«راههای نزدیکی به حقوق انسانها در بستر دین»
«راههای نزدیکی به حقوق انسانها در بستر دین»
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت دوم: لغو دو سبب از اسباب بردگی در اسلام»
نظر اسلام درباره برده گیرى (۱) چیست؟
همانطورى که در پست قبل بیان شد عمده اسباب برده گیرى سه چیز بود:
«بررسی برده داری در تاریخ»
«قسمت اول: برده گیری و اسباب آن»
تا آنجا که تاریخ بشریت نشان مى دهد از زمانهاى قدیم تا حدود هفتاد سال قبل (۱) مسأله برده گیرى و خرید و فروش افرادى از جنس بشر به نام غلام و کنیز مسأله اى دائر و معروف در بین مجتمعات بشرى بوده، و شاید امروزه هم در بین بعضى از قبائل دور افتاده و عقب مانده آفریقا و آسیا معمول باشد، و این مسأله آنقدر سابقه دار و قدیمى است که نمى توان ابتدایى تاریخى براى آن پیدا کرد، ولى تاریخ این معنا را نشان مى دهد که مسأله بردگى داراى نظام مخصوصى در میان همه ملتها بوده و مقررات مخصوصى داشته است.
«سایر سنن و آداب پیامبر اکرم (ص)»
و در کتاب قرب الاسناد از حسین بن طریف از حسین بن علوان از جعفر از پدربزرگوارش (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: روزى حسن بن على (علیهماالسلام) با اصحاب خود نشسته بودند که ناگاه جنازه اى را عبور دادند، بعضى از اصحاب آن حضرت برخاسته به مشایعت آن جنازه رفتند ولى آن حضرت برنخاست، وقتى جنازه را بردند بعضى به آن حضرت عرض کردند چرا شما برنخاستید، خدا شما را عاقبت دهد با اینکه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هر وقت مى دید جنازه اى را مى برند برمى خاست، حسن بن على (علیهماالسلام) فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فقط یکبار براى جنازه برخاست آن هم روزى بود که جنازه مردى یهودى را مى بردند و راه عبور هم تنگ بود و آن حضرت نمى توانست از راه جنازه به کنارى برود، از روى ناچارى برخاست، براى اینکه نمى خواست جنازه بالاى سرش باشد.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در قرائت قرآن»
و از جمله آداب آن حضرت درباره قرائت قرآن و دعا آن است که شیخ در کتاب مجالس به سند خود از ابى الدنیا از امیرالمؤ منین (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هیچ امرى او را از تلاوت قرآن باز نمى داشت
«آداب روزه گرفتن پیامبر اکرم (ص)»
«محبت خداوند به بندگان بهترین مأوا»
«تجربة حضور انسانیت دیگران در خود»
«آداب پیامبر اکرم (ص) در نماز»
«قسمت سوم»
در کتاب احیاء العلوم آمده: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هیچ وقت در نماز کسى به خدمتش نمى آمد و در کنارش نمى نشست مگر اینکه براى خاطر او نماز را کوتاه مى کرد و متوجه او مى شد و مى فرمود: آیا حاجتى دارى؟ پس از آنکه حاجت او را برمى آورد مجددا به نماز مى ایستاد.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در نماز»
«قسمت دوم»
و در کافى به سند خود از یزید بن خلیفه نقل کرده که گفت: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم: عمر بن حنظله درباره اوقات نمازها از شما براى ما مطالبى نقل کرده؟ حضرت فرمود، او بر ما دروغ نمى بندد، عرض کردم عمر بن حنظله مى گوید: وقت مغرب موقعى است که جرم آفتاب پنهان شود، چیزى که هست رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در مسافرتها زمانى که با شتاب راه مى پیمود، نماز مغرب را تاخیر مى انداخت و آن را با نماز عشا مى خواند، امام فرمود: عمر بن حنظله درست گفته.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در نماز»
«قسمت اول»
و نیز در کافى به سند خود از حنان نقل کرده که گفت: عمرو بن حریث از امام صادق (علیه السلام) - در حالى که من هم نشسته بودم - پرسید: فدایت شوم مرا از نماز رسول خدا (صلى الله علیه و آله) خبر ده ، حضرت فرمود: رسول خدا هشت رکعت نافله ظهر و چهار رکعت ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نماز عصر و سه رکعت مغرب و چهار رکعت نافله آن و چهار رکعت عشا و هشت رکعت نافله شب و سه رکعت وتر و دو رکعت نافله فجر و دو رکعت نماز صبح مى خواند، عرض کردم ، فدایت شوم اگر من بتوانم بیشتر از اینها نماز بخوانم خداوند مرا بخواندن نماز زیاد عذاب مى کند؟ فرمود نه ، و لیکن تو را عذاب مى کند به ترک سنت رسول خدا (صلى الله علیه و آله).
