سخنان حکیمانه و انقلابی
«دکتر رحیم پور ازغدی»
این روزها نسبت به سخنان آقای رحیم پور ازغدی که در فیضیه ایراد کرده اند نظرات مختلفی به میان آمده است حتی شایع است که بناست ایشان را محاکمه کنند. نظر شما در این مورد چیست؟
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
در ابتدا عرض کنم البته مسئلهی محاکمه مربوط به آن طلبهای است که بر روی پلاکارد که در دست داشت نوشته شده بود:
حال کاری به محاکمه و عدم محاکمهی آن طلبه ندارم.
گوشتخواری یا گیاهخواری؟
نظر اسلام چیست؟
آیا خداوند توبه همه بندگان را می پذیرد؟
آیا انسان تا لحظه مرگ فرصت توبه دارد؟
توبه مقربین و معصومین به چه معناست؟
آیا اعتقاد به قبولی توبه از طرف خداوند باعث جری شدن گنهکار نمی شود؟
آیا توبه از شرک باعث بخشش همه گناهان حتی حق الناس می شود؟
در کتاب معراج السعاده حدیثی دیدم که نوشته بود: هرکس یقین به قضا و قدر داشته باشد غمناک نگردد. از طرفی روایت داریم که «ازالة الفرصه غصة» یا «اضاعة الفرصة غصة از غررالحکم»، این دو روایت چطور باهم قابل جمع است؟ کسی که فرصتی را از دست بدهد و کوتاهی کند غمگین و پشیمان می شود، حال آنکه روایت اول می گوید اگر یقین به قضا و قدر داشته باشید نباید غمگین بشوید.
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
در تفسیر عیّاشى از سلیمان بن خالد روایت آورده که گفت:
من به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم:
پاسخ این مردم که مى پرسند: اگر على (علیه السلام) حقّى داشت چرا براى احقاق آن قیام نکرد، چیست؟
خصال از امام صادق (علیه السلام) از پدرش، از جدش، از على (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: براى بهشت هشت در است:
درى است که از آن انبیا و صدیقین داخل مى شوند.
و درى دیگر است که از آن شهدا و صالحان داخل مى شوند،
و پنج در از آنها مخصوص شیعیان و دوستداران ما است تا آنجا که فرمود:
و در مجمع البیان از کلبى نقل کرده که در تفسیر آیه مورد بحث گفته است:
این آیه درباره مشرکین یعنى وحشى و یاران او نازل شده، چون وقتى وحشى حمزه را کشت، و قرار بود که اگر او را به قتل برساند آزادش کنند، و به عهد خود وفا نکردند، او و یارانش از کار خود پشیمان شدند، و نامه اى از مکه براى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) فرستادند، مشعر به این که ما از کرده خود پشیمان شده ایم، و چیزى مانع اسلام آوردن ما نیست مگر آن مطلبى که ما از تو در مکه شنیدیم، گفتى:
«و الّذین لا یدعون مع اللّه الها آخر، و لا یقتلون النفس الّتى حرّم اللّه الا بالحق، و لا یزنون...».
و ما تاکنون هم شرک ورزیدیم، و به جز خداى تعالى معبودهایى پرستیدیم و هم خون کسى را که خدا خونش را محترم مى دانست بریختیم، و هم زنا کردیم، اگر این مانع در کار نبود ما به پیرویت در مى آمدیم،
«معرفت النفس»
و مراحل رجوع به حقیقت در این تاریخ
«همراه با شرح صوتی استاد اصغر طاهرزاده»
با سلام خدمت استاد عزیز:
۱. در تفسیر آیه: «ان اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء.» در بخش روایات وارده در ذیل این آیه، جناب علامه می فرمایند:
«و اما آیاتى که قاتل نفس محترمه و بدون حق را و نیز رباخوار و قاطع رحم را تهدید مى کند به آتش جاودانه صرف اعلام خطر است، نظیر آیات زیر که مى فرماید: «و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزاوه جهنّم خالدا فیها...»، و نیز مى فرماید: «و من عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.» و «اولئک لهم اللعنه و لهم سوء الدار» و آیاتى دیگر از این قبیل، که تهدید به شر و خطر مى کند، و از عذاب آتش خبر مى دهد، و اما این که این کیفر حتمى و غیر قابل تغییر باشد، به طورى که امکان برداشتنش نباشد، آیات صراحتى در آن ندارند.»
