی و مقاومت خود پافشاری می کند.

 

او البته در حین مذاکرات منتظر رسیدن قوای پشتیبانی نیز بود اما قدرت طلبانی که بعدها مشخص شد بسیاری از آنها سر در آخور بیگانگان و دشمنان این مرز و بوم داشتند، در این باره کوتاهی محض کردند.

دکتر چمران پس از مشاهده گستاخی دشمن در میز مذاکره،

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۰۳
آرمان بدیعی

افسران - دلـم برای بابایم تنگ شده....

اجازه خانم معلم؟!

گفتی: بنویسید آب ...

همه نوشتیم...

گفتی: بنویسید بابا آمد...

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۴۸
آرمان بدیعی

افسران - شهیدان، الگوی جذاب جوانان…

چهره‌ی نورانی و جذاب شهیدان والامقام، الگوی همه‌ی جوانانی است که هویت اسلامی و ایرانی خود را ارج می‌نهند و سلطه‌ی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بیگانگان را ذلتی بزرگ و تحمل‌ناپذیر برای خود میدانند.

«امام خامنه ای»

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۴۳
آرمان بدیعی