علامه طباطبایی:
از این روایت استفاده مى شود که: دو رکعت نماز نشسته بعد از عشا یعنى «عتمه» جزو پنجاه رکعت نماز یومیه نیست
آداب پیامبر اکرم (ص) در وضو و غسل»
و از جمله آداب آن حضرت که آن را در وضو و غسل رعایت مى کرد که قطب در آیات الاحکام آن را از سلیمان بن بریده از پدرش نقل کرده که گفت: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) براى هر نمازى وضویى مى گرفت تا آنکه سال فتح مکه فرا رسید، از آن به بعد براى خواندن چند نماز به یک وضو اکتفا مى کرد، عمر پرسید یا رسول الله (صلى الله علیه و آله) مى بینم کارى کردى که تاکنون نکرده بودى؟ فرمود: متوجهم و عمدا چنین مى کنم.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در خوردنیها و آشامیدنی ها»
«قسمت دوم»
و در کافى به سند خود از ابن قداح از ابى عبدالله (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) وقتى با گروهى غذا میل مى فرمود، اولین کسى بود که دست به غذا مى برد و آخرین کس بود که دست برمی داشت و چنین مى کرد تا همه مردم غذا بخورند و خجالت نکشند.
و نیز در کافى به سند خو د از محمد بن مسلم از ابى جعفر (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرموده: شام انبیاء بعد از نماز عشا بوده شما هم شام خوردن را ترک نکنید که باعث خرابى بدن است.
«آداب پیامبر اکرم (ص) در خوردنیها و آشامیدنی ها»
«قسمت اول»
«آداب پیامبر اکرم (ص) در سفر»
و از جمله آداب آن حضرت در سفر - به طورى که در فقیه به سند خود از عبد الله سنان از ابى جعفر (علیه السلام ) نقل کرده - این بود که:
آن جناب بیشتر در روز پنج شنبه مسافرت مى کرد.
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در لباس و پوشاک»
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هر قسم لباسى که برایش فراهم می شد مى پوشید، چه لنگ ، چه عبا، چه پیراهن، چه جبه و امثال آن، و از لباس سبز رنگ خوشش مى آمد، و بیشتر لباس سفید مى پوشید و مى فرمود: زنده هاى خود را سفید بپوشانید و مرده هاى خود را هم در آن کفن کنید، و بیشتر اوقات قبائى را که در جوف آن لایه داشت مى پوشید، چه در جنگ و چه در غیر آن، و براى آن حضرت قبائى بود از سندس که وقتى آن را مى پوشید از شدت سفیدى به زیبائیش افزوده مى شد، و تمامى لباسهایش تا پشت پایش بلند بود، و ازار را روى همه لباسها مى پوشید و آن تا نصف ساق پایش بود.
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در امر نظافت»
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) همیشه موى خود را شانه می زد و اغلب با آب شانه مى کرد و مى فرمود: آب براى خوشبو کردن مومن کافى است.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: مجوس ریش خود را تراشیده و سبیل خود را کلفت مى کنند و ما سبیل خود را کوتاه کرده و ریش خود را وامى گذاریم. (۲)
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در معاشرت با مردم (قسمت سوم)»
به آن خدائى که رسول الله (صلى الله علیه و آله) را به حق مبعوث کرد، هیچگاه نشد که مرا در کارى که کردم و او را خوش نیامد عتاب کرده باشد که چرا چنین کردى، نه تنها آن جناب مرا مورد عتاب قرار نداد بلکه اگر هم زوجات او مرا ملامت مى کردند مى فرمود متعرضش نشوید مقدر چنین بوده. (۱)
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در معاشرت با مردم (قسمت دوم)»
امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نگاه هاى زیر چشمى خود را در بین اصحابش به طور مساوى تقسیم کرده بود به این معنا که به تمام آنان به یک جور نظر مى انداخت و همه را به یک چشم مى دید. (۱)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) هر وقت حرف مى زد در حرف زدنش تبسم مى کرد. (۲)
«سنن و آداب پیامبر اکرم (ص) در معاشرت با مردم (قسمت اول)»
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) لباس خود را خودش وصله مى زد، و کفش خود را خود مى دوخت ، و گوسفند خود را مى دوشید، و با بردگان هم غذا مى شد، و بر زمین مى نشست و بر دراز گوش سوار مى شد و دیگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار مى کرد، و حیا مانعش نمى شد از اینکه مایحتاج خود را خودش از بازار تهیه کرده به سوى اهل خانه اش ببرد، به توانگران و فقرا دست مى داد و دست خود را نمى کشید تا طرف دست خود را بکشد، به هر کس مى رسید چه توانگر و چه درویش و چه کوچک و چه بزرگ سلام می داد، و اگر چیزى تعارفش مى کردند آن را تحقیر نمى کرد اگر چه یک خرماى پوسیده بود،