یعنی طبق دیدگاه علامه برای کسی که مرتکب قتل نفس مثلا خودکشی شده است عذاب جاودانه یا همان خلود در جهنم حتمی نیست و امکان بخشش آنها هم وجود دارد؟ با توجه به اینکه خداوند می فرماید پایین تر از شرک هر گناهی که را خداوند بخواهد خواهد بخشید؟
۲. آیا حضرت علامه قائل به خلود جهنم به معنای زندگی ابدی در جهنم است یا خلود را به معنای مدتی بسیار طولانی می دانند و نه جاودانه؟
با تشکر از پاسخگویی شما
«آرمان بدیعی»
اما حکمت این که شرک را نمى آمرزد، این است که عالم خلقت که سراپایش رحمت خدا است، اساسش عبودیت خلق و ربوبیت خداى تعالى است، همچنان که خود خداى تعالى فرمود:
«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
و معلوم است که با شرک دیگر عبودیتى نیست.
و اما اینکه سایر گناهان و نافرمانیهاى کمتر از شرک را مى آمرزد از دو راه و وسیله است،
راه اول: شفاعت کسانى که خداوند براى آنها منزلت شفاعت را قرار داده است، از انبیا و اولیا و ملائکه.
راه دوم: به واسطه اعمال صالحه خود افراد گناهکار، چون اعمال صالحه گناهان را عفو مى کند، و شفاعت شفیعان نیز براى این است همانطور که در دنیا واسطه به کمال رسیدن بندگان بودند در آخرت نیز واسطه باشند همچنانکه خودش فرموده که شفاعت آنان را مى پذیرد، و در حدیثى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) فرمود:
«اهل المعروف فى الدنیا هم اهل المعروف فى الاخرة»
کسانى که در دنیا واسطه در خیر و برکت بودند، در آخرت نیز دستگیرى از گنه کاران را به آنان واگذار مى کنند»
و اما توبه:
خواهشمند است در خصوص این روایت توضیح بفرمایید. شما قبلا فرموده بودید موجود مجرد هیچگاه نمی میرد این چگونه مرگی است که در روایت از آن صحبت شده است؟
بنابر روایتی که از امام سجاد (ع) آمده است که ایشان میفرمایند:
«هنگامی که اسرافیل در صور میدمد مرگ، تمام موجودات را در کام خود فرو برده و سکوتی مرگبار عالم هستی را فرا میگیرد سپس خداوند به عزرائیل میفرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی ماندهاند؟ فرشته مرگ میگوید: «انتَ الحی الذی لا یموت» شما که هیچ گاه نمیمیری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من.»
خداوند به عزرائیل دستور میدهد که روح آن سه فرشته مقرب درگاهش را قبض کند. سپس خداوند میفرماید: چه کسی مانده است؟
عزرائیل جواب میدهد: بنده ضعیف و مسکین تو عزرائیل، در این هنگام از طرف خدا خطاب میرسد. بمیر ای ملک الموت. عزرائیل صیحهای میزند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ میشنیدند در اثر آن میمردند. وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار میشود، میگوید: اگر میدانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است همانا در این باره با مومنین مدارا میکردم.
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
مرحوم شیخ در کتاب مجالس به سند خود از حفص بن غیاث قاضى روایت کرده که گفت:
من در محضر جعفر بن محمد (علیه السلام) بودم، در آن زمانى که منصور آن جناب را احضار کرده بود، ابن ابى العوجاء که مردى ملحد بود به حضورش آمد، و عرضه داشت:
چه مى فرمایى در معناى آیه:
«کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها، لیذوقوا العذاب» (۱)
که من در آن اشکالى دارم، و آن این است که به فرضى که پوست خود انسان گناه کرده باشد، پوستهاى بعدى که در دوزخ بعد از سوخته شدن پوست اول به بدن مى روید چه گناهى کرده، بسوزد؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
ما اعتقاد به ارحمالراحمینی خدا داریم. پس هر چیزی که ما نیاز داریم خدا بدون سؤال و جواب در اختیار ما قرار میدهد! حتی اگر خودمان به نیاز آن چیز توجه نداشته باشیم. اینطور نیست؟ اگه خدا آن را به ما ندهد به ما ظلم کرده که ما ابداً به این اعتقاد نداریم. حالا با توجه به اینها پس ما چرا باید برای خودمان و یا حتی دیگران دعا کنیم؟ یعنی اگه ما دعا بکنیم و صلاح مان در آن نباشد یا باشد و ما دعا نکنیم خدا از ما دریغ می کند؟ پس علم و حکمت و عدل و ارحمالراحمینی خدا چی می شود؟
پاسخ استاد اصغر طاهزاده:
روایتی خواندنی از پیامبر (ص) دربارة زن در اسلام
بیهقی در الدرالمنثور از «اسما بنت یزید انصارى» روایت کرده که نزد رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) شده در حالى که آن جناب در بین اصحابش قرار داشت، اسما عرضه داشت:
پدر و مادرم فدایت باد، من از طرف زنان خدمت شما آمده ام، یا رسول اللّه جانم به فدایت بدان که هیچ زنى در شرق و غرب از آمدن من به نزد تو خبردار نشده، مگر آن که نظریه اش مثل همین نظریه اى است که من عرض مى کنم.