«سخاوت حضرت محمد (ص) و توجه ایشان به امر نیازمندان»
غزالى می گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) سخى ترین مردم بود، بطورى که هیچ وقت درهم و دینارى نزدش نمى ماند، حتى اگر وقتى چیزى نزدش زیادى مى ماند و تا شب کسى را نمى یافت که آن را به او بدهد، به خانه نمى رفت تا ذمه خود را از آن برى سازد و آن را به محتاجى برساند، و از آنچه خدا روزیش مى کرد بیش از آذوقه یک سال از خرما و جوى که در دسترس بود براى خود ذخیره نمى کرد و مابقى را در راه خدا صرف مى کرد، کسى از آن جناب چیزى درخواست نمى کرد مگر اینکه آن حضرت حاجتش را هر چه بود برآورده مى نمود، و همچنین مى داد تا آنکه نوبت مى رسید به غذاى ذخیره یکساله اش از آن هم ایثار مى فرمود، و بسیار اتفاق مى افتاد که قبل از گذشتن یک سال قوت خود را انفاق کرده و اگر چیز دیگرى عایدش نمى شد خود محتاج شده بود.
حضرت على (علیه السلام) فرمود:
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از خوف خداى عزوجل آنقدر مى گریست که سجاده و مصلایش از اشک چشم او تر مى شد، با اینکه جرم و گناهى هم نداشت. (۱)
«سیرة عملی پیامبر اکرم (ص)»
رسول خدا گفتارش از همه فصیح تر و شیرین تر بود و سخنانش همه کلمات کوتاه و جامع و خالى از زوائد و وافى به تمام مقصود بود، و چنان بود که گوئى اجزاى آنان تابع یکدیگرند، وقتى سخن مى گفت بین جملات را فاصله مى داد تا اگر کسى بخواهد سخنانش را حفظ کند فرصت داشته باشد، جوهره صدایش بلند و از تمامى مردم خوش نغمه تر بود. (۱)
«چه کنیم تا قابیل نباشیم؟»
«اصغر طاهرزاده»
«وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ. لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنی ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ. إِنِّی أُریدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمینَ».(مائده/ آیات 27 تا 29)
و داستان دو فرزند آدم را به حقّ بر آنها بخوان: هنگامى که هر کدام، کارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از یکى پذیرفته شد، و از دیگرى پذیرفته نشد؛ (برادرى که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهى دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران مى پذیرد! (27) اگر تو براى کشتن من، دست دراز کنى، من هرگز به قتل تو دست نمى گشایم، چون از پروردگار جهانیان مى ترسم! (28) من مى خواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش کشى)؛ و از دوزخیان گردى. و همین است سزاى ستمکاران! (29)
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت پایانی»
سوال: باید به جایگاهی فکر کنیم که از یک طرف قدیمیها و نسل گذشتهی انقلاب قرار دارند و از طرف دیگر نسل امروز مدنظر باشد. از یک طرف قدیمیها هستند که دائماً برداشت خود از اسلام و انقلاب را اصیل میدانند و بر آن تاکید دارند و از طرفی هم جوانانی هستند که به نظر میآید تا حدی هم اهل فکرند و هم اهل انکار و اعتراض. و ما در شرایطی هستیم که در آن شرایط اعتراض و انکار آنها خوب تبیین نمیشود، زیرا آن اعتراضها، اعتراض نسبت به تفسیری است از انقلاب که امروز آن تفسیر کارایی لازم را ندارد و شما از آن سخن گفتید. ولی نسل گذشته آن انکار و اعتراض را به انکار انقلاب و انکار اسلام حمل میکنند. به نظر شما اگر بخواهیم راه عبوری در این میان ایجاد کنیم که هم پشتیبانی گذشتگان را داشته باشد و هم نسل جدید خود را بر سر سفرهی انقلاب احساس کند و مفاهمهای صورت گیرد، چه چیزی باید اتفاق بیفتد؟
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت پنجم»
سؤال: همینطور که میفرمایید اگر ما در حوزهی هنرمندان آنگونه که بیشتر حذفی بوده است ادامه دهیم، اکثر قشر هنرمند را از دست میدهیم، در حالیکه این قشر حتی در بین جوانان جایگاهی دارند و آن جایگاه در حال استحکام بیشتر است.
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت چهارم»
سؤال: این که میفرمایید افرادی مثل خانم زارعی از ما هستند به چه معناست یعنی ما فتوحاتی شبیه به فتح مکه در آینده خواهیم داشت که همه ظرفیتها در اختیار انقلاب قرار میگیرد یا همین الان قرار گرفته است؟
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت سوم»
سؤال: همین جملهای که میفرمایید: «زمانه تغییر کرده و با روش دیگری باید رابطه ها را در بین خود تعریف کنیم». مطلبی نیست که بزرگوارانِ همنسل شما آن را قبول کنند. آیا میتوان امیدوار بود تا آنچه را شما تحت عنوان گفت و گو در این زمان مطرح میکنید با آن افراد به میان آورد و آنها بپذیرند که نباید بر گفتهی خود اصرار بورزند و انتظار داشته باشند بقیه قبول کنند؟ آیا فکر میکنید آن بزرگواران حاضرند نسبت به سخنان نسلهای بعدی فکر کنند، به امید آنکه به قول شما در آن گفتوگو، حقیقت به ظهور آید؟
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت دوم»
سؤال: در مورد بعضی سخنرانها گفته میشود سخنانشان در متن تاریخی که قرار داریم، نیست. هرچند آن سخنرانان در تاریخ گذشته و در جوانیشان سخنانِ بهجا و مفید داشتهاند. ما چه تدبیری میتوانیم بهکار گیریم برای فهم تفاوت نسلی که قبل از انقلاب در اوج جوانی با آن سخنرانیها فعالیتشان آنچنان بوده که ملتی را به حرکت درآورد، با نسلی که اکنون در دست همان بزرگواران هستند و سالهاست مشاهده میکنند منابرشان خلوت شده و در همین رابطه قشر جوان در نماز جمعهها کمتر شرکت میکنند، اما به این استنباط نمیرسند که دوره منولوگ یا ابلاغ فردی گذشته است. چگونه است که خودشان متوجه این تغییرات نمیشوند؟ به نظر شما شرایط طوری است که ما نمیتوانیم خود را با این شرایط سازگار کنیم و یا در نسبت با این تغییراتی که پیش آمده تعریف کنیم! و یا باید کار کرد تا هرچه بیشتر گویندگان متوجه شرایطی شوند که آنها را در برگرفته و با توجه به فرهنگ شناخت زمانه که در آموزههای دینی بر آن تأکید شده، عمل نمایند و سخن بگویند؟
«ما و آینده»
«مصاحبة جبهة فکری و فرهنگی انقلاب با استاد طاهرزاده»
«قسمت اول»
مصاحبهای که در پیش رو دارید، سؤالات عزیزانی است از جبههی فکری فرهنگی هستند که با دغدغههای خود تلاش دارند جواب مناسبی نسبت به مسائلی که در این تاریخ برایشان پیش آمده است؛ بیابند. تا روشن شود در این مرحله از تاریخ انقلاب اسلامی، جایگاه این مسائل کجا باید باشد و از آن مهمتر جریان فکری فرهنگیِ انقلابی باید چه موضعی را اختیار کند؟
با توجه به اهمیت موضوع و با نظر به جوابهای حساسی که استاد مطرح کردند احساس شد خوب است که آن مطالب در اختیار همهی عزیزان قرار گیرد، از آن جهت که امید میرود موجب تفکرِ هرچه بیشتر نسبت به شرایط تاریخیِ خود بشویم و بدانیم در تاریخی قرار داریم که اگر مناسب زمانهی خود تفکر کنیم، نقش مهمی در فتحِ تاریخی که انقلاب اسلامی بر آن قدم گذاشته است، خواهیم داشت.
در این مصاحبه بحث بر سر جهان پیش روی ما است از آن جهت که هر ملتی جهانی دارد و جهان ملت ما چگونه جهانی است و چگونه میتوان آنچه در آغاز انقلاب اسلامی به صورت بالقوه بود در این تاریخ به فعلیت آورد. چه نوع گفتوگو و گفتمانی امکان چنین کاری را به ما میدهد تا وضعیت انسانها توسط خود انسانها برایشان روشن شود.
سؤال: با توجه به شرایطِ پیشآمده احساس میشود سردرگمی در بین فعالان فرهنگی وجود دارد، در این شرایط چه باید بکنند؟ آیا باید سکوت کنند؟ یا مطالبهگری انجام دهند. دیدگاه و راهکار شما چیست؟ با نظر به مشکلات اقتصادی و اجتماعی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد، و همچنین اتفاقاتی که در سطح سیاسی رخ داده است که بعضیها شرایط موجود را خطرناک تحلیل میکنند و بیم آن را دارند که انقلاب از دست برود، شما شرایط را چگونه تحلیل می کنید؟