خداى تعالى تو را به حق مبعوث کرد به سوى مردان و زنان (عالم) و ما به تو ایمان آوردیم، و به معبود تو که تو را فرستاده نیز ایمان آوردیم، و ما طایفه زنان محصور در چهار دیوارى خانه ها، و تحت سیطره مردان هستیم، و در عین حال پایه و اساس خانه و زندگى شما مردانیم این مائیم که شهوات شما را بر مى آوریم، و به فرزندان شما حامله مى شویم، و اما شما مردان در دین اسلام برترى هایى بر ما یافته اید، شما به نمازهاى جمعه، و جماعت و به عیادت بیماران، و به تشییع جنازه مى روید، همه ساله مى توانید پشت سر هم به حج بروید، و از همه اینها ارزنده تر این که شما مردان مى توانید در راه خدا جهاد کنید، و چون شما به سوى حج و یا عمره و یا به سوى جهاد مى روید اموال شما را حفظ مى کنیم، و براى شما پارچه مى بافیم، تا لباس برایتان بدوزیم، و اموال شما را تر و خشک مى کنیم، (در نسخه اى دیگر آمده اولادتان را تربیت مى کنیم) پس آیا در اجر و ثواب با شما شریک نیستیم؟
گناهان در برابر خداى عظیم کبیره اند و نسبت به یکدیگر بعضى صغیره و برخى کبیره مى باشند
مساله بزرگى گناه امرى است اضافى و معنایى است که جز با مقایسه با کوچک تر از خودش تحقق نمى یابد، و از همین کلمه است که استفاده مى شود در شرع گناهانى دیگر هست که از آن نهى نیز شده، ولى صغیره اند. بنابراین از آیه شریفه دو چیز استفاده مى شود:
اول اینکه گناهان دو نوعند: صغیره و کبیره،
دوم اینکه گناهانى که طبق آیه شریفه خدا از آن مى گذرد به دلیل مقابله، گناهان صغیره است.
استاد سوالی در مورد جزوه شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت داشتم، آنجا که شما در شرح بند ۱۶ این جزوه می فرمایید:
«راضی بودن به مشکلات دنیا در راستای عبادت خداوند، موجب قرب الهی خواهد شد.»
استاد در این مورد و موارد مشابه این بنده خیلی ابهام دارم، آیا راضی بودن مشکلات که باعث رضای خداوند هست، مربوط به مشکلات خارج از اراده ما (قضا و قدر الهی) می شود یا حتی شامل مشکلاتی که در اثر بی تدبیری خود و یا جامعه و اطرافیان ایجاد شده هم می شود؟ مثلا اوضاع و احوال نامساعد کشور و جهان پیرامون، ظلم ها و ستم ها و فساد و مشکلات و مسائل دیگر.
پاسخ استاد طاهرزاده:
در حال مطالعه تفسیر المیزان بودم که در ذیل آیات ۱۱ الی ۱۴ سوره نساء به این روایت برخوردم:
از امام صادق (علیه السلام) روایت آورده که فرمود:
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:حمد خدائى را که آنچه مؤ خر است مقدم نداشت و آنچه مقدم بود مؤ خر نداشت.
آنگاه على (علیه السلام) یک دست خود را به دست دیگرش زد و سپس فرمود:
هان اى امتى که بعد از رحلت پیامبرش دچار حیرت شده اگر مقدم مى داشتید کسى را که خدا مقدمش داشت و مؤخر مى داشتید کسى را که خداى تعالى مؤ خرش داشته و اگر ولایت و وراثت را در جائى قرار مى دادید که خداى تعالى قرارشداده بود هرگز نه بنده خدائى فقیر مى شد و نه سهم الارثى که خدا معین کرده بود کم مى آمد و نه حتى دو نفر در حکم خدا اختلاف مى کردند و نه امت در هیچ امرى از امور تنازع مى نمودند،
پاسخ به چهار ایراد بر
جواز «تعدد زوجات» در اسلام
بعضى ها به این حکم یعنى «جواز تعدد زوجات» چند اشکال کرده اند.
«زبان مُقَدّر است»
خلاصه خوب حواستان را جمع کنید! هر چه اطراف شما جمع میشود، مالک آن هستید. مملوک چیزی نیستید. آزاد و مختارید. این اختیار و عزت را از دست ندهید. اگر چهار مرتبه بگویی بیچارهام و عادت کنی اوضاع خیلی بیریخت میشود. کسی که قوی بوده کم کم میبینی ضعیف شده است. این طور گفتن خیلی مدخلیت دارد. همیشه بگویید: «الحمدالله»، شکر خدا. بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پکر هستی دو مرتبه با دلت بگو: «الحمدالله»، آن وقت غمت را از بین میبرد. قوهات زیاد میشود.